یک مدرس دانشگاه در رشته روانشناسی تاکید کرد: متاسفانه سیستم آموزشی ما برنامه مدون و مشخصی برای آموزش مهارت های زندگی ندارد.
سیستم آموزشی ما برنامه مدونی برای آموزش مهارتهای زندگی ندارد
به گزارش عصرآزادی آنلاین به نقل از ایسنا، دکتر مهدی کریمی در گفتوگو با بیان این مطلب اظهار کرد: والدین بر آموزشهای رسمی مدرسهای، رقابتهای کنکوری و قبولی در دانشگاه تمرکز کرده و از آموزش برای تشکیل خانواده غفلت کرده و زوجین نیز توانایی همسر داری و فرزند پروری را یاد نمیگیرند.
وی، میزان شباهتها و اشتراکاتی مانند علایق، تحصیلات، طبقه اقتصادی، گرایشات اجتماعی و اعتقادات مذهبی را از عوامل موفقیت در ازدواج و زندگی مشترک عنوان کرد.
وی افزود: ثبات عاطفی و اجتماعی طرفین، انتخاب مناسب و ازدواج عاشقانه و فهم درست از زندگی، دوام زندگی مشترک را تضمین میکند، بنابرین گذراندن آموزشهای لازم قبل از ازدواج، مسیر زندگی را هموار کرده و مشکلات روابط زناشویی را به حداقل میرساند.
کریمی اظهار کرد: آموزشهای ازدواج که توسط ادارات بهزیستی و ورزش و جوانان ارائه میشود برای زوجین کافی نیست؛ چرا که اعتبارات این دو نهاد برای آموزش کلیه جوانان کافی نبوده و نیازمند حمایتهای والدین و سازمانهای مردم نهاد، شورای شهر، شهرداری، آموزش و پرورش و سایر نهادهای دخیل در امر ازدواج است.
وی، کودک همسری را از معضلاتی عنوان کرد که منجر به افزایش طلاق شده است و گفت: والدین به بعضی از کودکان اجازه بازیهای کودکانه را نداده و آنها را در سنین پایین به زندگی جوانان و بزرگ سالان سوق میدهند و این عمل آنها باعث میشود که کودکان علاوه بر فاصله گرفتن از دوران کودکی خود چیزی از بزرگسالی را نیز درک نکنند.
وی خاطرنشان کرد: دخالتهای والدین به ویژه مادران، زمینه جدایی زوجین را فراهم میآورد و زندگی را به کام فرزندان خود تلخ میکند.
کریمی تاکید کرد: والدین، نگاه کالایی به دختر یا پسر که یکی دیگر از زمینههای طلاق است را از ذهن خود بیرون کرده و فقط در جهت خوشبخت کردن فرزندانشان بکوشند و دخالتهای بیجا را از زندگی آنها حذف کنند.
وی خاطر نشان کرد: نقش فضای مجازی و دوستیهای توام با هیجان و به دور از عقلانیت و نداشتن شناخت کافی در افزایش طلاق مشهود بوده و تشکیل زندگی از این طریق بعد از مدت کوتاهی از هم میپاشد.
وی در خاتمه گفت: میزان مهریه نقشی در تضمین موفقیت و امنیت زندگی مشترک ندارد و حتی وضعیت اقتصادی، مدرک تحصیلی، رتبه، جایگاه شغلی افراد و خانوادههای آنها نیز کمک چندانی به دوام و ثبات عاطفی زندگی نمیکنند.