فرزندان استثمار نوین
“عصرآزادی” به بهانه روز جهانی مبارزه با کار کودکان از تبعات منفی این پدیده در ایران گزارش می دهد؛
📌 عصرآزادی/ شهرام صادق زاده
یک جامعه شناس می گوید زمانی که کودکان کار مقداری بزرگ میشوند برای جبران کمبودهای زندگی معمولاً بزهکار میشوند!
فرستادن کودکان به خیابانها برای امرار معاش خانوارها موجب آزار شخصیت آنهاست که معمولاً به آن بی توجهی شده و نه تنها دوران کودکی، بلکه سالهای زندگی بزرگسالی آنها را نیز بر هم می ریزد!
به گفته کارشناسان مسائل اجتماعی، اثرات منفی مربوط به شرکت کودکان در کارهای دستفروشی، زباله گردی، شاگرد مغازه و سایر شغل ها به حدی است که عوارض شدید آن در آینده نه تنها گریبان خانواده بلکه جامعه را هم می گیرد!
روز ۱۲ ژوئن مطابق با ۲۳ خرداد هر سال به منظور افزایش آگاهی و فعالیت در زمینه جلوگیری از کار کودکان و به پیشنهاد سازمان بینالمللی کار، روز مبارزه با کار کودکان نام گذاری شده است.
کار کودکان به عنوان یکی از مهمترین معضلات اجتماعی کشور شناخته میشود که با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه در حال گسترش است لذا این جریان در نهایت منجر به گسترش بزهکاری در جامعه میشود و کُلیات زندگی شهروندان را تحت الشعاع خود قرار می دهد و برای همین، نباید تماشاگر این صحنه ها بود!
▪️چهارراه اول
کارشناسان حوزه اجتماعی، کودکانی که در خیابان دیده میشوند را در ۴ گروه طبقه بندی میکنند؛ گروه اول کودکان فقیری هستند که شبها به خانهشان برمیگردند، احتمالا به مدرسه میروند و بزهکار نیستند.
گروه دوم نسبتاً مستقل هستند و پیوندهای آنها با خانه در شرف از هم گسستن است، لذا حضور آنها در مدرسه هم کمکم خاتمه پیدا میکند و در ادامه هم بزهکاری آنها شروع میشود.
گروه سوم نیز کودکان خانوادههای خیابانی هستند که به همراه خانواده خود در خیابان زندگی و کار میکنند، وضعیت آنها با فقر گِرِه خورده است.
کودکان کار گروه چهارم نیز تماس خود را با خانواده قطع کردهاند و تمام وقت خود را در خیابان میگذرانند و کودکان خیابانی واقعی هستند!
آمار کودکان کار و خیابانی در استانهای مختلف کشور با توجه به جغرافیا و تفاوتهای فرهنگی متغیر است که مرور برخی از آنها خالی از لطف نیست!
در تهران به ازای هر ۵۳۰ نفر جمعیت و در تبریز به ازای هر ۱۶ هزار نفر جمعیت یک کودک کار وجود دارد، ضمن اینکه در کرمان در سال گذشته یک هزار و ۶۵ کودک خیابانی و کار شناسایی شده اند.
در استان البرز در سالهای ۹۶ و ۹۷ و سه ماهه اول ۹۸ تعداد ۹۳۰ مورد کودک کار و خیابان در مراکز تحت نظارت اداره کل بهزیستی پذیرش شدهاند.
در آذربایجان غربی نیز در سال گذشته یک هزار و ۶۲۰ کودک کار و خیابانی شناسایی شده است و خدا می داند که در پایان سال جاری این ارقام تا چه حد افزایش خواهد یافت!
نکته جالب اینکه مواد ۳۴ و ۳۷ آئین نامه اجرایی قانون حمایت از اطفال و کودکان نیز صراحتاً شهرداریها را مکلف کرده بر پیمانکاران تفکیک زباله نظارت کنند اما این کار به درستی صورت نمیگیرد و به دلیل سکوت قانون درباره کودکان زباله گرد باعث شده است این کودکان تبدیل به نیروی کار ارزان و پرکار شده و احساسات مردم را جریحه دار نمایند.
▪️چهارراه دوم
یک جامعه شناس معتقد است: معضل کودکان خیابانی برای یک جامعه همانند بیماری سرطان است که پیشگیری، مهمترین راه مبارزه با آن است!
بهرام نوابی فر با اشاره به اینکه سن قانونی برای کار کردن افراد از ۱۵ سالگی آغاز میشود گفت: معضلی که متاسفانه در جامعه امروز ما زیاد دیده میشود کار کودکان پایین تر از سن و سال قانونی است که که اکثر آنها نیز در خیابان سرگردانند!
وی از نقش مهم خانوادهها در پدیده کودکان کار و کودکان خیابانی یاد کرد و ادامه داد: اکثر خانوادههایی که فرزندان خود را خارج از سن قانونی وادار به کار میکنند از مهارتهای زندگی بیبهرهاند و بیشتر آنان نیز درگیر فقر و اعتیاد هستند.
این جامعه شناس در خصوص آسیبها و خطراتی که متوجه کودکان کار و خیابانی است افزود: این کودکان معمولاً به شغلهای کاذب از جمله دستفروشی سر چهارراهها و یا زباله گردی مشغول بوده و در بیشتر مواقع نیز مورد استثمار قرار میگیرند!
نوابی فر اضافه کرد: این کودکان در زمانی که باید مانند سایر همسالان خود از زندگی اَمن و پر از آرامش برخوردار باشند و یا به درس و تحصیل بپردازند، کار میکنند و بخش عمده درآمد خود را به والدین و یا اگر پدر و مادر نداشته باشند به شخص سرپرستی که آنها را وادار به کار میکند واگذار میکنند.
وی با تاکید بر اینکه این کودکان در سنی قرار دارند که تنها در قبال یک غذا و سرپناه اطاعت محض میکنند یادآور شد: این کودکان فکر میکنند زندگی فقط کار کردن، غذا و مسکن است و زمانی که مقداری بزرگ میشوند برای جبران کمبودهایی که در زندگی داشتهاند، دست به هر کاری میزنند و معمولاً بزهکار میشوند!
نوابی فر با بیان اینکه خانواده های فقیر بیش از همه در لبه پرتگاه کودکان کار قرار دارند خاطرنشان کرد: باید این خانوادهها را شناسایی و بعد از نظر مالی آنها را تقویت کرد، به ویژه اینکه بعد از تقویت آنها نباید نظارت را نادیده گرفت و نظارت برای خانوادههای در معرض خطر باید مداوم و مستمر انجام شود.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: باید در خانواده هایی که والدین آنها صلاحیت نگهداری فرزندانشان را ندارند کودکان را جدا کرد و در محیط بهتری مورد سرپرستی قرار داد تا به جامعه ضرر نزند!
▪️چهارراه بعدی
مدیر گروه آسیبهای اجتماعی مرکز پژوهشهای مجلس، کودکان زباله گرد را از آسیبهای اجتماعی جدی در جامعه مطرح کرد و گفت: این آسیب برای تمام جامعه قابل رویت است و همه مردم به ویژه کسانی که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند آن را به صورت روزمره مشاهده میکنند.
محسن کرمانی با ابراز تاسف از این موضوع که آمار و اطلاع دقیقی از تعداد کودکان زباله گرد در کشور وجود ندارد افزود: خلاء بانک اطلاعاتی از مشخصات هویتی و موقعیت قرار گرفتن کودکان زباله گرد در سطح کشور باعث شده است، برنامه ریزی برای حمایت از آنها را دچار مشکل میکند.
وی اضافه کرد: البته بر اساس برآوردهایی که توسط دستگاههای مختلف و تیمهای تحقیقاتی صورت گرفته است در کشور نزدیک به ۱۵ هزار کودک زباله گرد داریم که چهار هزار و ۵۰۰ نفر از این کودکان در سطح پایتخت مشغول به کار هستند.
کرمانی از زباله گردی ۸۰ درصدی کودکان اتباع بیگانه در داخل کشور سخن به میان آورد و تاکید کرد: اغلب این کودکان از کشورهای افغانستان و پاکستان به صورت غیررسمی وارد کشور شده و در مناطق شرقی و مرکزی به فعالیت غیرقانونی می پردازند.
مدیر گروه آسیبهای اجتماعی مرکز پژوهشهای مجلس با بیان اینکه نزدیک ترین و بهترین قانون در رابطه با کودکان زباله گرد، قانون حمایت از اطفال و نوجوانان است اظهار کرد: این قانون در اردیبهشت ماه سال ۹۹ به تصویب مجلس رسید که بر حسب دو بند از ماده سه این قانون، پدیده زباله گردی کودکان مصداق وضعیت مخاطره آمیز تلقی میشود.
به گفته وی، بر اساس ماده ۶ این قانون سازمان بهزیستی کشور متولی این امر است که با همکاری شهرداری ها و نیروی انتظامی استانها این کودکان را شناسایی و ساماندهی نماید.
کرمانی یادآور شد: سازمان بهزیستی کشور با این ادعا که تکلیف قانونی در رابطه با کودکان اتباع غیرمجاز ندارد، این کودکان را به وزارت کشور ارجاع میدهد و در حقیقت در رابطه با این کودکان شاهد ارائه حمایت خاصی نیستیم!
▪️چهارراه آخر
ادارات زیادی در سطح استانها متولی جمعآوری و ساماندهی کودکان کار هستند اما همچنان مردم با این معضل در سطح شهر مواجه هستند ضمن اینکه هر دستگاه اجرایی، دستگاه و ارگان دیگری را در این زمینه مقصر میداند و معتقدند همکاری لازم صورت نگرفته است!
موضوع کودکان کار باید تحت عنوان افراد بیسرپرست یا بدسرپرست به شکل خاص از طرف سازمان بهزیستی مورد توجه قرار گیرد چرا که این سازمان به لحاظ قانونی وظایفی را در این زمینه دارد و لازم است وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در این زمینه اقدامات لازم را انجام دهد، وزارت کشور هم باید در این مورد با سازمان بهزیستی همکاری کند به این دلیل که بهزیستی به تنهایی از عهده این کار برنمیآید.
مشکلی که در شرایط کنونی با آن مواجه هستیم شرایط اقتصادی فعلی کشور است، چرا که در این وضعیت موضوع ساماندهی کودکان کار به راحتی امکانپذیر نیست و باید فکری برای این موضوع کرد.
متأسفانه برخوردهای نامناسبی با این کودکان صورت میگیرد حتی در مورد حقوق اولیه آنها میشنویم که مورد اذیت و آزار قرار میگیرند و در این شرایط است که سازمان بهزیستی میتواند در حد توان خود با توجه به امکانات و منابعی که در اختیار دارد، این موضوع را ساماندهی نماید!
موضوع کودکان کار نسبت به بحث تکدیگری در شرایط بدتری قرار دارد، چرا که بحث آینده کودکانی مطرح است که در حال حاضر کودکی را تجربه نمیکنند و به طور قطع آینده پرابهام و نامعلومی در انتظار آنها خواهد بود که برای آنها مناسب نیست.
کارشناسان می گویند سازمان بهزیستی باید این کودکان را تحت سرپرستی و آموزش قرار دهد و آموزشگاههایی برای آنها ایجاد کند، چرا که در ارتباط با کودکان کار سازمان بهزیستی مسئولیت مستقیم دارد و باید به شکل جدی و مناسب به وظایف خود عمل کند، ضمن اینکه باید این شرایط که همه دستگاههای مربوطه از وظایفشان در این حوزه سلب مسئولیت میکنند، کنار گذاشته شود.
در کنار این همه فرار مسئولان از حمایت از کودکان کار، که فرزندان تک تک مردم محسوب می شوند و هر کدام گناه بی عدالتی و نبود توجه به آنها را به بهانه نبود بودجه، امکانات و خلاء قانونی به گردن یکدیگر میاندازند یک کودک کار برای رفع مشکلاتش تنها خدا را صدا میزند و بس…!