آرایش جدید سیاسی در خاورمیانه

عصرآزادی آنلاین/ دكتر قدير گلكاريان،

در حالی که مناقشه اوکراین هنوز ادامه دارد و هیچ راه حلی فوری برای آن وجود ندارد، در خاورمیانه شاهد تب و تاب خاصی هستیم که در نوع خود بی نظیر هم نباشد، قابل توجه است. چندین کشور خاورمیانه به طور فزاینده ای خود را مجبور به اتخاذ شیوه و سو گیری به سمتی ویژه و انتخاب بین امنیت، توافقات تجاری و در برخی موارد، حفظ مواد غذایی اصلی هستند که به عنوان سرفصل تحرکات آنها به شمار میرود.
با ورود نیروهای روسی به اوکراین در 24 فوریه، اکثر کشورهای منطقه در ابتدا جنگ را به عنوان یک درگیری دور با تمرکز بر مسائل امنیتی نامرتبط که عمدتاً ناتو و روسیه را درگیر می‌کردند، تصور نموده و بسیاری باور داشتند که روسیه به نهایت در سریعترین زمان به اهداف خود رسیده و جنگ پایان خواهد یافت. اما شاهد هستیم که از یکسو مقاومت مردم اوکراین و از سوی دیگر گاهی به نعل و گاهی به میخ زدن ناتو و سایر کشورهای اروپایی باعث شده اند که یک جنگ فرسایشی همچنان ادامه یابد که اهداف خاصی در ورای کش و قوس دادن این قضیه وجود دارد.
تصور نکنیم که این جنگ مربوط به اروپای شرقی و فراقفقاز است و خارج از محدوده جغرافیایی محل نبرد، کسی و یا کشوری را درگیر نمی کند. اتفاقاً بر عکس، باید گفت که ادامه جنگ و موضع گیری کشورها در نبرد اوکراین- روسیه باعث شده است که بیش از هر کشوری، رؤسای دولتهای موجود در خاورمیانه به تکاپوی ویژه بیفتند. حتی این جنگ برای برخی فرصت ارزنده ای است.
از نظر فنی، تا آنجا که روابط خلیج فارس با شرکای ناتو یا اتحادیه اروپا خوب پیش می رود، به نظر میرسد درگیری میان روسیه با اوکراین یک درگیری از نوع شخص ثالث است. اما این بسیار ساده انگارانه خواهد بود که روابط روسیه با سایر کشورهای منطقه ای را نادیده بنگاریم. از سوی دیگر، تحرکات انجام گرفته در چند روز گذشته در نزدیکی کشورمان از جمله سفر وزیر خارجه ترکیه به اسرائیل، سفر بن سلمان به ترکیه، طرح برقراری روابط با اسرائیل در مجلس عراق، سفر بایدن به کشورهای حوزه خلیج فارس، سفر آنی وزیر خارجه روسیه به تهران و … از جمله مسایلی است که باید دخیل در این تب و تاب ویژه دانست.
تمام اینها در شرایطی رخ میدهد که کور سوی مربوط به توافق هسته ای هم کمرنگتر میشود. اگر شاهد دخالت مستقیم ناتو یا تشدید واقعی تنش هسته‌ای باشیم، به گمان من واکنش دیپلماتیک کشورهای خلیج فارس و حتی همسایگان ما به ویژه ترکیه ممکن است تغییر یابد و متأسفانه انگار ما هنوز بی توجه به این تحولات هستیم و یا چندان جدی نمی گیریم. شاید هم من اشتباه می کنم و رصد جدی از سوی ارگانها و نهادی استراتژیک انجام می گیرد.
اما از آنجایی که ایالات متحده و اروپا ایران را تحت فشار تحریمهای خود می شکنند و در عین حال به سرعت تحریم‌های فلج‌کننده را بر علیه روسیه هم اعمال کرده اند و وضعیت به درجه ای رسیده است که توانایی روسیه برای انجام تجارت در سطح بین‌المللی محدود شده است، قدرت‌های غربی از یکسو در حال برداشتن گامهایی برای تجمیع آراء در جهان علیه روسیه هستند و انگار آن عجله ای که در توافق هسته ای داشتند، دیگر وجود ندارد. چرا؟ زیرا کشورهای خاورمیانه که با اوکراین و روسیه روابط مالی و تجاری داشته و دارند، بنابه مصلحت ارباب گروه اتحاد سیاسی خودشان دست از کار کشیده اند و یا منفعلانه عمل می کنند. اکنون اسرائیل و بسیاری از کشورهای حوزه خلیج فارس و رقبای سیاسی ایران در منطقه شرایط کنونی را برای خود امنیت بخش می شمارند. اما غافل از اینکه هر محاسبه خطاگونه پیامدهای جهانی خواهد داشت و هیچکس در امان نخواهند بود. به همین خاطر بن سلمان قاتل به راحتی در آغوش اردوغان می غلتد؛ اسرائیل در عراق و ترکیه چوگان بازی می کند؛ پاکستان اسیر دسیسه ها و مداخلات برای از بین بردن آرامش و امنیت داخلی و خارجی میشود؛ مصر جزایر خود را به راحتی در اختیار عربستان می گذارد؛ لبنان، سوریه و مصر رابطه شان را برای مسایل اقتصادی تقویت می کنند؛ بشار اسد بزرگوار، استوارنامه سفرای دشمنان چندین ساله خود را با فراموش کردن خاطرات رقت باری که در طول سالهای گذشته داشته با فراغ بالی تمام می پذیرد و فراموش می کند که بر تخت ماندن او در شرایط کنونی حاصل حمایتهای ایران و خون صدها نفری است که برای حفظ تمامیت ارضی سوریه به جهت دور نگهداشتن سپر دفاعی به دور از مرزهای ایران بر زمین ریخته شده است. انگار آرایش جدیدی با پوزخندی تلخ علیه ایران در منطقه در حال شکل گیری است.
دلایل این آرایش را به دو موضوع انرژی، غذا و امنیت مربوط می دانم. قیمت غلات پس از تهاجم روسیه به اوکراین به شدت جهش یافت و هنوز هم ادامه دارد. این در حالی است که قیمت های ناپایدار نفت هم فشار تورمی بیشتری را در منطقه ایجاد کرده است. مصر با نرخ تورم 10 درصدی، ترکیه با نرخ تورم بالای 70 درصد، ایران خودمان با نرخ تورم بالای 60 درصد و عراق و سایر کشورها هم به نسبتی با تورمهای دو رقمی ترس آور مواجه هستند. این شرایط برای فروپاشی سیاسی هر کشوری میتواند کافی باشد. سایر کشورها هم به طور نسبی از بروز بحرانهای سخت اقتصادی- معیشتی سخت نگران هستند. همین مسایل خود را در زمینه انرژی بیشتر نشان میدهد. الجزایر مدعی رساندن گاز بیشتر به اروپاست. مراکش می گوید که خط لوله صادرات گاز از نیجریه که از طریق این کشور به اروپا می گذرد به خوبی در حال انجام است و ممکن است قیمت های مارپیچ انرژی را کاهش دهد. شش عضو شورای همکاری خلیج فارس با داشتن روابط امنیتی منحصر به فرد با واشنگتن و تعهدات انرژی و مالی با روسیه، یکی دیگر از پایگاه‌های بزرگ انرژی در حال بازی دادن مهره های اسب و فیل خود هستند. از این رو تحرکات لازم برای روزهای مبادا و آمادگی برای برگشت چرخه سیاسی آغاز کرده اند. ترکیه به دنبال بازارهای جدید برای صادرات، جذب سرمایه گذاری برای رونق اقتصادی است. کشورهای حوزه خلیج فارس واسطه میان ترکیه با اسرائیل میشوند تا از طرقی منابع انرژی را از عراق به ترکیه و حتی از سوریه به مدیترانه برسانند. ذوب شدن یخهای خصومت میان ترکیه با عربستان و امارات و اسرائیل و به زودی با مصر به دلیل همین هدف است. اعزام سفرای خوش تیپ و جوان به سوریه و عراق از سوی کشورهای حوزه خلیج فارس باز بر اساس همین اهداف است. چین هم که راه خود را موذیانه ادامه میدهد. در ظاهر دوست همه ولی در خفاء خفاش دشمن همه!
روسیه که سعی دارد رگ حساس اروپا را با قطع کامل جریان انرژی فشار دهد، ایالات متحده و اروپا در حال حاضر بر عربستان سعودی و امارات متحده عربی، دو تولید کننده اصلی نفت که می توانند تولید نفت را برای کاهش قیمت ها و تنزل هیجانات در کوتاه مدت افزایش دهند، فشار آورده اند. همسایه غربی ما هم که شدیداً به نفت نیاز دارد و از هر بادی که از چاههای نفت می وزد می تواند اقتصادش را تحت تأثیر بگذارد، منطقاً روی به سازش و آشتی با کشورهای خصیم چند سال پیش آورده است. در سال‌های 2017 و 2020، عربستان سعودی طعم وارد شدن به جنگ قیمت با روسیه و تحمل کسری بودجه را چشید. اماراتی‌ها احساس می‌کنند نه تنها می‌توانند در معرض بخش انرژی باشند، بلکه به این دلیل است که دبی، یکی از هفت شیخ‌نشینی است که امارات متحده عربی را تشکیل می‌دهند، به عنوان قطب مالی و تجاری دنیای غرب و شرق هستند. لذا برای اینکه در بحرانهای احتمالی سایرین را محتاج خود سازند از حالا در صدد آرایش و صف بندی لازم با کشورهایی بر آمده اند که در مسیر راههای دریایی و راهبردی هستند. یعنی گذرگاه ترانزیتی محسوب می شوند.
این را بدانیم که در شرایط سخت احتمالی در زمینه اقتصادی خاورمیانه بیش از هر منطقه ای دچار بحران خواهد شد. کشورهایی که از حالا عاقلانه مسیر سیاسی- امنیتی- اقتصادی خود را با طمانینه های دیپلماتیک انتخاب کرده اند به راحتی از گلوگاه بحران عبور خواهند کرد. ولی کشورهایی که هنوز “خدا کریم است! ببینیم چه خواهد شد و اگر این بشود باید فلان بشود و فلان کار بایدهایی دارد!” به آینده می نگرند سخت درگیر مشکلات زیادی خواهند شد.
به تصور حقیر، کشورهای موجود در خاورمیانه فقط می توانند با جلب حمایت جهانی مبتنی بر قوانین متقابل سود ببرند و از بحرانها نجات یابند. در سیاست بین‌الملل مفهوم “باید” و “بایدها” معنا ندارد. زیرا در یک نقطه خاص، هر یک از کشورهای خاورمیانه، برای جلوگیری از بروز ناملایمات داخلی و تثبیت امنیت در مرزهای خود به خیلی از شرایط و اصول و اخلاق سیاسی و دیپلماتیک پشت پا خواهند زد. لذا نباید گفت فلان کشور باید فلان را در نظر می گرفت و یا بگیرد که اتفاق نادرستی رخ ندهد. در روابط بین الملل دوست امروز شاید دشمن فردا نباشد ولی رقیب قطعی خواهد بود.
اگر نبرد روسیه و اوکراین ادامه یابد، کشورهای حوزه خلیج فارس و اتحادهای در حال شکل گیری به راحتی بهره خوبی از آمریکا، روسیه و حتی چین خواهند گرفت. از این رو نبرد اوکراین با روسیه فرصتی مغتنم برای آرایش جدید جهت سیاستهای راهبردی طولانی مدت است.
حالا ما کجای این مقوله هستیم، نمیدانم!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.