"عصرآزادی" از جایگاه اجتماعی شادروان کریمی مراغه ای به عنوان ستاره پُرافروغ ادبیات تورکی آذربایجانی گزارش می دهد
آذربایجان وزن کم کرد
📌عصرآزادی آنلاین/ شهرام صادق زاده
بیر گون گلَر، کریمی گئدر بوش قالار یئری/ اشعاری، اهل معریفته یادگار اولار!
استاد میرزا حسین کریمی مراغهای شاعر سرشناس مردمی و برجسته آذربایجان پس از طی یک دوره بیماری و بستری در بیمارستان های تبریز و مراغه، در نهایت به دلیل کهولت سِنی و نارسایی برخی از اعضای بدن از جمله قلب در ۹۱ سالگی چشم از جهان فرو بست.
شادروان کریمی مراغهای دارای نشان درجه یک هنری بود و گواهینامه هنری درجه یک شعر آیینی کشور در سال ۱۳۹۹ به پاس ۸۹ سال فعالیت ادبی به وی اعطا گردید و به پاس سرودن بیش از ۳۵۰ هزار بیت شعر اجتماعی، طنز، مداحی و مرثیه در سال ۹۵ مورد تجلیل قرار گرفت.
در حقیقت، اشعار اجتماعی و طنز شادروان استاد کریمی مراغه ای در قالب ۲۵ جلد کتاب های معروف “رنگارنگ” و اشعار مرثیه و مداحی این استاد در قالب ۳۰ جلد چاپ و منتشر شده است.
این شاعر معاصر خطه آذربایجان با تداوم سبک سنّتی و کلاسیک شعر، اغلب در اشعار طنز خود رسم و رسوم زمان خود را به باد انتقاد گرفت و هرچند اکثر اشعار استاد به زبان تورکی آذربایجانی سروده شده است اما به علت مُقید بودن به سبک قدیم و اوزان شعری، با تعبیرات و اصطلاحات عربی و فارسی بسیاری آمیختگی دارد.
استاد کریمی مراغهای از جوانی تا به پیری و در تمام سالهای عمر پربار خود زبان گویای منطقه آذربایجان بوده و خاموشی او را تنها باور به حقیقت مرگ قابل تحمل میسازد و خودش چه خوش گفته است که؛ منِ کریمی گئدرم یازدیغیم آثار قالار/ بعضی فرزانه بولر بعضیسی دیوانه منی… و چه خوب است که فرهنگ تجلیل و قدردانی از مفاخر و بزرگان خطه آذربایجان در زمان حیاتشان تحقق یابد تا بعداً حسرت به دل نمانیم…
▪️دفتر اول
اشعار استاد میرزا حسین کریمی مراغه ای سالیان سال با کژرویهای رژیم سابق، غربزدگی، ریاکاری و قشریگری به نبرد برخاسته و انتقادات تند و تیز آن مرحوم درباره اسلام ستیزی، وطنفروشی و ترویج بیبند و باری دهان به دهان میچرخید و نوعی مبارزه فرهنگی را علیه اقدامات ضدفرهنگی و ضددینی رقم میزد.
به اعتقاد کارشناسان ادبی، در هر ورق از مجموعه کتابهای “رنگارنگ” استاد کریمی، مطلب تازه و فکری بکر به چشم میخورد به طوری که شعر «عهد سلیمان» ایشان، علیرغم اختناق رژیم سابق و خطراتی که در آن دوران برای چاپ چنین انتقاداتی برای منتقد وجود داشت، استاد کریمی چگونه انتخابات فرمایشی رژیم و فساد مالی هیئت حاکمه را زیر سؤال برده است.
از قرار معلوم، در این شعر استاد با داستانی طنزآمیز و تمثیلی، انتخابات پرندگانی را به تصویر کشیده است که با هم رقابت انتخاباتی دارند! لذا می توان گفت که این داستان منظوم یکی از بهترین فابل Fable یا همان قصه های طنزآمیز در ادبیات آذربایجان تلقی می گردد.
خیل بی شماری از شاعرانی مانند ساعد باقری، اسماعیل امینی، ناصر فیض و سایرین که در ۶۰ سال اخیر به زبان تورکی آذربایجانی شعر سرودهاند، از نوجوانی تحت تأثیر سَبک و شیوه استاد کریمی مراغه ای بوده و وقتی به زبان مادری خود شعر میسرایند وامدار و شاگرد مکتب کریمی هستند.
محمدحسین قابلنژاد سردرودی که در سال ۱۳۹۵ ارج نامهای در ۸۰۰ صفحه برای میرزا به رشته تحریر درآورد معتقد است: ایشان طنزپردازی اجتماعی و مردمی بودند که در مقام یک جامعه شناس و مردم شناس چیرهدست، روحیات آدمیان و رویدادهای زمان را به خوبی میدیدند و با به تصویر کشیدن واقعیتهای اجتماعی، تلخیها و شیرینیهای زندگی، در عین حال بدیها، نیکیها، زشتیها و زیباییها را در شعرهای خود با زبان طنز بازتاب میدادند، از اینرو شعر طنر او مرزها را در نوردیده است.
▪️دفتر دوم
یکی از شاگردان میرزا حسین کریمی مراغه ای در مورد آن مرحوم گفت: استاد همانند یک حاکم عادل و حکیمی صادق و حاذق و رسولی امین، هم از استعداد ذاتی و نبوغ فطری و چشم و دل حقیقت بین برخوردار بودند و هم این اوصاف حسنه و نعمتهای خدادادی را قدر شناخته و هوشمندانه و مسئولانه در وجود خود پرورانده و به کار بستند.
حسین فرهادی افزود: میشود ادعا کرد یک لحظه هم بیخیال خیالاتش و وظیفه انسانیش در سهلترین و سختترین و تلخ و شیرینیهای زندگیش نبوده و در سفرهای عادی و مناسبتی هم هیچ مورد و موضوعی از اندیشه ژرف و چشم دل تیزبین و قلم نافذ و بیان رسای ایشان به دور نمی ماند.
وی اضافه کرد: ایشان از کنار ناملایمات و ناعدالتی و جهل، جهد و صفا و جفا، معامله و مجادله، گفتار و رفتار، فخر و فضیلت، فقر و ثروت، نکبت و نعمت، شرارت و شرافت، پریشانی و پشتیبانی و عادات و آداب آدمها بیتفاوت رد نشده و همه را به حافظه مستعد خویش سپرده و برای هر مورد چراغی نورانی و راهی هموار و مناسب نمایانده است.
فرهادی یادآور شد: چه سخاوتمندانه و بیمنت این همه اعجاب و اعجاز و افتخار و امتیاز و استعداد را ارزانی مردم مراغه و تمام هموطنان و همنوعان هدیه کرد؛ از حسین و عشق به اصغر در آثار احرام عشق، از کعبه تا کربلا، بزم عزا، آتشکده کریمی، انتقام کربلا گفتند و نوشتند و گریستند و بسی نا انصافی و شاید هم کج فهمی و نادانی بوده باشد اگر استاد کریمی را به عنوان شاعری صرفاً طنزنویس بشناسیم!
وی خاطرنشان کرد: کافی است کسی با الفبای سیاست آشنا بوده باشد، آن وقت با تأمل و تعقل و تعمق در محتوای ابیات استاد میداند زمانی که قانون کاپیتالاسیون در مجلس شورای ملی توسط نمایندگان منتسب و حقیر به تصویب رسید و امام به خاطر اعتراض و مخالفتشان دستگیر و زندانی و تبعید شدند، شاعر شجاع و فرزند خلف مراغه با سرودن شعر “افسوس منیم سئوگلیم ایران اَره گئتدی” همه خشم و آزردگی خویش از آن مصوبه و سلطه اجانب را اظهار نمود!
▪️دفتر آخر
یک شاعر و طنزپرداز معاصر آذربایجان در این باره گفت: اولین شاخص استاد کریمی در شاعری، طبع بسیار روان اوست زیرا میدانید که وزن شعر سنّتی آذربایجان که بر زبان عاشیق ها و همراه موسیقی آنهاست، هجایی است اما گنجینه عروضی ادبیات آذربایجان نیز با اتکا به اشعار فضولی، نسیمی، نباتی، ختایی، سید عظیم شیروانی، صراف، علیآقا واحد، استاد شهریار و سایرین بسیار غنی است.
سعید سلیمانپور افزود: بی مجامله طبع روان استاد کریمی نظیری ندارد لذا او میتواند مضامین و حرفهایش را بیهیچ تکلفی و به شکلی حیرت انگیز، موزون و در اوزان عروضی بر زبان بیاورد.
وی اضافه کرد: شاخص دوم، قدرت سوژه یابی و طنزآفرینی استاد است، چه بسا کسانی که دارای طبع روان و پرقدرتند اما در خلق شوخی و مضامین طنزآمیز ضعیف هستند لذا استعداد طنزآفرینی استاد کریمی و نکتهیابیهای طنزآمیز او، مختص خود اوست.
سلیمان پور یادآور شد: شاخص سوم استاد نیز که معمولاً به آن پرداخت نشده است قدرت داستان پردازی ایشان است و اینکه داستانکهای طنزآمیز و منظوم خویش را از کجا شروع کند، در چه مسیری ادامه بدهد و چه پایانی برایش در نظر بگیرد.
با این تفاسیر به جرات میتوان گفت که در طول صد سال اخیر شعر هیچ شاعری در منطقه آذربایجان به اندازه اشعار طنز و اجتماعی استاد کریمی مراغه ای خوانده نشده و او پرمخاطبترین شاعر آذربایجان بود به طوری که یکی از بهترین قطعات طنز ادبی او را می توان از زبان خودش به اطرافیان گوشزد نمود.
ساغلیقیمدا منی یاد ائت اخوی/ من اولندن سورا جیرما یَخَوی/ ساغلیقیمدا من دیندیر دیلینن/ گلمه ترحیمیمه تاج و گولینن/ ساغلیقیمدا اَلیوی چَک باشیما/ یاخما بورنون زیلغین باش داشیما/ تا وارام اوزمه الیمدن الیوی/ نه قارا گئی؛ نه اوزاد سققلیوی/ قوی یانیم من سنه، سنده منه یان/ سن منه جان دئه، دییم من سنه جان!