اهمیت اقدامات توازن استراتژی در سیاست

عصرآزادی آنلاینقدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

هفته گذشته شاهد رخدادی شگفت انگیز شدیم که نه تنها صاحب نظران سیاست خارجی در زمینه عدم اعتماد به روسیه که حتی عمده طرفداران گرایش به روسیه از جمله محسن رضایی اظهار نگرانی و موضع گیری کردند. این در حالی است که ایران تلاش می کند با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس مناسبات خود را توسعه بدهد و مطرح شدن موضوع جزایر سه گانه و هم صدایی روسیه در صدور بیانیه نشان از واقعیتی تلخ دارد.

این موضوع نشان می دهد سیاست خارجی ایران در طول چهل سال گذشته در برخی موارد در تعیین توازن راهبردی خود دچار اشتباه شده و در بخش های اقتصادی، تجاری و حتی فرهنگی تا حدودی فرصت سوزی شده و در مواردی در بخش سیاست و امنیت نیز نادبده گرفته شده ایم. بخش ترانزیت ما بعضا دور زده شده، تجارت و صادرات ما تا حدودی منفعل مانده، ترجیحات سایر کشورهای رقیب به دلیل دسترسی به امکانات و شرایط بین المللی توانسته از ما گوی سبقت را برباید. یعنی به عبارتی ساده تر و صریح باید بگوییم که بعضا چنان خودمان و اهمیت ژئوپلتیکی و استراتژیکی کشورمان را نادیده گرفته ایم که به نظر می رسد دیگر اهمیتی برای دوستان بین المللی خود آن طور که باید و شاید باشد، نداریم و متأسفانه هر کسی به خود اجازه می دهد به راحتی در برابر مناقع ایران قد علم کرده و ابراز وجود می کند.

به همین منظور برای روشن شدن مسأله از دیدگاه علمی می خواهم موضوع اهمیت اقدامات اجتناب ناپذیر توازن استراتژی در سیاست را در این هفته مطرح سازم.

استراتژی تصمیم گیری سختی است. از بسیاری جهات، توسعه یک استراتژی منسجم مربوط به تصمیم گیری های سیاه و سفید نیست، بلکه بیشتر مربوط به تعادل دقیق گزینه های متعدد است. اعمال تعادل لزوماً به تراز کامل یا مقیاسه ای کاملاً مساوی نیاز ندارند، بلکه به مقدار مناسب فشار روی هر یک نیاز دارند. در این نوشتار 10 اقدام متعادل کننده استراتژی را از سطح استراتژیک ملی یا کلان تا استراتژی سیاسی- امنیتی و حتی نظامی بطور خلاصه توضیح داده و به بررسی آن خواهم پرداخت.

قانون تعادل 1: ایجاد تعادل در سیاست داخلی و خارجی بسیار مهم است. تحقق اهداف مستلزم صرف سرمایه سیاسی و هزینه های زیاد است. مواقعی وجود دارد که مقتضیات جهان، تعادل رهبری ملی را ایجاب می کند و ترازو را در میان اولویت ها قرار می دهد. تعادل در برابر سنگینی رویدادها و فشارهای مرتبط، اگر ضعیف انجام شود، می تواند یک ملت را از هم جدا کند. متأسفانه در طول سال های گذشته برخی به جای اهمیت دادن به انسجام ملی، به مسایلی که موجب دو دستگی شده و می شود، توجه کرده و این امر تا حدودی باعث می شود که به  یک نتیجه مطلوب در مشارکت عمومی برای تصمیم گیری مصالح کشور کمتر برسیم.

قانون تعادل 2: موضوع سری و طبقه بندی شده اطلاعات اهمیت دارد. هر دولتی تمایل دارد بر عدم افشای اطلاعات و سایر موارد نقض امنیتی عملیاتی تمرکز کند. جزئیات عملیاتی و تاکتیکی برنامه‌های نظامی یا ارتباطات خصوصی بین دیپلمات‌ها باید طبقه‌بندی شده یا ممتاز باقی بماند. علاوه بر این، شهروندان یک ملت سزاوار این هستند که بدانند دولت چگونه بودجه را خرج می کند و چگونه کسانی که انتخاب یا منصوب می شوند آنها را در داخل و خارج از کشور نمایندگی می کنند. علاوه بر این، استراتژی‌های طبقه‌بندی‌نشده نباید از سوی هر کسی و ارگانی و با هر هدفی منتشر شود. در سیاست خارجی به ویژه در دوره روحانی بعضا با انتشار اطلاعات طبقه بندی شده و یا نشده روبرو بودیم که منجر به آن شد که مخاطبانی را با متحدان، شرکا، رقبا و دشمنان از دست بدهیم و یا به تردید واداریم. نمونه تفاوت دیدگاهی در زمینه برجام و یا توافق 25 ساله با چین. رازداری در مسایل مربوط به منافع ملی از سوی تمام نمایندگان مجلس و مسئولان ولو مخالف دولت باشند، الزامی است.

قانون تعادل 3: همانطور که استراتژیست ها تمایل دارند از استفاده از اهداف و راه ها به معنای پارادایم منحرف شوند، به عنوان یک روش موثر برای مدیریت ریسک باقی می ماند. استعاره استراتژی به عنوان یک چهارپایه است که اگر یک پایه آن نباشد و یا متوازن عمل نکند، هدف غایی دور گشته و راه رسیدن ناهموار و وسیله هدر می رود. در واقع، استراتژی با اهداف عالی که شامل قابلیت ها یا روش های مناسب برای دستیابی به اهداف آن نمی شود، استراتژی نیست. این یک فانتزی است.

نمونه بارز عدم تطابق اهداف، راه‌ها و ابزارها را می توانیم در برخی موارد درشناخت دوست و یا دشمن یا متحد استراتژیک و غیر استراتژیک در طول سال های گذشته مشاهده کنیم. این تصور که روسیه می‌تواند متحد باشد در همه موارد جواب نمی دهد. به قول اندیشمندان داخلی در سیاست خارجی، امروز روسیه در هیچ حوزه‌ای توان رقابت ندارد جز آنچه که آن را توازن راهبردی می‌خواند و هدفش آن است که بعضا مانند آمریکا دنیا را چندین بار نابود کند. رفتن روسیه به سمت اوکراین، فریادی بود برای آنکه با این کشور مذاکره کند که آمریکا به تدریج اوکراین را برایش باتلاقی کرده که گریز از آن به نابودی منجر خواهد شد همانگونه که ادامه اش هم زیان بار است. مردم اوکراین قربانی اهداف ایالات متحده شده و هدف فرسوده ساختن روسیه است. حالا که دریای بالتیک و دیوار طولانی شبه جزیره اسکاندیناوی نیز حوزه نفوذ روسیه را به سمت غرب برای همیشه بسته است.

قانون تعادل 4: پیروزی هر کشوری با قدرت مطلق نیروهایی نظامی و یا توان تسلیحاتی مقدور نمی شود. بلکه پیروزی واقعی هر کشوری به مشارکت ملت بستگی دارد. در اجرای استراتژی در سطح ملی، کشورها باید از تمامی ابزارهای قدرت ملی، دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی برای دستیابی به اهداف خود استفاده کنند. نه هر مناقشه بین المللی نیاز به مداخله نظامی دارد و نه هر بحرانی می تواند از طریق دیپلماسی حل شود. استراتژی مستلزم تعادل دقیق هر عنصر، اغلب پشت سر هم است.

قانون تعادل 5: توجه به شرایط امروز و فردا. یک استراتژی منسجم باید بین نیازهای حال حاضر در برابر نیازهای آینده تعادل ایجاد کند. سیاست گذاران به طور مستمر تصمیم می گیرند که روی چه قابلیت هایی سرمایه گذاری کنند و سرمایه گذاری اغلب شامل قابلیت هایی می شود که برای سال ها و دهه های آینده آماده نیستند. توجه به اهمیت توان نظامی و دفاعی همان اندازه که اهمیت دارد، برد سیاسی و نفوذ و به دست آوردن روزنه های نفوذ و تأثیر گذاری در تعیین معادلات می تواند کشور را به توانایی های اقتصادی و سیاسی برساند.

گرچه نیازمند ایجاد روابط با چین هستیم و بیشتر کشورها مایل به رابطه با آن هستند ولی باید بدانیم که امروز نه تنها چین بلکه هیچ کشور دیگری ابزار کافی برای ابرقدرت شدن و هژمون شدن جهانی و منطقه‌ای را ندارد که این خاصیت دوران پساقطبی است. اما حضور شایسته و بدون تنش در تمام قاره ها و گسترش روابط پیچ در پیچ با کشورهای مختلف به ویژه همسایگان منجر به این خواهد شد که آنها برای حفظ و مصون ماندن منافع خود، دست از رقابت منفی بردارند. حتی این می تواند برای کشورهای اروپایی و حتی ایالات متحده هم مربوط باشد. منظور از ایجاد روابط، ایجاد رابطه برابر است.

قانون تعادل 6: تعیین دشمنان و رقبا اهمیت به سزایی دارد. کالین گری در کتاب خود به نام پل استراتژی می نویسد که: “استراتژی زمانی آسان‌تر است که بدانید دشمن و رقیبتان کیست.” این شناخت شامل همه کشورهای دنیا از جمله ایالات متحده، اتحادیه اروپا و حتی چین، روسیه، کشورهای حوزه خلیج فارس، قفقاز و ترکیه می شود.

قانون تعادل 7: فناوری و فعالیت های دانش بنیان ملت ایران در طول سال های گذشته از نظر نظامی و دفاعی پیشرفت قابل ملاحظه ای کرده و کشورمان به دنبال حفظ برتری قاطع در فناوری نظامی و حتی سایبری نسبت به دشمنان است و در این مسیر نتایج بسیار ارزنده ای نصیب ملت و کشور شده است که قابل تقدیر است. در واقع، فن آوری های پیشرفته ضمن اینکه مزایای منحصر به فردی را در طول درگیری های احتمالی و یا تهدیدات بالقوه از سطوح تاکتیکی تا استراتژیک دفاعی فراهم می کند؛ اما در کنار آن مهم ترین بخش آن است که حمایت و آمادگیهای رزمی و فداکارانه ملی را نیز می طلبد. در عین حال، وجود متخصصان نظامی در کنار پتانسیل های دیپلماتیک با بهترین و باهوش ترین افراد، مزیت نامتقارنی است که ایران را در برابر رقبا و دشمنان برتر خواهد ساخت و در این صورت تأثیر گذاری بر دشمن و رقبا چابک تر و سازگارتر خواهد بود.

قانون تعادل 8: بازخوانی شرایط ماموریت ها و رسالت ها. ایران تا به امروز از فلسطین گرفته تا یمن و افغانستان و سایر کشورها مأموریت هایی را بر حسب رسالت سیاست خارجی خود بر عهده گرفته است. اما ارزیابی دفتر حساب و کتاب در این زمینه اهمیت به سزایی دارد.تا چه حد توانسته ایم به اهداف خود در این سیاست برسیم. اینها مسایلی است که با ارزیابی آ« می توان تعادل لازم در اقدامات توازن قدرت سیاسی و راهبردی به دست آورد.

قانون تعادل 9: بازدارندگی، اجبار. جنبه های این اقدام متعادل کننده به مانند هویج و چماقی است که یک ملت علیه کشور دیگر برای جلوگیری یا وادار کردن کشور دیگر به رفتار خاصی استفاده می کند. کشورها برای دستیابی و حفظ منافع خود، هم از بازدارندگی و هم اجبار استفاده می کنند. با این حال، اتکا به یکی ممکن است به قیمت دیگری تمام شود. ممکن است فرد از خشونت علیه یک دشمن برای وادار کردن تغییر رفتار استفاده کند، اما استفاده از زور ممکن است ضعف یک کشور را آشکار کند یا توانایی نظامی آن را کاهش دهد و توانایی آن را برای بازدارندگی در جاهای دیگر یا در آینده کاهش دهد.

قانون تعادل 10: یک جانبه گرایی و چندجانبه گرایی. ملت ها باید یک جانبه گرایی یا چندجانبه گرایی را هنگام پیگیری منافع ملی خود انتخاب کنند. همگامی منطقی با بخشی از اتحادهای متعدد بین المللی منجر به مشارکت در سهم خواهی کشور در منافع کلان در سراسر جهان میشود.

نتیجه کلام اینکه، ما در سیاست خارجی خود در کنار سیاست داخلی برای داشتن طول عمر حاکمیت و اقتدار شایسته نیازمند متعادل کردن همه چیز در توازن راهبردی هستیم. استراتژی منطقی و هوشمندانه یک اقدام متعادل کننده است. البته آنچه در ده ماده بیان شد، فهرستی جامع از اقدامات متعادل کننده استراتژی نیست و موارد دیگری که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از تعادل امنیت و اقتصاد، تعادل ارزش ها و منافع، و توازن تشدید و تنش زدایی. در واقع، توسعه استراتژی اغلب مجموعه ای از مبادلات است. یک تصمیم استراتژیک معمولاً یک وزنه روی ترازو را با وزنه ای دیگر در طرف مقابل ترازو عوض می کند. درک اقدامات متعادل کننده به عنوان راهنمایی برای پیچیدگی ها و قوانین موجود در توسعه و اجرای استراتژی عمل می کند و اثرات مرتبط با هر انتخاب را برجسته می کند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.