دیدگاه اخلاقی خود را به محک بکشیم!

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

در شرایطی که انواع مشکلات و نابسامانی ها و ناملایمات روح و روان و به تدریج جسم مان را به تحلیل می برد و کمتر کسی است که از استرس، فشار روحی و پرخاش گری ناله نکند، هیچ گاه از خودمان نپرسیده ایم که تا چه میزانی آشنا به وظایف فردی و اجتماعی خود هستیم! آیا وقت آن نرسیده که است که دیدگاه اخلاقی جدیدی در مورد نگاه واقع گرایانه به بشریت داشته باشیم؟

همان طور که می دانیم، آغاز دوره همه‌گیری کرونا نشان داد که بشریت چقدر در هم تنیده شده است. تنها با یک حیوان آلوده به این ویروس در چین، به سرعت واکنش زنجیره‌ای را با اثراتی ویژه و تخریب گر نشان دادیم و تقریباً نزدیک به یک سال و نیم بعد وحشت حاصل از کرونا تمام پیوستگی انسانی در سراسر جهان را دستخوش خود ساخت و راه ها مسدود، ارتباطات گسسته و فعالیت ها مسکوت شدند و به نهایت رکود شدید اقتصادی در جهان حاکم شد که هنوز هم از تبعات آن رهایی نیافته ایم.

اما چنین شرایطی یک اصل را آشکار کرد. اینکه، جامعه جهانی چنان تحت تأثیر دانش، نوآوری و فناوری است که هر قدر هم خودمان را از نظر مذهبی، نژادی و ارزش های ملی و سنتی متفاوت از دیگران بدانیم، باز اسیر و سردرگم شرایط پیش آمده ای هستیم و خواهیم بود که در صحنه جهانی گریزی برای عبور از آن نیست. ما نباید دیگر خود را جداای از جهان بدانیم و وجود فواصل بسیار زیاد و یا مرزها، انسان ها را از یکدیگر جدا نمی سازد. اگر چنین نگاهی داشته باشیم آن زمان بر روی اصالت فردی و اجتماعی توجه خواهیم داشت و خواهیم دانست که بدون همکاری، معاضدت و درک مشترک نمی توان از عهده کوچکترین رفتار فردی و اجتماعی گرفته تا اجرای بزرگترین پروژه ها موفق بر آمد. این برداشت هم به هر فرد و هم به هر کشوری صادق است.

به هم پیوستگی ما انسان ها هر اندازه بهتر و مناسب باشد ولی هزینه های زیادی نیز به همراه دارد. انسان امروز عالی ترین دانش، فرهنگ و مهم ترین امکانات را در دسترس دارد ولی چنان در معرض همین دانش و فناوری، همچنین تأثیرات فرهنگی قرار داریم که عدم شناخت خود و یا عدم مدیریت درست دولت ها در سرتاسر جهان می تواند خطرات بسیار بزرگی را متوجه جوامع انسانی سازد. زیرا همچنان که با هم در سایه تکنولوژی و به ویژه دنیای ارتباطات به هم نزدیک هستیم که علاوه بر اطلاعات درست و منطقی، در انتقال اطلاعات خطرناک نیز به سرعت با هم رابطه داشته و همگان متأثر از نتایج مثبت و منفی ارتباطات می شوند. انسان امروزی، توانایی خاصی برای به اشتراک گذاری اطلاعات در سراسر جهان دارد و این باعث می شود ایده های خطرناک، اطلاعات غلط، ایدئولوژی های منحرف، عادت های ناسالم و مخرب، روح نفرت و خودبینی و آنارشیستی سریع تر از هر بیماری در سطح جهان منتشر شود.

تا اینجای کار شاید خوانندگان محترم پی به آنچه مد نظر است برده باشند. اما جهت روشن ساختن مطلب می خواهم عرض کنم که در سایه ارتباطات است که روزانه با اخبار متفاوت برخواسته از عملکرد دولت/دولت ها، رقابت های مختلف خویشمندانه/ عمده گرایانه روبرو هستیم و به جای اینکه زمان، فرصت لازم را برای نتیجه گیری و تحلیل به ما بدهد، تحت بمباران القائات و داده های فضای مجازی قرار گرفته و همگی در دیدن یک ویدئو و یا خواندن یک مطلب و یا شنیدن یک موضوع دندان قروچه کرده و به زمین و زمان بد و بیراه گفته و دلسردی و ناامیدی تمام وجود ما و خانواده و حتی محیط زندگی و کاری و بالاتر از آن، جامعه را در بر می گیرد. در این حالت است که افسردگی به ما روی می آورد؛ ناامیدی دمار از روزگارمان در می آورد؛ استرس تمام وجودمان را مریض می کند و ناتوان تر و عصبی تر و عبوث تر از همیشه می شویم.

نتیجه این چه می شود؟ خب، معلوم است! پیاده رو را محل پارک کردن می کنیم. در چراغ قرمز پایمان روی گاز و دنده در حال حرکت است. حال آنکه مصرف سوخت در این شرایط چندین برابر نسبت به زمان دنده خلاص است. فراتر از آن، برای عبور از موانع، به رشوه دادن ترغیب می شویم. زورمان برسد قانون شکنی می کنیم. اجرای عمل غلط را زرنگی و به تدریج آن را به فرهنگ بدل می سازیم و نتیجه آن می شود که فرزندان مان هم با ما سر سازگاری ندارند. زیرا خودمان بذر اخلاقی و رفتاری که کاشته ایم، همان را درو می کنیم.

اینها مختص به کشور درمانده و مظلوم ما نیست که هر روز توانش به چالش کشیده شود، اقتصادش ضعیف ترشده و اعتبارش دچار خدشه شده باشد؛ بلکه چالش‌هایی است که یک جهان به هم پیوسته با آن روبروست. همین رفتارها و پرخاشگری ها است که دیکتاتوری، ظلم، جنگ طلبی، ترور، قدرت طلبی و رقابت بین کشورها را زمینه سازی می کند. در این عرصه، قربانی نهایی باز هم انسان و جامعه بشری است.

از این رو، جامعه انسانی نیازمند رویکردهای جدید اخلاقی است. راه‌های جدیدی برای درک وضعیت افراد و هماهنگ کردن جامعه به پاسخ‌هایی که می تواند راهگشا باشد. وقتی سخن از جامعه به میان می آید نه این است که من و شمای نوعی هستیم. بیش از هر کسی وظیفه بر عهده دولت ها است. اگر دولت ها، ملت های خود را با آمار و ارقام نادرست و یا کتمان حقایق فریب دهند و مدام چنان جلوه دهند که خیلی کارآمد هستند ولی به عینه آب از آب تکان نخورد، آن زمان من و امثال من در کشور، احساس وظیفه و رسالت نکرده و نه به اصالت فردی می اندیشیم و نه به اصالت اجتماعی اهمیت می دهیم.

اخلاق معمولاً از منظر فرد مورد بررسی قرار می گیرد و فرد پیوسته از خود مب پرسد چه کاری باید انجام دهم؟ اما گاهی اوقات، ما به عقب برمی‌گردیم تا دیدگاهی وسیع‌تر داشته باشیم و به تعهداتی که جوامع یا کشورها متحمل می‌شوند فکر می‌کنیم. در قرن‌های اخیر، ما دیدگاهی جهانی اتخاذ کرده‌ایم و می‌پرسیم که جهان چگونه باید به یک نگرانی مبرم واکنش نشان دهد؟

جهان در حال تغییر باید دیدگاه های جدید را بطلبد. قبل از اینکه کشورها تمدن داشته باشند و یا واژه تمدن را با رفتار و عملکرد و اخلاق خود معنا ببخشند، رفتارهای مدنی داشته اند که به ندرت منطقی را دنبال می کردند که تنها به مسئولیت های خودگرایانه توجه می‌شده است. بلکه نگاهی فراتر از روابط فوری و فردی را مهم می دانستند. در سایه این اندیشه بود که متحدتر شده و با مشکلات دست و پنجه نرم می کردند و جهانی محدود را می ساختند که نام مدنیت مصر، چین، پارس و … بر خود حمل می کرد.

کشورمان در مواردی چنان دچار فروپاشی اخلاقی و رفتاری شده است که انکار آن ظلم به آیندگان است. ما در گروه سنی 30 تا 70 ساله مکلف و مؤظف هستیم که عملکردهایمان را درست کنیم. دولت بالای سر این جامعه باید چنان خود را الگو سازد که اعتماد ملی را به جامعه برگرداند و آرامش افرادی در سن و سال ما بتواند زمینه تربیت و الگوسازی رفتار و گفتاری را برای نسل های جدید فراهم آورد. در این حالت ایران آینده قابل زیست و با افتخار خواهد بود و گرنه سیبی به ظاهر زیبا خواهد بود که از درون پوسیده است. پویایی یک جامعه به اخلاق و متعاقب آن به رفتار است. به همین خاطر است که از دیرباز این را یاد گرفته ایم که پیوسته به اهمیت “گفتار، پندار و کردار نیک” توجه کنیم.

اکنون باید یک قدم جلوتر برویم. در کنار روابط متقابل عمیق‌تر، تغییر عمیقی در دامنه اقدامات خود ایجاد کنیم. همه می دانیم که دنیا معرکه خانه شده و با ظهور سلاح‌های هسته‌ای، قدرت روزافزون بشریت بر جهان اطراف، بالاخره به نقطه‌ای رسیده است که می‌تواند هر لحظه زمینه نابودی خود را فراهم آورد. ما وارد دنیایی شده ایم که نه‌ تنها همه را که امروز زنده‌اند، بلکه هر کسی را که می‌توانستند دنباله روی ما باشند، از خود با رفتارهایمان می رانیم. برادر به برادر بیگانه، زن به مرد و فرزند به والدین خودش با نگاهی متفاوت می نگرد. دولت ها در داخل کشورها به ملتهای خود بی اعتماد هستند و از بالا می نگرند و ملت ها هم از دولتهای خود متنفرند. به همین خاطر در یک دهه گذشته بیشتر جوامع از روی تغییر نگرش‌های خطرناک کسانی را برای صدارت و رهبری برگزیده و انتخاب می کنند که دارای روح افراطی هستند. در هلند، آرژانتین، لهستان و … شاهدش بوده ایم. باید بپذیریم که دنیای امروز و فردا را بمب هسته ای و موشک تهدید نمی کند، بلکه روح و روان عاصی و بیمار جامعه انسانی تهدید می کند که هر لحظه مستعد استفاده از آن ابزار و ادوات جنگی است. ما با نگرش مثبت و تجدید نظرانه خود می‌توانیم نه تنها به اعتماد همه زنده‌های امروز، بلکه به ده هزار نسل آینده امید ببخشیم.

همانطور که قدرت ما به رشد خود ادامه می دهد، خطرات نیز افزایش می یابند. از تغییرات شدید آب و هوا گرفته تا بیوتکنولوژی های آینده که امکان ایجاد بیماری های همه گیر مهندسی شده با کشندگی و قابلیت انتقال فراتر از آنچه طبیعت تولید کرده است را فراهم می کند. چنین تهدیدهایی برای کل آینده ما، چه از طریق انقراض یا سقوط غیرقابل بازگشت تمدن، خطرات وجودی هستند. نحوه برخورد ما با آنها سرنوشت گونه ما را تعیین می کند.

رویارویی با این چالش مستلزم تغییر جهت گیری ریشه ای در تفکر یکایک ما است. از دولتمردان و نمایندگان مجلس، منسوبین لشکری و کشوری گرفته تا من حامل یک قلم ده گرمی! نسل خودمان را به عنوان بخش کوچکی از یک کل بسیار بزرگتر ببینیم. بنابراین ما نیاز داریم که نه صرفاً یک دیدگاه جهانی از همه افراد زنده امروز، بلکه دیدگاه خود از بشریت را اتخاذ کنیم. با اتخاذ این لنز اخلاقی، دید بهتری از نقش حیاتی خود در داستان بزرگ تر گونه خود خواهیم داشت. با آباد شدن کشورها، جهان هم آباد خواهد شد!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.