از نَقب تا نَغیم؛ عبور در تونل تاریخ

عصرآزادی آنلاین – محمد اعتماد خلجانی/ محقق و پژوهشگر
پناه گرفتن و پنهان شدن از دست دشمن در غریزه و ذات وجودی تمام موجودات است و برای در امان ماندن از آسیب مهاجم یا مهاجمان، انتخاب امن ترین مکان می تواند بهترین استراتژی در جهت حفاظت از جسم و جان باشد، در ارتباط با این موضوع، تمام ما انسانها از قدیم الایام و در میان کلمات و واژگان، با اصطلاحی بنام “پناهگاه” آشنا هستیم.
در لغتنامه ها بدین صورت معنا شده است: آنجا که برای حفظ جان و سلامت پناه برند (دهخدا)، جای استوار، پناه جای (معین)، مکانی امن که در آن گونه ها می توانند از تغییرات محیطی در امان بمانند و به حیات خود ادامه دهند.(فرهنگستان زبان و ادب) لذا نخستین تصویری که ذهن در برابر کلمه پناهگاه از خود ارائه می دهد مربوط به جنگ و حملات دشمن است؛ معناو مفهوم این واژه تقریبا جا افتاده در میان اکثریت انسانها با هر سطح معلوماتی است و نیاز بیشتری برای بسط این موضوع لازم نمی باشد.
اما مترادف پناهگاه، واژه و اصطلاحی است غریب و غیر معمول که شاید بسیاری از انسانها در نگاه اول از معنا و مفهوم آن اطلاعی نداشته باشند که کنکاش پیرامون این واژه بحث اصلی این نوشته محسوب می گردد؛ “نَقْب”، همان اصطلاح نامأنوس و مترادف پناهگاه که بر وزن فَعل در لغت نامه ها به این صورت معنا گردیده است: سوراخ و راه باریک در زیر زمین (لغتنامه معین)، مخفیانه و از زیرزمین به جائی رخنه کردن و بدانجا راه یافتن (لغت نامه دهخدا)، سوراخ وسیع و نیز راهی در کوه (طبرسی)
نقب در قرآن
با آنکه واژه ” نَقْب” وارد فرهنگ و زبان فارسی شده اما به نظر می رسد واژه ای مهمان از زبان عربی به فارسی است که در چندین جای قرآن و در افعال مختلف مورد استفاده قرار گرفته است، به عنوان نمونه: سوره الذاریات آیه۳۶:
وَکَمْ اَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ اَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِی الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِیصٍ‌ که همانا “چه بسیار قوی‌تر از آنها را که هلاک گرداندیم و آنها در سرزمین‌ها راه‌ها باز کردند، آیا فراری از هلاک داشتند؟” و در سوره کهف آیه ۹۷:
فَمَا اسْطاعُوا اَنْ یَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ‌ نَقْباً
یعنی اینکه “نتوانستند از آن سدّ بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ کنند”
نقب در ادبیات شاعران
اما خالی از لطف نخواهد بود که واژه نَقب را از پنجره ادبیات و از نگاه ادبا نیز مورد توجه قرار دهیم، چنانچه این واژه در کلام شاعران نیز از دیرباز جایگاه ظریفی داشته و برخی شعرا در ابیات خود هر از گاهی از آن استفاده نموده اند.
برای نمونه به کاربرد تنی چند از شعرای معروف از واژه نقب در اشعارشان اشاره می نماییم؛ نظامی گنجوی: چونکه در آن “نقب” زبانم گرفت/ عشق “نقیبانه” عنانم گرفت، خاقانی:
دیدم که گنج خانه غیب است پیش روی/ پشت از برای “نقب” خمیدم به صبحگاه، خاقانی: خصم از سپاهت ناگهی جسته هزیمت را رهی/ چون جسته از “نقب” ابلهی جان برده کالاریخته، در گلستان سعدی: شیرمردان را به حکم ضرورت در “نقب ها” گرفته اند و کعب ها سفته…

نقبهای زیر زمینی تبریز

اما در باب تحقیق در مورد واژه نقب، به مطالبی پیرامون تونل های احتمالی در زیر شهر تبریز  برخورد نمودم که حاکی از دالان ها و مسیرهای زیرزمینی در زیر این شهر می باشد، روایت این تونل ها به دو صورت کتبی و شفاهی قابل بیان است.
در روایات کتبی؛ مرحوم “عبدالعلی کارنگ” در کتاب آثار باستانی آذربایجان جلد اول صفحه ۱۶۹ با اشاره به یک تونل و یا همان نقب از ربع رشیدیه تا مرکز شهر تبریز این چنین نوشته است: از درون قلعه، نقبی تا وسط شهر تعبیه شده بود که نشانه‌ آن در پای برج ها باقی است و کودکان و جوانان محل می‌ گویند بارها در توی نقب قریب یک ساعت راه رفته‌اند و به جائی نرسیده‌ اند.
در کتاب خلاصه التواریخ به قلم قاضی احمد قمی با اشاره به حمله سپاهیان عثمانی به فرماندهی عثمان پاشا در زمان پادشاهی سلطان محمد خدابنده از وجود نقب هایی در شهر تبریز این چنین سخن به میان آمده است: “…مأمور فرموده از دو جا نقب بریدند؛ یکی از میان مدرسه‌ حسن پاشا که سیبه‌ علیقلی خان بود و نقبی دیگر که از سیبه‌ قورچی باشی که در سرپل ویجویه بود و احکام مطاعه به احضار پیاده و تفنگچی محال آذربایجان فرستاده، در عرض یک ماه ۲۰ هزار پیاده و تفنگچی در تبریز جمع گشته، در سیبه‌ها و نقب‌ها کار می‌کردند… و مکرراً نقب را به شیر حاجی رسانیدند و فایده نکرد و رومیه‌ واقف گشته تمکین ندادند”
اما روایات شفاهی بدون سند نیز از وجود تونل هایی زیرزمینی در زیر شهر تبریز که یکی از خیابان عباسی به ارک علیشاه و دیگری از ربع رشیدی به ارک علیشاه و نیز از باغ گلستان فعلی به شنب غازان خبر می دهد.
با وجود چنین اسناد کتبی و روایات شفاهی اما، متاسفانه وجود چنین راه های  زیرزمینی در زیر بعضی محلات شهر تبریز، فعلاً در حد احتمال بیان شده و تا حال هیچگونه تصویر عینی بر وجود چنین تونلهایی ارائه نگردیده است.
ماجرای رمزگشایی از یک واژه 
با وجود هیچ تصویر واقعی و عینی از تونل ها و نقب های تبریز، شاید هیچگاه در تصورم هم نمیگنجید که روزی خود، یکی از اولین کسانی باشم که با رمزگشایی از معنا و مفهوم واژه نَقب، پا در یکی از همین نقب ها گذاشته باشم.
در زادگاه نگارنده – یعنی روستای خلجان – که از سال ۱۳۹۰ با الحاق به شهر تبریز به عنوان یکی از محلات این کلانشهر محسوب می گردد و نیز روستاهای همجوار آن همچون اَنَرجان، اسنجان، ورنق و نیز لیقوان، از زمان های خیلی دور، تونل هایی زیرزمینی حفر گردیده که در حال حاضر به صورت عینی موجود اما در اصطلاح عامیانه و در گویش اهالی این مناطق، با تلفظ “نَغْیم” یا “نَغْیملر” ادا می گردد و دلیل حفر این نوع دستکَندها تقریباً به صورت کلی استفاده به عنوان پناهگاه در مقابل حمله مهاجمان بوده است.
همانطور که بیان گردید معنا و مفهوم نَقْب همان سوراخ، تونل، دالان و یا دست کَندهایی شبیه به آنهاست که شباهت واژه “نَقْب” و “نَغْم” یا همان”نَغْیم”، نویسنده را بدون هیچ شک و شبهه و به دور از هرگونه احتمالی، به این مسئله کاملاً واقف گرداند که واژه “نَغْم” همان واژه “نَقْب” است که این واژهِ عربیِ مهمان، در زبان تورکی میزبان، با گذشت زمان و سختی در تلفظ، باعث تغییراتی در آن شده و در واقع تونل های حفر شده در این روستاها، همان تغییر یافته اصطلاح نَقْب است که تبدیل به نَغْم و نهایت نَغیم و جمع آن به صورت نَغیملر شده است.
رمزگشایی از نام روستای ورنق
اما برای اولین بار در روزنامه “عصر آزادی” رمزگشایی از معنا و مفهوم نام یک روستا در ارتباط با یکی از همین تونل های زیرزمینی، نویسنده را دوصد چندان به درستی نتیجه حاصل از صحت و سقم این نظریه ثابت قدم نمود.
نام این روستا، روستای “ورنق” است که به عنوان یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی در حد جنوبی منطقه خلجان و جزو دهستان سردصحرا، بخش مرکزی شهرستان تبریز واقع گردیده است.

مابین روستای ورنق و منطقه خلجان، تونلی زیرزمینی با نام مشهور به “غار نَغیم” حفر گردیده است که در سال ۱۴۰۰ این اثر، مشترکاً تحت عنوان “پناهگاه صخره ای خلجان و ورنق” به عنوان یک اثر ملی به ثبت رسید اما تاثیر این غار در نامگذاری روستای ورنق و رمزگشایی از این ارتباط معنایی، شگفتی خوانندگان و مخاطبان محترم را برخواهد انگیخت.

همانطور که اشاره نمودیم واژه “نَغیم”، اصطلاحی است که به تونل های حفر شده در این روستاها اطلاق گردیده است که همان تغییر یافته واژه نَقب می باشد و در واقع نام واقعی و حقیقی روستای ورنق، “روستای ورنَقب” است که به تاثیر از این تونل زیرزمینی نامگذاری شده است.
اما حتما خواهید پرسید چگونه؟ در حقیقت نام روستای ورنق متشکل از دو کلمه ور + نق است؛ واژه “ور” در کتاب واژه های اساطیری به قلم استاد صمد چایلی بدین صورت معنا شده است: “واژه ور به مفهوم جدا کننده دو منطقه از یکدیگر است” و مثال های ایشان در این ارتباط، اصطلاح “وریان” در زمین های باغبانی به عنوان جدا کننده آب در مزارع و نیز اشاره به کوه های “وَرکئش” در منطقه قره داغ که دو منطقه وسیع را از هم جدا می نماید.
اما کلمه نَق؛ که در واقع در آخر نام روستای ورنق، همان واژه نَقب است که به دلیل سختی در تلفظ و گذشت زمان، حرف “ب” از آخر این واژه افتاده و روستای فوق با تاثیر از این تونل زیرزمینی نامگذاری شده و در واقع معنای این روستا را به این صورت می توان رمزگشایی نمود لذا ور + نقب = روستای ورنقب، یعنی روستایی که در (آن ور) و یا (آن طرف) نقب قرار گرفته است.
پس بر اساس معنا و مفهوم این استناد و با توجه به قرار گرفتن دقیق این غار در مرز روستای خلجان و ورنق، نتیجه می گیریم غار نَقب، جدا کننده دو روستای خلجان و ورنقب بوده و با کنار هم قرار گرفتن واژگان ور + نقب در نامگذاری این روستا، تناسب جالب کلمات و پدیده های جعرافیایی، بیش از پیش خود را در نامگذاری روستاهای آذربایجان جلوه گر می نماید.
نقب ها در روستای لیقوان
نقطه جالب توجه دیگر در ارتباط نَقب و سایر مناطق متاثر از این اصلاح در منطقه آذربایجان، دستکَندهای مشهور به نَغیملر در روستای لیقوان که اساس حفر آنها به عنوان پناهگاه بوده که در حال حاضر توسط برخی از اهالی این روستا به محل تهیه و نگهداری از پنیر جهانی لیقوان تبدیل شده است که بنا به دلایل مورد اشاره، نام اصلی این محل ها نَقبلَر می باشد نه نَغیملر!
با این اوصاف، قبل از جمع بندی و پایان بحث، سندی ارائه می شود که رویت و مشاهده آن بعد از اتمام تحقیقاتم بوده و به هیچ عنوان در جرقه ذهنی اولیه موضوع دخیل نبوده است که مرحوم رضا قلیخان با این یک سطر، مهر تاییدی بر نظریه ارائه شده اینجانب زده است؛ در کتاب انجمن آرا واژه (نَغم) بدین صورت معنا شده است: “سوراخی که در بیخ دیوار کَنَند و به عربی آن را نَقب گویند و همانا از تغییر لهجه عوام است نه لغتی فارسی علی حده.”
جمع بندی 
با توجه به محدودیت فضای نشر، از بسط بیشتر موضوع صرف نظر نموده و با جمع بندی آن، به مبحث فوق خاتمه می بخشیم؛ در این مطلب و در این شماره از روزنامه “عصرآزادی” برای اولین بار پرده از نام واقعی غارهای منسوب به نَغْیم در آذربایجان برداشته شده و متوجه شدیم که گویش اصلی این اصطلاح، همان “نَقْب” بوده است نه نَغْم یا نَغیم!
برای اولین بار از معنا و مفهموم روستایی در آذربایجان رمزگشایی گردید که همانا نام حقیقی آن، “روستای ورنقب” بوده است نه روستای ورنق! و نیز متوجه شدیم که پناهگاه های دستکَند و تاریخی روستای لیقوان که در حال حاضر برخی از آنها به محل تهیه و نگهداری پنیر جهانی لیقوان تبدیل شده است در واقع نامشان نَقْبلَر می باشد نه نَغْیملَر.
کلام آخر
غار نَغیم خلجان که در این مجال، پی بردیم نام واقعی آن “غار نَقْب خلجان” است به عنوان یک پناهگاه صخره ای و با دارا بودن نزدیک به ۶۰ اتاقک، علیرغم اینکه هزاران سال است جلوی چشم اهالی است اما در طول تاریخ، محل اتفاقات پنهان و مرموز بسیاری در دوران حکومت های ماننا، اورارتو و اشکانی بوده است و آشکار شدن تاریخچه حقیقی این غار باستانی، پرده از اشتباهات تاریخی مورخانی خواهد برداشت که تاریخ آذربایجان را به عمد یا غیرعمد به بیراهه برده اند و روایت سرگذشت حقیقی این غار توسط نویسنده این مطلب، مسیر تاریخ آذربایجان را متحول خواهد نمود که به امید حق و با عنایت روزنامه وزین عصرآزادی این امر به زودی محقق خواهد گردید.
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.