عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University
ایران بزرگ و ایرانی با شرف چند روزی است که قلبش مالامال از اندوه و غم از دست دادن شخصیت های سیاسی است که در مرحلهای از تحولات و تغییرات سیاسی جان خودشان را در راه وطن و مردم شریف ایران فدا کرده و به درجه عالی شهادت نایل آمدند. بحث از از هر کدامشان شاید نیاز به پردازش صفحات زیادی باشد ولی در اینجا به عنوان شهروند ایرانی و مفتخر به تبریزی بودن بنده حقیر را بر آن داشته که پیرامون دو شخصیت نادر و بسیار گرانقدر و نابی یادداشت این هفته را بنگارم که هر چه بنویسم و بگویم باز جان کلام را نخواهم توانست آن طور که شایسته و بایسته است بیان کنم. زیرا بزرگوارانی همچون شهید آیت الله آل هاشم، امام جمعه تبریز و فاتح قلوب مردم این دیار و همچنین دکتر مالک رحمتی، استاندار محبوب آذربایجان شرقی چنان جایگاه ویژهای در بین مردم تبریز و آذربایجان برای خود اختصاص دادهاند که تراز و رتبه خودشان را چندین مرحله فراتر برده و کسی قادر به پر کردن جای آنها نخواهد بود. زیرا سعی باید داشت تا چنان عزیز بود!
اما اهمیت چنین شخصیت هایی برای یک دیار و یا کشور تا چه میزانی می تواند در راستای منافع ملی باشد، موضوع یادداشت امروزم خواهد بود. همانگونه که مشخص است، در بافت هر جامعه، شخصیتهای سیاسی نقش مهمی در شکل دادن به سیاست ها ، هدایت گفتمان ملی و نمایندگی اراده مردم دارند. در حالی که عقاید و وابستگیهای سیاسی میتواند عمیقاً تفرقه افکنانه باشد، لیکن حفظ پایه و اساس احترام ملی به شخصیتهای سیاسی به دلایل مختلف بسیار مهم است. این دلایل شامل ارتقاء شیوههای دموکراتیک سالم، تشویق مشارکت مدنی و حمایت از وحدت و ثبات ملی است.
بدون تردید احترام به شخصیت های سیاسی، صرف نظر از حزب یا گرایش سیاسی آنها، برای سلامت یک دموکراسی اساسی در کشور حائز اهمیت است. دموکراسی محض نمیتواند پیام رسان ماهیت اصلی باشد. زیرا مادامی که مخالفت و تنوع تفکر رونق نداشته باشد، بحث از دموکراسی به منزله گام برداشتن در بی انتهایی کور است. دموکراسی زمانی معنا و مفهوم مسجل و مجسم به خود میگیرد که عناصر سیاسی و مردم که دو جبهه میدان بحث هستند، در احترام متقابل بوده و این احترام ریشهای باشد. حضور دو شخصیت شهید شده مذکور در حقیقت همان جبهه سیاسی- حکومتی بودند که در سایه احترام متقابل به جامعه و برخوردار از چشم بینا و گوش شنوا توانسته بودند احترام ریشهدار را نصیب خود کنند. حضور طیف مختلفی از مردم آذربایجان در مراسم تشییع جنازه این دو بزرگوار نماد عینی بر این مدعاست.
هنگامی که گفتمان سیاسی از مرحله تهاجم و تضاد بینشی و بی احترامی به مرحله همکاری، معاضدت و درک مشترک می رسد، جوهر تعامل دموکراتیک تقویت میشود. احترام متقابل و فضای صمیمی تضمین کننده مباحثات سودمند به جای انحطاط فکری و درگیریهای تبلیغاتی است و هر دو طرف (نمایندگان سیاسی- دینی- امنیتی دولت با مردم) بر روی ایدهها و سیاستهای سازنده متمرکز میشوند که می تواند شهروندان را از احساس دیگری و بیگانه بودن خلاص کرده و مردم خود را در امنیت و کمال آرامش با مسئولان بدانند و این موجب ارتقای کیفیت گفتگوی عمومی میشود. امام جمعه و استاندار محبوب و شهید منطقهمان دقیقاً تمثال واقعی این حقیقت بودند. حضور بی غل و غش، رفتن به دل جامعه بدون نیاز به محافظین مسلح، نشان دادن خود در قالب یک شهروند معمولی و فراهم سازی امکان دسترسی مردم به آنها و ایجاد فرصت برای بیان دردهای مردم و شنیدن صادقانه درد دل مردم در تمامی مراحل بدون اینکه حضورشان پیش درآمدی برای تبلیغات سیاسی باشد، موجب شد که اکنون هر کسی نام آل هاشم و یا رحمتی را می شنود، قبل از بیان صحبت بغض در گلویش میترکد. روحشان شاد و مکانشان پر نور باد!
علاوه بر این، حادثه سقوط بالگرد، حقیقتی را ثابت نمود که نمی توان به سادگی از کنارش رد شد. همگان واقف به این شدهاند که احترام به چهرههای سیاسی روند دموکراتیک را قانونی میکند. انتخابات و انتصابات سیاسی سازوکارهایی است که از طریق آنها اراده مردم بیان میشود لیکن اقبال افراد و نفوذ به دل های مردم خارج از سازوکارهای فنی در کشورداری است که موفقیت در این امر ذاتی، برخورداری از روح متعالی و شکسته نفسی سیاسیون میباشد. بیاحترامی به مقامات منتخب و یا منتصب را میتوان به عنوان بیاعتنایی به نتایج انتخابات دانست. قهر مردم از سیاسیون نه تنها مشروعیت سیستم را حتی در کشورهای دموکراتیک تضعیف میکند، تابلوی به وجود آمده سیستم سیاسی را هم همیشه مکدر و در سایه نگه میدارد. شهروندان با حفظ احترام به افراد عالی رتبه و سیاسی، تعهد خود را به اصول و فرایندهای سیاست های نظام تأیید میکنند. خیل عظیم مردم از هر دیدگاه سیاسی و بینشی در مراسم تشیع جنازه شهدای حادثه سقوط بالگرد این را بار دیگر نشان داد و ثابت نمود که ایرانی جماعت پدیدهای متفاوت از سایر بافت های جمعیتی در جهان است. هر گاه پای منافع و آبروی ملی در میان باشد، همه بازو به بازو و در کنار هم یکپارچه متظاهر میشوند.
حادثه تلخ چند روز پیش گرچه تحملش بسیار سخت است ولی موهبتی است که همه را اعم از دولتی ها و ملت به تشویق در تعامل مدنی وامیدارد. البته ناگفته پیداست که تنوع افکار و آراء و حتی درگیری مدنی در نوع خود بستر یک دموکراسی پر جنب و جوش است. اما هنگامی که با چهرههای سیاسی با احترام رفتار میشود، لحنی را ایجاد می کند که مشارکت گستردهتر در روند سیاسی را تشویق میکند. شهروندان خود را درگیر فعالیتهای سیاسی سازنده – مانند انتخابات عمومی، حضور در فراخوان ها و شرکت در بحثهای عمومی – میکنند و هنگامی که اوضاع سیاسی در شرف خطر و یا تصمیم گیری حساس است، با جان و دل فداکاری نشان میدهند. برعکس، فرهنگ بیاحترامی و نادیده گرفتن جایگاه والای مردم و نشنیدن حرف های آنها و یا عدم وجود رابطه صمیمی بین ملت و مسئولین میتواند منجر به بیتفاوتی و دفع خاستگاه سیاسی کشور شود.
البته در این میان نگاه مردم به مسئولین و رفتار احترامآمیز با چهرههای سیاسی تأثیر مهمی در نحوه تعامل شهروندان با یکدیگر دارد. چراکه ترویج کننده فرهنگ تعامل و تسامح در میان مردم با دولت می شود. در چنین شرایطی انسجام علمی در میان همکاری های مشترک میان دولت و ملت رخ داده؛ شرایط درک آگاهانهتر و فعالتر در همه برهههای حساس تاریخ سیاسی جاری کشور ایجاد میشود.
نفوذ به قلب مردم زمینه ساز وحدت ملی و نمود یافتن ثبات در کشور میشود. چهرههای سیاسی در هر جایگاه دینی یا کشوری لشکری نمادی از حاکمیت و وحدت کشور محسوب میشود. احترام قلبی به این چهرهها می تواند به ارتقای روح همبستگی گستردهتر اجتماعی شود و احساس انسجام ملی را تقویت کند. همه میدانیم که در زمان بروز بحران یا رویدادهای مهم ملی، شکلگیری یک جبهه متحد ضروری است. احترام به رهبران سیاسی میتواند واکنش سریع و منسجمتر را تسهیل کند. زیرا شهروندان در اطراف رهبران خود تجمع میکنند و در جهت اهداف مشترک دست همکاری میدهند.
علاوه بر این، برداشتهای بینالمللی از یک ملت وفادار به عنوان تأثر خاطر و عمل ملت به شرایط داخلی را تحت تأثیر قرار دهد. در جریان اخیر شاهد شدیم که حتی آنهایی که سال ها است روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرده بودند و یا در جبهه مخالف با ایران قرار داشتند، جهت ادای احترام در مراسم تدفین رئیس جمهور و سایر چهرههای سیاسی با احترام در پیشگاه ملت ظاهر شدند. همین برهه می تواند روابط دیپلماتیک و جایگاه جهانی ایران را در نحوه برخورد آتی با مسئولین کشورمان تحت تأثیر مثبت قرار دهد. نباید فراموش کرد که احترام ملت سرمایه حرمت دولت ها است. ملتی که به چهرههای سیاسی خود احترام می گذارد، به عنوان قدرتی پایدار و بالغ دیده میشوند و این موجب افزایش شهرت کشور در صحنه جهانی و کاهنده وسوسهها و شیطنت ها میگردد.
نتیجه کلام اینکه، اهمیت احترام ملی به شخصیتهای سیاسی را نباید نعمتی مقطعی و نه چندان مهم تلقی کرد. این احترام در عین حالی که زیربنای شیوههای دموکراتیک سالم است و مشارکت مدنی را تشویق میکند، در عین حال وحدت و ثبات ملی را حفظ مینماید. حادثه چند روز اخیر بار دیگر نشان داد که به دور از هر اختلاف سیاسی، باید به ملت و خاستگاه آنها احترام گذاشت از مسیر پر سنگلاخ سیاسی در میادین بینالمللی به سلامت عبور کرد. همیشه بر این جمله تأکید داشته و دارم که ملت ایران، شریف ترین، وفادارترین، جانفشانترین، فداکارترین و در عین حال احساسیترین ملت ها در جهان است. کافی است به زبان آنها صحبت کرد و با آنها مثل خودشان بود و بس.