پزشکیان و مسئلۀ بحران سازی صهیونیسم

عصرآزادی آنلاین / بهرام آجورلو

عقربه‌های ساعت شتابان به سوی نقطۀ غیرقابل بازگشت هشتم تیر ماه و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری برای تشکیل دولت چهاردهم می‌چرخند؛ نقطۀ غیرقابل بازگشتی که سرنوشت کشور در صحنۀ پرآشوب بین‌المللی را لااقل طی چهار سال آینده تعیین خواهد کرد؛ به همین علت است که دکتر ظریف، دیپلمات آگاه و اندیشمند و کارآزمودۀ چهار دهۀ اخیر کشورمان، آستین‌ها را بالا زده، کت از تن کنده و شهر به شهر می‌رود تا در میتینگ های انتخاباتی دکتر پزشکیان فریاد برآورد که: مهم است که چه کسی در پاستور باشد!

نیم نگاهی به بحران‌های بين‌المللي غرب آسیا و پیچیدگی روابط پرتنش میان تهران-واشینگتن در نیم قرن اخیر ثابت کرده است که دولت‌های مستقر طرفین، همواره سیاستی معکوس نسبت به یکدیگر داشته‌اند؛ بدین معنی که هر وقت در پاستور دولتی معتدل و میانه‌رو و خواهان تفاهم و تعامل با غرب بر سر کار بوده است، بالعکس، در کاخ سفید دولتی جنگ‌طلب بر طبل جنگ کوبیده است! برای مثال، وقتی که دولت حجةالاسلام سید محمد خاتمی با شعار گفتگوی تمدن‌ها سیاست تنش‌زدایی در پیش گرفت و حتی حادثۀ تروریستی یازده سپتامبر را تسلیت گفت و به سرنگونی رژیم‌های تروریستی طالبان و حزب بعث مساعدت کرد، جرج بوش، رییس جمهور آمریکا، با وقاحت و بی‌شرمی ایران را هم ردیف کرۀ شمالی قرارداده و محور شرارت نامید!! و بار دیگر، وقتی که در کاخ سفید باراک اوبامای برندۀ جایزۀ صلح نوبل سعی داشت که دست دوستی و تعامل به سوی پاستور دراز کند، دولت معجزۀ هزارۀ سومی احمدی‌نژاد، البته بنا به سبق ذهن باقی مانده از دولت بوش پسر، کاری کرد که تحریم روی تحریم انباشته شود!!! البته در اینجا باید به رهنمودهای ارزشمندی که دکتر ظریف بر اساس قریب نیم قرن تجربۀ دیپلماتیک خویش اندوخته است، اشاره کنیم که محتوای دکترین رژیم صهیونیستی نسبت به ایران و مسئلۀ ایران را تبیین می‌کند: اولا حزب جمهوری‌خواه آمریکا موضعی نزدیک به آیپک دارد؛ ثانیا دکترین امنیتی تل‌آویو ایجاب می‌کند که صهیونیست‌ها دست برتر سیاسی-نظامی و اقتصادی در غرب آسیا را نگهدارند و نتیجتا سر ایران باید همیشه درون قاب امنیتی ساختۀ صهیونیسم بماند؛ البته طی دو دهۀ اخیر اجرای بخشی از این دکترین صهیونیست‌های جنگ‌طلب با همکاری لابی آیپک، نه از مجرای کاخ سفید، بلکه از طریق کرملین اعمال و اجرا شده است!

بازی پیچیده‌ای که مسکو بر سر مسئلۀ هسته‌ای ایران به راه انداخت، عملا برجام را به بن‌بست کشاند. از طرفی پوتین نه تنها از تحویل سوخو 35ها به ایران امتناع کرد بلکه کوشید بای نحوا پای ایران را به جنگ اوکراین بکشاند. از طرف دیگر نیز، ترور شهید حاج قاسم سلیمانی با عملیات مشترک موساد و سیا و بعدها ترور شهید فخری زاده، همگی اجزایی از عملیات پیچیدۀ پروژۀ امنیتی سازی ایران  بودند که صهیونیست‌ها به وسیلۀ بازی با کارت‌های دو کاخ سفید و کرملین آن را اجرا کردند!

در این نمایش پیچیدۀ امنیتی سازی ایران که سناریست های صهیونیست آن را نوشته‌اند و کارگردانی می‌کنند، البته علاوه بر پوتین و مسکو، دونالد ترامپ و کاخ سفید نیز نقش خاص خود را باید ایفا کنند: ترامپ با خروج از برجام و ترور شهید سلیمانی سعی کرد که ایران را به جنگ و تقابل نظامی بکشاند، و هر چند کشور با درایت مقام معظم رهبری و دیپلماسی ظریف تهران از خطر جنگ دور شد، اما با تنگ‌تر شدن حلقۀ تحريم‌های اقتصادی ایران، تجارت موسسات اقتصادی ایرانی بیش از پیش به چین و تا حدودی روسیه متکی گشت و همین به پکن و مسکو اجازه داد تا وقیحانه باج خواهی کرده و حتی از مواضع کشورهای عربی حاشیۀ جنوبی خلیج فارس علیه استقلال و تمامیت ارضی ایران علنا حمایت کنند؛ این وقاحت روس و چین تا بدان‌جا پیش رفت که دکتر خرازی مشاور ویژۀ مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل متقابلا با سفیر ژاپن دیدار و از اعادۀ حاکمیت ژاپن بر جزایر اشغالی کوریل حمایت کرد؛ البته ناگفته نماند که در صورت اصرار چین بر گستاخی سیاست خارجی خود در قبال جزایر ایرانی خلیج فارس، سیاست تهران در مورد جزیرۀ تایوان باید بازنگری شود.

به هر حال، در صورت پیروزی دکتر مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری هشتم تیر ماه، چالش‌های دیپلماتیک متعددی در مقابل ایشان قرار دارد که باید با دیپلماسی ظریف بر آنها فائق شود: اولا، صرف نظر از مسئلۀ برجام که موجب باج خواهی پکن و مسکو از تهران شده است، احتمال بازگشت دونالد ترامپ جنگ‌طلب به کاخ سفید می رود که در اینجا بار دیگر به نحوی از انحا تاریخ تکرار می‌شود: دست رد جرج بوش به سینۀ گفتگوی تمدن‌های سید محمد خاتمی! ترامپ از هم اکنون خواستار حل و فصل مسائل واشینگتن با تهران بر مبنای الگو و مدلی شده است که طرح آن را حزب جمهوری‌خواه با لابی آیپک ریخته است. خروج از این بحران احتمالی، سیاستی ظریف را می‌طلبد که به گفتۀ خود دکتر ظریف، بعید است که مجلس کنونی با رأی اعتماد به مشارالیه اجازۀ آن را بدهد!! در نتیجه، دکتر پزشکیان در این مرحله قبل از حل و فصل مسائل با ترامپ قمارباز – به تعبیر شهید سلیمانی – باید مسئلۀ مجلس را حل و فصل کند. ترامپ هر چند قمارباز است اما در قضیۀ برجام و مسئلۀ هژمونی ایران که بای نحوا حیات رژیم صهیونیستی را تهدید می‌کند، بعید است که حاضر به قمار باشد یا به مدل برد-برد ظریف تن دهد؛ بلکه وی اصرار بر مدل برد-باخت دارد!!!

اما به نظر می‌رسد که اکنون دو معضل جدی بعدی سیاست خارجی دکتر پزشکیان، بیش و پیش از برجام، توسعۀ دامنۀ جنگ افروزی صهیونیست‌ها به سوی لبنان و همچنین جنگ اوکراین باشد: ترامپ صراحتا اظهار داشته است که اگر دوباره به کاخ سفید راه بیابد، آمریکا از دولت زلنسکی و عضویت اوکراین در ناتو حمایت نکرده و به کمک مالی واشینگتن از کییف پایان خواهد داد! در اینجا باید پرسید که ما به ازای این لطفی که ترامپ در حق پوتین می‌کند، چه خواهد بود؟! با توجه به سابقۀ کارشکنی روس‌ها علیه ایران و خنجرهایی که از پشت به ایران زده‌اند، از برجام و سوخو 35ها گرفته تا مسئلۀ جزایر ایرانی خلیج فارس، آیا اوکراین ما به ازای ایران نخواهد بود؟!! و ثانیا، چرا و به چه دلیل، در شرایطی که ارتش صهیونیستی در جنگ غزه هنوز به هیچ یک از اهداف از پیش تعیین شدۀ خود دست نیافته و غزه عملا به کابوس صهیونیست‌ها تبدیل شده است، نتانیاهو اصرار بر گسترش دامنۀ جنگ به لبنان و درگیری با حزب ا… لبنان دارد؟!!! تناسب زمانی کشاندن حزب ا… لبنان به جنگ، با شرایط حاضر که در تهران احتمال پیروزی پزشکیان خواهان تعامل و تنش‌زدایی بين‌المللي هست، چیست؟

در این شرایط به نظر می‌رسد که صهیونیست‌ها بیش از هر زمان دیگری با احساس خطر جدی از احیای برجام و بازگشت دیپلماسی تنش‌زدایی و گفتمان تعامل بين‌المللي به پاستور و خروج ایران از قاب امنیت سازی که پرچمدار آن تیم دکتر ظریف به سکانداری دکتر پزشکیان است، تلاش می‌کنند که با توسعۀ دامنۀ جنگ و بحران سازی به یاری لابی‌های خود در کرملین و کاخ سفید، بار دیگر با تکرار داستان جرج بوش و خاتمی، همچنان سر ایران را در قاب امنیتی حفظ کنند؛ بر همین اساس، و در این شرایط پر آشوب بين‌المللي، باید بار دیگر به تأکید به این جملۀ دکتر ظریف اشاره شود: تفاوت دارد که چه کسی در پاستور باشد!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.