عصرآزادی/ شهرام صادق زاده
حمایت شهروندان اقوام داخل کشور از مسعود پزشکیان ملموس و قابل ملاحظه بوده و در آن شکی نیست زیرا حداقل ۷۶ درصد از مردم استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل به او رای داده اند و مردم استان های کردستان، ایلام، کرمانشاه و زنجان در ردیف بعدی و استانهای سیستان و بلوچستان، گیلان، مازندران و سایر مناطق نیز در حمایت از پزشکیان سنگ تمام گذاشتند تا به نوعی، حمایت از اصلاح و توجه به حقوق شهروندان تمام استانها را به مسئولان گوشزد نمایند.
اما گذشته از شیرینی پیروزی نامزد مورد علاقه اقوام ایران، گویا این روزها قضیه مشارکت شهروندان مناطقی که اقوام داخل کشور در آنجا زندگی کرده و با رغبت وصف ناپذیر به میدان آمده و در تعیین رئیس جمهور نهم سهیم شدند برخی افراد خاص و تفکرات طرد شده را آزار می دهد زیرا با توجه به دیدگاه پزشکیان در خصوص احترام به اقوام رنگارنگ، این حرکت به مذاق برخی تندروها خوش نیامده است.
به گفته کارشناسان سیاسی، نحوه رای دادن اقوام و رای دادن بر اساس قومیت یا همان Ethnic voting دو مفهوم متفاوت هستند که همانا مشخص گردید برخلاف برچسب های ناعادلانه تندروها، اقوام و گروه های مذهبی داخل کشور معمولاً به نامزدهایی تمایل بیشتری داشتند که مطالبات آنها را مطرح نمودند و طبیعی است که اهالی استان های مرزی به نامزدی که تغییر و اصلاح روال فعلی را مدنظر قرار داد تمایل بیشتری نشان دادند…
اول
حتمآً این جمله را شنیده اید که “ایران برای همه ایرانیان است؛ از هر قوم و قبیله و با هر اعتقاد” اما با این حال موفقیت مسعود پزشکیان در برابر سعید جلیلی در چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری نشان داد که برخی افراد وابسته به جناح تندرو و مُغرض این اصل اساسی در قانون اساسی کشور را برنمیتابند.
این عده و یا جریان ها برای توجیه عدم توفیق خود در جلب مشارکت و اعتماد مردم، آرای پیروز این میدان را مرهون آنچه آرای قومی و قبیلهای نامیدهاند، می دانند در حالی که اگر هم چنین باشد باید کاندیدای رقیب نیز در مناطق زادگاه خویش، موفقیت را به دست می آورد.
طبق تجارب سنوات گذشته، نباید به اقناع و جلب رضایت عده معدود تندروهایی پرداخت که همواره به دنبال ایرادگیری و اصرار بر تداوم عرض اندام سیاسی هستند اما نکته جالب توجه اینکه، مسعود پزشکیان در استانهای غیرتورک و غیرکُرد زبان همچون سیستان و بلوچستان، بوشهر، چهارمحال و بختیاری، لرستان، گیلان، مازندران و غیره هم موفق شده بیشترین رای اعتماد را از مردم بگیرد.
با این حساب، معلوم نیست پاسخ تندروها به این آمار چیست زیرا آرای پزشکیان و جلیلی در تمام استانها به جز همین چند استان مذکور نزدیک به هم بوده است، لذا باید به این سوال پاسخ دهند که در شرایط انباشت بی اعتمادی و نارضایتی مردم از نحوه اداره کشور در سالهای اخیر و تصمیم آنها برای عدم مشارکت در انتخابات – مانند آنچه در انتخابات ۱۴۰۰ و مرحله اول ۱۴۰۳ رخ داد – جلب اعتماد حتی یک نفر بیشتر تا آنجا که او را پای صندوقهای رای بکشاند به شدت سخت و نیازمند مؤلفهای فراتر از زبان و همشهری بودن است که تندروها از درک این موارد عاجزند.
دوم
مسعود پزشکیان در بخشی از بیانیه خود درباره اقوام و مذاهب داخل کشور آورده است: از این که شخصیت های تورکمن کرد، بلوچ و تالش به علت تمایز مذهبی از جایگاه مناسب و در شان یک ایرانی محروم می شوند سخت متاثر می شوم به ویژه وقتی که به یاد می آورم صف اول آفرینشگران فرهنگی و تمدنی ایران عزیز همین مردمانی هستند که در نگاه برخی از عناصر بی توجه به آیین های ملی و دینی بعضاً از حقوق اساسی شان محروم می شوند. او در ادامه با اشاره به اینکه شایستگانی از اهل سنت را می شناسد که علیرغم کاربلدی و شایستگی، صرفاً به واسطه ذهنیت بسته برخی از افراد و سیستم های معیوب از مناصب و جایگاه های مناسب برخوردار نیستند تاکید می کند: آنان نمی دانند که ایران بدون فرهنگ و هویت کُردی مهمترین عنصر متشکله اش را از دست می دهد و به نقصانی جبران ناپذیر دچار می شود چنانکه تورکهای غیور و آزادیخواه و احیا کننده مشروطیت و بلوچ و سیستانی های دلاور و شجاع و صمیمی و هموطنان مومن و سختکوش ارمنی، آشوری و زرتشتی های نیک پندار و درست کردار و مندایی های پاک نهاد، کلیمی های عزیز، عربهای رشید و غیور، بختیاری و لرهای دشمن ستیز و ترکمنان زیبا اندیش و میهن دوست و پارسانان پاسبانان و وارثان اندیشه های کهن و قشقایی های ایران دوست و دهها تیره ایرانی که اهتزاز پرچم ایران و انسجام ملی مرهون تلاشها و رشادتهای آنهاست.
پزشکیان در بخش دیگری از این بیانیه به موسیقی ایرانی اشاره می کند که شاهد زنده و گویای واقعیتی درس آموز است و تاکید می کند: وجود دستگاه ها و گوشه هایی مانند عراق عجم، عرب، آذربایجانی، شوشتری، بیاتهای کرد، تورک یا زند و دیلمان دشتی، زابل، تورکمن، مسیحی، نیشابور، افشاری، بختیاری، طوسی، نیریز و غیره نشان از درهم تنیدگی زبانی و هنری و ذوقی مردم ایران است که اگر چنین نبود زبان فارسی به این شیرینی و سرزندگی نمی بود؛ نکاتی که همان تندروها از درک آن عاجزند.
سوم
اگر رای دهی هموطنان به نامزدهای ریاست جمهوری و انتخاب رئیس جمهور نهم را بر اساس علاقه اقوام داخل کشور قلمداد کنیم به طور حتم برای دو نامزد راه یافته به مرحله نهایی اینچنین است زیرا استان های آذربایجان شرقی با یک میلیون و ۶۷۲ هزار و ۱۹۳ رای، آذربایجان غربی با یک میلیون و ۱۱۳ هزارو ۹۳۷ رای و استان خراسان رضوی با یک میلیون و ۸۰ هزار و ۶۷۵ رای به ترتیب بیشترین تعداد آرا را به نام مسعود پزشکیان در صندوق رای انداخته اند.
حال آنکه، سعید جلیلی نیز با یک میلیون و ۷۷۳ هزار و ۸۶۳ رای در استان تهران بیشترین رای و در استان کردستان با ۷۶ هزار و ۲۱۷ رای کمترین تعداد آرا را به خود اختصاص داده است به طوری که استان های خراسان رضوی با یک میلیون و ۶۹۶ هزار و ۶ رای و استان اصفهان با یک میلیون و ۸۰ هزار و ۹۲۳ رای بیشترین تعداد آرا را به نامزد ناکام ریاست جمهوری اختصاص داده است.
با این حساب و طبق نظر محمد رهبری – تحلیلگر فضای مجازی – چنانچه عده ای که می گویند رای مسعود پزشکیان، رای قومگرایی بوده و اگر آنها [ طرفداران نامزد رقیب ] نبودند، پزشکیان بازنده انتخابات بود زیرا اگر با همین مبنا بیاییم رای استانهای خراسان جنوبی و خراسان رضوی که پایگاه و زادگاه سعید جلیلی را کسر کنیم نتیجه آرای انتخابات اینگونه می شود: جلیلی ۱۰ میلیون و ۷۷۹ هزار و ۸۴۴ رای و پزشکیان ۱۱ میلیون و ۵۲۸ هزار و ۵۷۶ رای که باز هم پزشکیان برنده می شود.
بدین ترتیب، اساساً اتخاذ چنین دیدگاه مغرضانه به انتخاباتی در ابعاد ملی اشتباه است زیرا انتخابات ریاست جمهوری، برخلاف انتخابات شوراهای شهر و روستا و حتی انتخابات مجلس، یک انتخابات سراسری است و نگرش فرهنگی و سیاسی افراد در آن نقش دارد لذا تحلیل تندروها و محافل مغرض اقوام داخل کشور که بر اساس مناسبات قومیتی و زیر سوال بردن آرای مردم به تشکیک آن بپردازند خوب است از انتخابات گذشته و نظر مردم به ماهیت تغییر درس عبرت بگیرند.