اهمیت احترام به پایگاه اجتماعی رئیس جمهور منتخب از سوی جریان های تندرو به روایت "عصرآزادی"

سلام بر شفافیت و پاکدستی

عصرآزادی/ شهرام صادق زاده
دولت سیزدهم که این روزها به روزهای پایانی خود نزدیک شده، یکی از سیاسی ترین دولت‌های کشور گذشته بود که ترجیحات گروه‌های خاصی از مردم را در نظر داشت و سیاست‌های خود را در عمل بر مبنای ترجیحات گروه‌های خود تنظیم می‌ کرد، همین امر باعث تشدید شکاف میان بخش بزرگی از جامعه با سیستم حکمرانی شد و از این‌ رو، دولت چهاردهم وظیفه مهمی برای پر کردن این شکاف‌ها دارد.
به عقیده کارشناسان اقتصادی، پُر کردن این شکاف‌ها از مسیر اصلاح سیاستگذاری می‌ گذرد و تصمیم‌ گیران کشور باید دولت را از تسخیر گروه‌های ذینفع خارج کنند که با وجود دولت سایه و جریان های تندرویی که از هم اکنون چوب لای چرخ دولت چهاردهم – آنهم در شرایطی که هنوز دولت منتخب مستقر نشده است – دشوار به نظر می رسد اما شدنی است.
در حال حاضر و در سایه غفلت های دولت سیزدهم، وجود تورم بالای ۴۰ درصد و دشواری کاهش آن به‌ دلیل موانع ساختاری و نفوذ ذی نفعان، محیط اقتصاد کلان را بی‌ ثبات کرده است اما دوستداران مُدل اقتصادی دولت فعلی به جای اینکه برای تقویت پایداری و محیط کسب‌ و کار، همت کرده و یاریگر دولت جدید باشند تا میزان بی‌ثباتی و تورم بالایی که کشور در آن گرفتار شده مرتفع شود از هم اکنون به دنبال بهانه گیری و ایجاد موانع سیاسی هستند تا به مردمی که به آنها پُشت کرده اند ضربه وارد کنند در حالی که اکثریت شهروندان کشور به اینگونه مباحث اِشرافیت دارند و روزگار ایجاد فضای محدود اجتماعی به پایان رسیده است…
هشدار اول
پرزیدنت پزشکیان کاپشنی ساده دارد که حتی در گرما هم از تن بیرون نمی‌ آورد، به مردم توجه خاصی دارد، علاقه‌ غیرقابل وصفی برای سلفی گرفتن با جوانان نشان می‌ دهد و از همه مهمتر، روحیه‌ای که من خبرنگار جرأت می‌ کنم تا به راحتی به سمتش رفته و جهت انجام مصاحبه، دستش را بفشارم و بدون اجازه عرفی، سوالاتم را بپرسم.
مردم باشعور و بیدار مناطق کشور در زمان تبلیغات انتخاباتی تشخیص دادند که او از نامزدهای دیگر ریاست‌ جمهوری به ‌شدت متفاوت است، فردی خاص که در تلاش بود تا خودش باشد، برخلاف دیگر نامزدها که به دنبال مُچ گیری بودند، مسعود پزشکیان از همان ابتدا در مناظره های تلویزیونی توانست با یک دیدگاه اقتصادی ضد رانت که او را شهره پاکدستی کرده است سخن بگوید.
از میان عقاید انقلابی های سال ۱۳۵۷، مبارزه با امپریالیسم یکی از اصول خدشه‌ ناپذیر است که معمولاً سیاستمداران مدافع رابطه با غرب و به‌ خصوص آمریکا نیستند اما مسعود پزشکیان مدافع تعادل در دیپلماسی است یعنی تعادل میان رابطه با غرب و شرق که به مذاق مردم هم خوش آمد زیرا او غرب‌ ستیز نیست و خود را شیفته شرق هم نمی‌ داند اما مدافع تعادل در دیپلماسی است که اگر سنگ اندازی مغرضانه و دشمنانه جریان های تندروی داخل کشور مجال دهد می‌ تواند در بزنگاه‌ها منافع مردم را دنبال کند.
گذشته از اینها، یکی دیگر از ویژگی‌های مثبت پرزیدنت پزشکیان، حُسن شهرت اوست؛ مردم او را به عنوان سیاستمدار فاسد نمی‌ شناسند و در کارنامه‌اش رانت‌ خواری نمی‌ بینند، خانواده‌اش فراتر از استانداردهای سیاستمداران امروز ایران سالم هستند و ردی از فساد در زندگی‌شان پیدا نمی‌ شود.

هشدار دوم

آنطور که مسعود پزشکیان در مناظره ها  تاکید می کرد کسری صندوق‌های بازنشستگی، کسری بودجه دولت، ناترازی شبکه بانکی، سرمایه‌گذاری به منظور ایجاد اشتغال و سرمایه‌گذاری در حوزه آب و محیط زیست همگی نیازمند منابع مالی هستند تا دولت بتواند این مشکلات را تخفیف دهد و دلواپسان تحریم را تا حد سکته زمین گیر کند.
یک فعال سیاسی با اشاره به اینکه مسعود پزشکیان دشمن کم ندارد معتقد است: شاید تا به امروز هیچ رئیس جمهوری در سرزمین ما به اندازه او دشمن نداشته؛ دشمنان قسم خورده ای که حتی برای حفظ ظاهر لحظه ای سکوت نکردند، لااقل نگذاشتند یکی دو روز بگذرد و بعد دشمانی هایشان را آشکار کنند.
“سید عبدالجواد موسوی” با ذکر این نکته که اقتضایِ طبیعتِ دشمن، دشمنی است افزود: نمی توان از تفکری که روز اول انتخابات، پزشکیان و هوادارانش را جبهه کفر خوانده توقع دوستی داشت و طبیعی است که آنها تا می توانند چوب لای چرخ دولت می گذارند و منتظرند به سهو یا به عمد کوچک ترین لغزشی از پزشکیان سر بزند تا او را به صلابه بکشند.
وی اضافه کرد: تازه اگر به جای سهم خواهی بگوییم باج گیری، چندان هم به خطا نرفته ایم زیرا خوب است ماجرای مجاهدین شنبه را به همه یادآوری کرد تا بدانیم هیچ حزب و گروه خاصی پزشکیان را بر سر کار نیاورد و اگر نبود مهر و معرفت مردم خسته و زخم خورده ای که این بار هم به ندای دلشان گوش دادند و بی اعتنا به دروغ های دلواپسان متحجر داخلی و عربده کشی های اپوزسیون مشنگ خارجی پای صندوق های رای آمدند، امروز مسعود پزشکیان درست مثل قالیباف یک بازنده تمام عیار بود بنابراین حد و حدود خود را بدانیم و اگر نمی توانیم یار شاطر باشیم دست کم بار خاطر نشویم.
هشدار آخر
برخی از جریان های تندرو که در دولت سیزدهم جرات اظهارنظر نداشته و چشم های خود را بر روی مشکلات کشور بسته بودند با بروز امیدواری مردم و سیلی محکم بخش اعظم جامعه به حرکت های افراطی، هویت خویش را از ندیدن واقعیت می‌ گیرند و از وارونه‌ سازی حقیقت، ارتزاق می‌ کنند.
با این اوصاف ناگفته پیداست که انتخابات اخیر ریاست جمهوری و اصابت تیر شکست به تندروها نیز، از این قاعده مستثنی نخواهد بود، بی‌آنکه واقعیت را ببینند و دریابند که چرا عموم مردم چنین از آنان می‌ هراسند، شروع کرده‌اند به تحلیل‌هایی شعبده‌ آمیز و یا سراغ تحلیل آرای استان‌های مختلف می‌ روند، جمع و تفریق می‌کنند تا در نهایت، نتیجه بگیرند عامل شکست آنها در انتخابات و رویگردانی اکثریت رای‌دهندگان از آنان، ناشی از پارامتر قومیت بوده است، بعد هم فریاد و فغان سر برآورند که چه نشسته‌اید که نیروهای قومیت‌ گرا در حال تسلط یافتن بر دولت هستند و لابد اگر چوب لای چرخ پزشکیان نگذاریم، مملکت بر باد می‌ رود.
البته، حق هم دارند. چه بگویند که به پزشکیان بچسبد؟ دینداری‌اش را زیر سوال ببرند؟ او که آنقدر قرآن و نهج‌ البلاغه خواند که شاید بعد از حجت الاسلام محسن قرائتی، کسی در تلویزیون اینقدر به متون دینی استناد نکرده باشد. بگویند اهل فساد و رانت‌ خواری است؟ او که برای طبابت هم، حق و حقوق خود را درست نمی‌گیرد، چه رسد به این کارها. بگویند نماد اشرافیت است؟ به قیافه و تیپ و گفتار و کردار او نمی‌ آید… و خلاصه در بد مخمصه ای گیر کرده اند و نمی دانند چگونه از طرد شدگی اجتماعی نجات یافته و دوباره دست به دامن افکار پوپولیستی، عوام فریبانه و خرافات بپردازند که البته دیگر حنایشان رنگی ندارد.
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.