کاش خانه های دیبا و فرمانفرمائیان را در ششگلان تبریزخراب نمی کردیم 

عصرآزادی آنلاین/ محمد فرج پور باسمنجی

●●●●●●●●●●●●●●

هم اکنون بیش از ۸۰ درصد صنعت فیلم سازی جهان دست هالیوود آمریکا ،بالیوود هند و ترک وود ترکیه قرار گرفته است که بررسی ۳ مرکز فیلم سازی جهان مجالی مناسب می طلبد ولی چون در این یادداشت به ساخت یک فیلم مستند درباره زندگی و خدمات 《فرح دیبا 》زن پادشاه گذشته ایران در هالیوود می پردازیم دادن مختصر اطلاعاتی برای خوانندگان فهیم این یادداشت خالی از لطف نیست.

هالیوود که به معنای 《چوپ مقدس، عصای موسی》در ادبیات ملل اشتهار یافته است در سال ۱۹۰۷ م همزمان با امضای فرمان مشروطه در ایران توسط مظفر الدین شاه، با فیلمبرداری یک فیلمی از کمپانی شهر شیکاگو شکل گرفته و در این ۱۱۸ سال بیش از هزاران فیلم سینمایی و سریال در آن ساخته شده و آوازه ای بین‌المللی یافته و کشوری نیست که در آن محصولات کمپانی های فیلم سازی هالیوود در آن اکران و در پرده سینماها و تلویزیون ها پخش نشود و با استقبال یا در منظر نقد مخاطبان میلیونی خود قرار نگیرد.

مهمترین خصیصه هالیوود استفاده از دانشمندان علوم انسانی و علوم اجتماعی برای فیلمنامه نویسی و تأثیر گذاری در اذهان و اندیشه های عمومی است و فرق عمده هالیوود با بالیوود و ترک وود این است که محصولات هالیوود در مسیر جریان سازی، موج آفرینی و انگاره سازی و القای باورهای سیاسی و ایدئولوژی غربی و حتی ترویج دین الهی تحریف شده مسیحیت است ولی کمپانی های فیلم سازی هند و ترکیه بیشتر در مسیر بزن بکوب و خالی بندی و ساخت محصولات کوچه بازاری با استفاده از  هنرنمایی و برجسته نمایی نقش زنان و دختران اند که خود حدیث مفصل دارد.

محصولات هالیوود ابتدا در ۴۰ هزار سینمای ایالات متحده آمریکا اکران می‌شود و بعد مخاطبانی در حدود ۱ میلیارد و چهار صد  میلیون نفر در آمریکا در طول سال دارد.با این حال هم اکنون هالیوود علاوه بر اینکه به محل گردشگری  دوستداران فرهنگ و سینما و نمایش تبدیل شده ، برپایی جشنواره های مهم ملل واعطای جوایز اسکار نیز در هالیوود جریان دارد.در روزهای اخیر هالیوود رسما اعلام کرده که یک مستند و یک پروژه متنی ،تصویری بر اساس زندگی و خدمات فرح دیبا،موسوم به فرح پهلوی شهبانوی آخرین پادشاه تاریخ ایران را می‌سازد که در آن گروه فیلمسازی《سرند یپیتی》مشارکت فعال دارند و تا پایان سال میلادی چند کارگردان،نویسنده،بازیگر در ساخت این مستند مشارکت خواهند داشت.

واقعیت این است که باید داشته های فرهنگی و تاریخی مثبت و منفی خود را حفظ کنیم چرا که هر ملتی در طول تاریخ با تحولات و رخدادهای قابل تحسین و قابل دفاع و یا رخدادهای غیر قابل دفاع مواجه شده که بالاخره هردوتای اینها ،بخشی از تاریخ را تشکیل می دهند. حضرت علی <ع >در نامه ۳۱ نهج البلاغه به فرزندش  می فرماید:《به تامل در اخبار گذشتگان باشید》تاریخ منبعی از اطلاعات در باره افراد’ملل’کشورها’ است که به انسان کمک می کند که بدون هیچ واسطه ای برای بازسازی گذشته های دور و نزدیک و رسیدن به منفعت امروزی تلاش کند.تاریخ به نسل های ندیده از گذشته و جوان هویت می بخشد مطالعه تاریخ پند آموزی’عبرت و تاثیر گذاری تربیتی و پرهیز از اشتباه  دیگران را به انسان می آموزد و حتی تاریخ به تبدیل شدن انسان ها به شهروندان خوب کمک می کند..‌ با این وصف ‘فرح دیبا متولد ۱۳۱۷ه.ش در اواخر سلطنت پهلوی اول در محله ششگلان تبریز به دنیا آمده،بعدا با فوت سهراب دیبا پدر ارتشی خود توسط دایی اش به تهران رفته ،زبان های انگلیسی و فرانسه را یاد گرفته و از دانشگاه معتبر سوربن فرانسه سربرآورده و بعدها با فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی ،مدنظر خاندان پهلوی قرار گرفته و در سال ۱۳۳۸ ه.ش بعنوان زن پادشاه  پهلوی دوم برگزیده شده که در ادامه این مطلب به بخش های از این اتفاقات خواهم پرداخت ولی آنچه بدون تعصب و به عنوان یک دانشجوی علاقه مند به رخدادهای محلی و ملی باید اذعان کرد که فرح دیبا تا پیروزی انقلاب با تشکیل بنیادی فراگیر با جلب  نظر پادشاه و اخذ بودجه های کلان در تحولات فرهنگی،هنری، آموزشی ،رفاهی، و بهداشتی ایران قدم‌هایی را برداشته است.در حوزه آموزش دانشگاه  الزهرای  کنونی، سازمان ملی پیشاهنگی،دانشگاه فاریابی ،فرهنگستان علوم ایران،شورای عالی آموزش و پرورش ،سازمان نابینایان، سازمان ناشنوایان را راه انداخته است.

در حوزه رفاه اجتماعی جمعیت کودکان بی سرپرست،فدراسیون ورزشی کر و لال ها ،شورای عالی شهرسازی،شورای عالی رفاه اجتماعی،شورای عالی اطلاعات و جهانگردی،را بنیان نهاده است و در حوزه بهداشت جمعیت خیریه ،بنگاه حمایت از کودکان و نوزادان، انجمن ملی حمایت از کودکان،کنگره پزشکی ایران،جمعیت کمک به جذامیان،بنیاد ایرانی بهداشت جهانی، بنیادحمایت از آسیب دیدگان سوختگی،جمعیت مبارزه با سرطان،جمعیت طرفداران طب کودکان،وشورای عالی  بهداشت را تاسیس کرده است و در حوزه فرهنگ نیز سازمان ملی فولکلور ایران،تالار رودکی،کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان،انجمن ملی روابط فرهنگی،بنیاد فرهنگ ایران،سازمان جشن هنر شیراز، تئاتر شهر تهران،موسسه آسیایی دانشگاه شیراز،بنگاه ترجمه و نشر کتاب،سازمان گفتگوی فرهنگ ها ،جشنواره توس و هنرهای مردمی اصفهان،انجمن فلسفه ووو را مسبب شده است.با این حال و بدون تعصب هالیوود بهتر می‌داند برای فیلم سازی و ثبت در اسناد و بایگانی و ماندگار کردن تولیدات خود  سراغ چه کسی را می گیرد. البته در خاطرات زنده یاد تقی توکلی نقش فرح در صنعتی کردن شهر تبریز و همچنین در اسناد دانشگاه تبریز تشکیل اولین کنگره احیای مجتمع ربع رشیدی در دانشگاه تهران و دانشگاه تبریز در دهه ۵۰ هم به چشم می خورد. این مواردی از کارهای  فرح دیبا بدون قضاوت در خوب و بد بودن این اقدامات است.

عصر دوازدهم مرداد ماه سال گذشته نویسنده این سطور برای شرکت در مراسم سالگردی از محوطه تاریخی حیدر تکیه سی به سمت مسجد امین الوزرا در محلات تاریخی ششگلان در حال حرکت بودم.از جنوب محوطه مقبره الشعرا که آن روزها عملیات توسعه و زیباسازی آن پس از سال ها قصور ادامه داشت خود را از انتهای داش دربند و فرمانفرمائیان به مسجد برسانم که باچهار گردشگر مرد از شهر خرم آباد مواجه شدم که در مقابل بیمارستان کودکان در جستجوی مکانی بودند.

با هم خوش و بشی کردیم . یکی از آنها دبیر تاریخ دبیرستان‌های لرستان بود که چند دقایقی هم صحبت شدیم .فورا من حقیر از یادمان های باشکوه گذشته تاریخی این محلات سخن آغاز کردم.از مقبره الشعرا محل دفن صدها عارف و شاعر و در جوار آن از موزه زیبای قاجار که آثار و اشیا تاریخی حکومت قاجارها را به نمایش گذاشته اند. در مقابل دبیر تاریخ از فرمانفرمائیان از من پرسید که این خاندان نقش برجسته ای در تاریخ قاجار و پهلوی اول داشتند و همچنین از خانه سهراب دیبا که اطلاعات اش از من روزنامه نگار بیشتر بود و شکل گیری اولین مدرسه ایران به سبک امروزی در ششگلان توسط زنده یاد میرزا حسن رشدیه…که واقعا یادمان های مستند آنها در این کوی و محلات تاریخی تاکنون می بایستی با جلوه های ویژه هنری از سوی کارشناسان میراث و ارشاد و شهرداری به زبان های ترکی،فارسی و انگلیسی تهیه و نصب می شد تا نسل جوان و گردشگران ایرانی و خارجی با بخشی از وقایع تاریخی ایران که در تبریز این شهر کهن و دردانه تمام اقوام کشوراتفاق افتاده بیشتر آشنا شوند. پرسش دیگر آنها این بود چرا خانه سهراب دیبا در نبش کوچه منتهی به فرمانفرمائیان درست مقابل بیمارستان کودکان ر اتخریب کرده اندکه من جواب نداشتم….واقعیت این است که مطالعه تاریخ و افراد تاثیر گذار در جنبه های مختلف می تواند یک بلوغ و پختگی به انسان بدهد و آدمی را به تفکر و تامل بیاندازد.چنانچه بزرگ پروردگار عالمیان در بخشی از آیه شریفه ی ۱۷۶ سوره مبارکه الاعراف میفرماید《داستان‌ها را تعریف کن تا آنها تفکر کنند》

یا در همین کتاب شریف و عظیم به گردش و سیر و سیاحت در طبیعت و تمدن‌ها بها و تاکید شده تا با چشم عبرت و آشنایی با شگفتی های طبیعت راه خدا شناسی رامردم پی گیرند.

با این حال به یاد سخنی از استاد ( پیتر ناتانیل) مدیر تاریخ دانشگاه جورج میسون افتادم که می گفت:تاریخ در مورد افراد و اشخاص و گزاره هایی صحبت می کند که واقع شده اند و چرا باید نگران چیزهایی باشیم که در گذشته خوب یا بد اتفاق افتاده است و حقیقتا تاریخ به ما کمک می‌کند تا تاجران؛ متخصصان و رهبران سیاسی خوب را پرورش دهیم…

عبدالحسین فرمانفرمائیان متولد ۱۲۲۱ه.ش در همین محله مورد اشاره بود که حدود ۹۰ سال عمر کرد و از همین کوچه های تبریز به نخست وزیری ایران در دوره ی قاجار رسید و علاوه بر آن رئیس وزرا کشور هم شد.

در کارنامه ی وی فرمانده قشون آذربایجان ،والیگری کرمان ، بلوچستان ، فارس، کرمانشاه و همچنین چند بار منصب وزارت خانه های داخلی ، عدلیه ، جنگ و همچنین تشکیل اولین مدرسه ی نظام دیده می‌شود آیا نباید در کوی فرمانفرمائیان تبریز نشانه ای از این مرد بزرگ برای ایرانیان ساخته نشود؟

و یا در سال های اخیر خانه ی سهراب دیبا پدر فرح دیبا در همین محله را تخریب کردند فرح دیبا در همین خانه در ۱۳۱۷ ه.ش متولد شده و بخشی از دوره ی ابتدایی را در دبستان ششگلان گذرانده است و پس از رفتن به سوربن فرانسه و تحصیل در رشته ی معماری با پادشاه وقت ایران ازدواج کرده و فعالیت های فرهنگی و هنری او در ابعاد محلی ،ملی و بین‌المللی می‌تواند مورد مطالعه و مداقه قرار گیرد . بالاخره او بخشی از خوب و بد تاریخ معاصر ایران ماست … آیا نگه داشتن خانه ی سهراب دیبا نمی‌توانست جاذبه ای برای گردشگران ایرانی و خارجی و یا همین گردشگران امروزی خرم آبادی باشد .در شرایطی کشور فرانسه که یک سوم ایران مساحت و جمعیت معادل هم دارند سالانه بالای ۹۰ میلیون نفر گردشگر می‌پذیرد سنگ هایی که ناپلئون بناپارت روی آن ها نشسته و چایی خورده رنگ و لعاب تاریخی می‌زنند و گردشگر می‌پذیرند و تمدن گذشته و ساختگی خود را به روی جهانیان می‌کشانند و در آمد های سرشاری را نصیب کشور خود می‌کنند و در تبریز ما این چنین داشته های تمدنی ،فرهنگی ، هنری، و شخصیتی ملی خود را به باد فراموشی می‌سپاریم و سعی در محو آثاز زادگاهی آنها می کنیم و یا بزرگترین و حجیم ترین سازه ی آجری ۷۰۰سال پیش جهان را در ارک علیشاه با خطای انسانی مواجه می‌سازیم.

مزید اطلاع خوانندگان باید گفت: فصلنامه خاطرات سیاسی در شماره پاییز ۱۴۰۰ه. ش خود ۱۴ عنوان خاطرات سیاسی تاریخ معاصر ایران را از سوی کارشناسان و تحلیل گران و شاهدان عینی باز خوانی کرده است که داستان ارگ علیشاه از دیر باز تا امروز حاوی ناگفته هایی از جریان تخریب این اثر منحصر بفرد جهانی است.که چطور عده ای در تبریز به بهانه هایی واهی دست به تخریب بخشی از این اثر بزرگ ایخانی ۷۰۰ سال پیش تبریز کردند.

در این باز خوانی خاطرات وزیر وقت ارشاد سوزناک است.آنجا که می گوید.وقتی اصفهان رادر جنگ بمباران کردند ایران به یونسکو شکایت کرد که یک ترکش آن به گچ بری ایلخانی مسجد جامع اصفهان اصابت کرده است.کارشناسان یونسکو گفتند شما خودتان بناهاي ایلخانی منظور ارک تبریز را تخریب می کنید حالا یک تکه گچ بری مسجدی کنده شود به شما کمک می کند و خیلی کار بدی هم نیست؟

تاریخ تبریز مظلوم مملو از اتفاقات آگاهانه و نا آگاهانه ای در حفظ و مرمت و یاتخریب آثار تاریخی که نیاز به باز خوانی مجدد و روشنگری برای نسل مطالبه گر دارد. و تاریخ رمز گشایی خواهد کرد که چطور آثار تمدنی؛فرهنگی ؛هنری و تاریخی زیبای تبریز را همچون بازار جهانی اش و مسجد کبود فیروزه اسلام و یا جاده ابریشم را مردانی بزرگ در اعصار گذشته ساخته اند  و چگونه مردانی  کم بضاعت این آثار ملی و جهانی را به این روز انداخته اند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.