یادداشت/ اگر روزنامه نگاران ‘ننویسند و نگویند’ چه کسانی باید بگویند و بنویسند

عصرآزادی آنلاین/ محمد فرج پور باسمنجی/ مدرس روزنامه‌نگاری

دکتر مصدق: روزنامه نگاران: وزرا و روسای دزد و خائن را به ملت معرفی کنید.
ناپلئون بناپارت: من از صدای خش خش قلم روزنامه نگاران، بیشتر از مهیب هولناک توپخانه می ترسم.
در پیشرفت ایران، روزنامه نگاری توسعه را سرلوحه نظام ارتباطی خود قرار دهیم.

توسعه در واقع پیشرفت تدریجی، دامنه دار و پایدار همه زیربناهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یک کشور طبق برنامه ریزی های کارشناسی در پروسه های زمانی، مثلا ۵ساله یا ۱۰ساله است.
الان بیش از ۶۳ سال است که روزنامه نگاری توسعه وارد ادبیات سیاسی و روزنامه نگاری ملل شده و در واقع روزنامه نگاری توسعه ترکیبی از روزنامه نگاری عینی، تحقیقی، انتقادی و تشریحی است.
کشور فیلیپین در سال ۱۹۶۰ م. برنامه توسعه ای را با مدد و مشارکت رسانه های ارتباطی به اجرا گذاشت و توفیقاتی را هم بدست آورد. در آن زمان اعلام شد که به زبان ساده روزنامه نگاری توسعه دنبال توجه به تحولات مثبت و تأثیرگذار برای مردم یک کشور هم هست.
نویسنده این سطور در کلاس های روزنامه نگاری برای دانشجویان یک مثال ساده برای تفهیم این مطلب می زنم که در دوره دکتری علوم ارتباطات از دکتر مهدی فرقانی استاد ممتاز دانشگاه علامه طباطبایی یاد گرفته ام. می گویم جمع آوری زباله از سوی شهرداری جزو وظایف روزه مره و ذاتی آنها است و اعلام خبر جمع آوری میزان زباله در شهری بزرگ چندان خبر جالب محسوب نمی شود بلکه زمانی خبر توسعه و شنیدنی به حساب می آید که شهرداری زباله های جمع آوری شده را با مکانیزم های خاصی در محوطه ای حفاظت شده با اعمال الزامات محیط زیستی بسوزاند و مثل شهرداری استکهلم سوئد آب گرم مورد نیاز مردم پایتخت اش را تامین نماید. این خبر ارزش پرداختن در همه رسانه های نوشتاری، شنیداری و دیداری را دارد. عقلایی کردن مطالبات عمومی، تشویق مردم به کار و کوشش، جلوگیری از طرح مباحث اختلاف برانگیز، طرح مسائل از دیدگاه کارشناسان، احترام به منافع ملی، توجه به توسعه انسانی و فعالیت‌های آکادمیک، ارتباط از پایین به بالا، حمایت از تلاش‌های اصلاحی جامعه‌، بیان ارتباط اشکال اعتراضات نوظهور، انتقاد از ساختارهای سنتی و سنگین جامعه، همه و همه مورد توجه روزنامه نگاری توسعه قرار گرفته که به مسئولیت پذیری اجتماعی، دموکراسی مشارکتی و روزنامه نگاری اجتماعی گرا تاکید دارد.
روزنامه نگاری در واقع مسئولیت بزرگ اجتماعی و پیش نویس تاریخ ملت ها است.
روزنامه نگاری و خبرنگاری در یک جامعه اطلاع یابی و اطلاع رسانی خوبی ها، راستی ها، صداقت ها، کارهای ماندگار، روشنگری افکار عمومی و حمله به کژی ها، ناراستی ها، حق کشی ها، جهالت، ناکار بلدی ها و در یک کلام بیداری، هوشیارسازی و آگاه سازی مردم است.
در واقع روزنامه نگاری یک مسئولیت بزرگ اجتماعی است. شما به نظام ارتباطی ملل پیشرفته نگاه کنید. چقدر آزاد و پویا و به روز و انعکاس دهنده واقعیت‌های یک جامعه است. همه به روزنامه نگاران احترام می گذارند چون روزنامه نگاران را نمایندگان افکار عمومی می دانند. به قول زنده یاد گریگوریان رییس تبریزی اسبق کتابخانه نیوریوک و انسان شناس نامی، جوامع زنده و مترقی به معلمان، نویسندگان و روزنامه نگاران احترام خاصی قائل اند. چرا که بذرآگاهی را می افشانند.
هدف اصلی شکل گیری روزنامه نگاری هم همین پاشیدن بذر آگاهی و بالا بردن آگاهی های عمومی و انعکاس رخدادها و تجزیه و تحلیل و تفسیر و تشریح آنها برای تنویر افکار مردم و حرکت بسوی یک جامعه ایده آل و آرمانی است.
با این حال اگر به تاریخ مطبوعات جهان نگاه کنیم اولین بولتن های خبری در امپراطوری هان، یونان باستان و ایران باستان منتشر شده‌اند و در اولین قانون حقوق بشر جهان که کوروش کبیر آن‌ را نوشت: جمله‌ی 《خداوندا کشور مرا از خشکسالی و دروغ محفوظ دار》 یک جمله‌ی خبری بوده‌ است.
با این حال روزنامه‌ نگاری در جهان در سال های اول قرن شانزده میلادی در فرانسه و آلمان آغاز شد و در ایران نیز پس از ۱۵۰ سال بعد از شکل گیری مطبوعات، دوره روزنامه‌ نگاری از مکتب سیاسی تبریز آغاز گشت. آنجا که عباس‌ میرزای لایق، اولین گروه دانشجویان را از تبریز به فرنگ و روسیه فرستاد. میرزا زین‌العابدین تبریزی، چاپخانه را وارد تبریز کرد و میرزا صالح شیرازی که در دارالسلطنه تبریز منشی بود، اولین روزنامه‌ی ایران به نام کاغذ اخبار را منتشر ساخت.
با این حال روزنامه‌ نگاری علاوه بر این که با ذوق و هنر عجین است متد علمی هم دارد و با تکنیک توام شده‌ است.

کسی که می خواهد روزنامه‌ نگار بشود باید از متن مردم برخیزد، دوستدار مماشات باشد، افکار عمومی را بشناسد، دردها و آلام مردم را در وجود خود حس کند، شمّ و ذوق و احساس مردمی داشته باشد، دارای معلومات عمومی، اهل مطالعه، پا در رکاب و تشنه‌ی شنیدن و خواندن، نوشتن، اندیشه و معتقد به تضارب آرا و اندیشه ها و حق‌بین و حق‌جو و بی‌طرف و ناظر و قدرت تجزیه، تحلیل و تفسیر داشته باشد.
لزوم جدایی بین ذهنیت فردی و عینیت واقعی با مسئله‌ی مورد گزارش، خبر، مصاحبه و… و رعایت کامل در کسب و انتشار آن‌ها از اصول اساسی روزنامه‌ نگاری است و علاوه‌ بر آن احترام به حیثیت فردی و احساس مسئولیت در برابر مصالح عمومی از مهم ترین مبانی حرفه‌ای روزنامه‌ نگاری است.
با این وصف در روزنامه‌ نگاری نوین برخلاف روزنامه‌ نگاری سنتی موشکافی و اکتشاف زوایای پنهان رخدادها نیز، از سال ۱۹۸۰ م. تاکید شده‌ است و در واقع روزنامه‌ نگاری رشته‌ی گردآوری، تجزیه و تحلیل و ارائه‌ی اخبار و رخدادهای روزمره، روندها، مسائل و مردم است و در یک کلام روزنامه‌نگاری به قول (فیل گراهام) یعنی نوشتن پیش‌نویس تاریخ هر ملت محسوب می شود و روزنامه‌ نگاری روشی است که باید بلافاصله درک شود و وقتی (جان توسا) مدیر اسبق سرویس جهانی بی‌بی‌سی گفت:《اگر روزنامه‌ نگاران نپرسند و ننویسند، هیچ کس دیگری این‌کار را از دولت مردان و حاکمان متکبر نخواهند پرسید》و حقایق برای مردم روشن نخواهد شد و این مطلب در نوشته های (والتر لیپمن) فیلسوف آمریکایی چنین به رخ جامعه‌ی جهانی کشیده شد که اهمیت روزنامه‌ نگاری به این لحاظ است که عموم مردم هوشیاری کافی را برای درک مسائل پیچیده روز ندارند و عموم آن‌ قدر در زندگی فردی غرق هستند که توجه چندانی به اتفافات روزمره جهان پیرامون خود را ندارند و انتظار افکار عمومی از قلم به‌دستان خبرنگار و روزنامه‌ نگار، این است که با علم و معلومات و کنجکاوی خود، این مسائل پیچیده جهان پیرامون را به زبان ساده و کوچه بازاری بنویسند.
نظارت بر عملکرد حاکمان، استفاده از منابع اصلی اطلاعات، بررسی موشکافانه‌ی رخدادها، جست و جو و نقل تمامی تعبیرات، انجام تحقیق و ارائه ی گزارش، کنار گذاشتن تعصبات و دقت در انتشار مطالب و رد هرگونه هدایا از استانداردهای روزنامه‌ نگاری جهانی است و خلاصه‌ی کلام اینکه هرجا روزنامه‌ نگاران هوشمند و صاحب فکر و قلم و اندیشه ظهور یافته‌اند، حاکمیت، نظام سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در قبال مردم زانو زده‌اند، تسلیم شده‌اند و مجبور به پاسخگویی گشته‌اند.
این واقعیت ها را می توان در کلام مردان سیاسی جهان کاملا مشاهده کرد. آنجا که زنده یاد شادروان دکتر محمد مصدق در زمان صدارت سکان داری آذربایجان در سال ۱۳۰۰ شمسی در تبریز به خبرنگاران گفت: درد مردم را بنویسید و حاکمیت را به چالش بکشانید.

یا آنجا که در سال ۱۳۳۰ شمسی در زمان نخست وزیری به شهربانی دستور داد روزنامه‌ نگاران آزادند همه‌ چیز را بنویسند و نباید مورد اعتراض و تعرض قرار گیرند و یا آنجا که آن مرد نیکونام در مجلس وقت گفت:《جراید باید بتوانند وزرای خائن و دزدان را به جامعه معرفی و رسوا کنند》و یا آنجا که در دیوان عالی لاهه در جریان ملی شدن نفت ایران به زبان انگلیسی و فرانسوی به خبرنگاران بین‌المللی فریاد کشید:《حقایق را بنویسید و در بهره‌مندی ملت ایران از تمام مزایای نفت خود، حق بدهید و طرفدار استعمار انگلیس نباشید》و در اهمیت روزنامه‌نگاری همین بس که (ناپلئون بناپارت) دویست سال پیش در پاریس به حاکمان اروپا گفت:《من از صدای خش‌خش قلم روزنامه‌نگاران خیلی بیشتر از مهیب هولناک توپخانه می ترسم》
با این وصف روزنامه‌ نگاری که در کشور ما با چالش های بی‌شماری مواجه بوده و در استبداد قاجاریه متولد شده به دلایل مختلف از جمله نبود آموزش های حرفه‌ای و آکادمیک و دولتی بودن رسانه‌ها و مطبوعات در گذشته و جو خفگان دوره‌های استبداد شاهی و ناآشنا بودن اکثر بدنه‌ی حاکمیت با اهداف و آرمان‌های روزنامه‌ نگاری در ایران عزیز ما جایگاه خود را نیافته است.
با اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آزادی های مطبوعات از رشد فزاینده‌ای برخوردار شد و سه روزنامه‌ی کیهان، اطلاعات و آیندگان به هزاران روزنامه و خبرگزاری و پایگاه خبری تبدیل شدند ولی با این حال روزنامه‌ نگاری در ایران نتوانست هم‌پای روزنامه‌ نگاری بین‌المللی حرکت کند و اگر خود را با روزنامه‌ نگاری بین المللی حرکت‌ می داد، شاهد این همه نابسامانی ها، اختلاس ها، منیت ها، چاپلوسی ها، ندانم کاری ها، بی‌مسئولیت ها و توسعه‌ی نامتوازن در کشورمان نبودیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.