عصرآزادی آنلاین/ جواد نیکبخت
دغدغه مند،کنشگر و پژوهشگر توسعه
هر نظام و سیستم سیاسی، اجتماعی در هر جای این جهان به وسیله ترکیبی از افراد و گروه های مختلف همفکر و یا هم پیمان بنیان گذاری می شود و در مسیر و یا بعد بنیان گذاری شاهد چیره گی مطلق و یا نسبی افراد و گروه هائی بر افراد و گروه های دیگر خواهیم بود و این امر بنا به دلایل مختلف مثل برتری در افکار، قدرت رهبری یا توان سازماندهی هواخواهان طبیعی است اما در ادامه یا با عدم درک و قبول واقعیت های میدان و یا تغییر رویه و بد عهدی حاکمان جدید وجود و بروز نارضایتی و تغییر در ترکیب میدان در دسته مخالفان و موافقان نظام را شاهد می گردیم. لذا جهت کنکاش در چگونگی این مسائل و درک واژه های رایج در ادبیات سیاسی، به ترکیب بنیانگذاران نظام ها و سپس به تحلیل دسته موافقان و مخالفان نظری بیندازیم :
1- ترکیب بنیان گذاران نظام ؛ در هر حرکتی برای تغییر در نظام حاکم و ایجاد نظام جدید معمولا طیفی ترکیبی از جریانات مختلف به چشم می خورد که هر کدام به دلیلی با هدف براندازی نظام حاکم با همدیگر همکاری و مشارکت دارند لیکن شاید این ترکیب های طیفی اصلا نکته مشترکی جز مخالفت با وضع موجود نداشته باشند و یا نکات مشترک آنها با ذهنیت و تعابیر متفاوت بوده باشد. مثلا در نظر بگیرید چه نکته مشترکی در مبانی فکری و ایدئولوژی بین کمونیست ها و قشر مذهبی در شعائر و عبارات مشترک این دو طیف مثل آزادی و عدالت می توان تصور کرد.
– گروه مخالف فاقد ایده و ناامید از نظام فعلی؛ برخی دلیل ایدئولوژیک و یا برنامه خاص متفاوت برای مخالفت ندارند بلکه درست یا غلط به دلیل احساس تضییع حقوق و یا احساس ظلم و یا تنفر از وضع موجود جزو مخالفین می شوند .
– گروه مخالف صاحب ایده و مانیفست ناامید از نظام فعلی؛ گروه های دارای مانیفست و برنامه نیز به علت تفاوت در جهان بینی و ایده آل های متفاوت زندگی دست به مخالفت می زنند در اصل وجود دو یا چند گروه خود دلیلی برای تفاوت در مانیفست برنامه ها و شعائر است که البته گاهی عامدانه به عنوان ترفند حضور در صحنه و یا صدمه به رقیب و گاهی سهوی از روی تفاوت برداشت ها نمایان می شود و این سرمنشاء خیلی مسائل جدی بعدی می گردد که در هر بخش و عمقی قابل مشاهده است.
– گروه طالب منافع که آینده ای برای خود در نظام فعلی نمی بینند؛ گروهی هم در جوامع هستند در عین موافقت با نظام فعلی بر اساس پیش بینی که از آینده نظام فعلی دارند برای حفظ منافع و کسب منافع بیشتر به گروه مخالفان می پیوندند این گروه آفتابگردانی بوده و با احتمال تغییر شرایط قطعا تغییر موضع نیز می دهند.
2- ترکیب بعد استقرار نظام ؛ بعد اسقاط نظام قبلی و استقرار نظام جدید معمولا ترکیب در بنیان گذاران حاکم به شدت دچار دگرگونی می شود دسته بندی و ائتلاف های جدیدی صورت می گیرد گاهی هم پیمانان دیروز مخالفان خونی امروز می شوند. این تغییرات به شکل گیری جبهه های جدیدی در مخالفت و یا موافقت منجر می شود طبق نظریه هگلی سیستم جدید به عنوان یک تز جدید قطعا آنتی تز نوین دیگری را در درون خود پرورش و تولید کرده و بسته به نوع درک یا رفتار و استراتژی های صاحبان تز در پروسه زمانی سنتز خود را ایجاد می کند.
این امر از مبحث مدیریتی منحنی عمر و کارکرد سیستم باز و بسته نیز قابل تحلیل می باشد هر چند اغلب مورد باور صاحبان قدرت نباشد، تسری منحنی عمر محصول در ساختارهای حاکمیتی و قدرت نیز کاملا طبیعی است. البته اگر درک صحیحی از نوع و چگونگی کارکرد سیستم داشته باشند می توانند با اتخاذ استراتژی های مناسب نسبت به وضع عمومی و مرحله عمر تا حد زیادی در پیری زودرس و مرگ سیستم موثر باشند و در حالت عکس با عدم اتخاذ استراتژی و یا اتخاذ استراتژی های نا مناسب در پیری و اتمام عمر سیستم ها تسریع خواهد شد.
سوال قابل تامل و نکته پند آموزی در آن می تواند باشد ” چرا در انگلستان هیچ وقت انقلاب یا کودتا نشده است ؟ و یا چرا عمر امپراطوری عثمانی 700 سال و عمر شوروی 70 سال طول می کشد ؟ “
2-1 گروه موافقان (POSITION):
“پوزسیون” عموما گروه صاحبان قدرت در صحنه سیاسی جامعه و یا منتفعان می باشند. هر پوزسیون ترکیبی از گروه های موافق را همراه دارد و شاید گروه موافق با هر ترکیبی برای سیستم مایه قدرت و فرصت فرض شود و مورد مباهات واقع گردد در حالی که در تجزیه تحلیل این ترکیب برخی موافقان را نه به عنوان یک فرصت، بلکه به عنوان تهدید حتی بدتر از مخالفان باید قلمداد کرد. چرا که موافق احمق و یا موافق مذور و یا نقابدارکارهائی درجهت انحطاط سیستم قدرت و حاکمیت می تواند بکند که هیچ دشمن نتواند چند مورد از گروه موافقان ؛
1- موافق منصب طلب ؛ این قشر موافقند چون صاحب نظامند، چون خود نظامند. کاری به شکل محتوی و چگونگی عملکرد نظام ندارند، نظام تبلور اراده و عملکرد و خود آنهاست، بودنشان در قدرت برای دفاع از نظام کافی است و لذا معمولا نه تنها منتقد نظام نمی شوند بلکه برخی انتقاد ها و گاها هیچ انتقادی را برنمی تابند هر چند هدف، شکل و نوع طلب و تمنی از منصب می تواند متفاوت باشد. می تواند منصب برای شهوت قدرت، پول و ثروت و یا سرکوب افکار و افراد خاص و . . . مورد تلقی گردد اما در هر صورت برای هدف شخصی است و برای صلاح و فلاح و توسعه عموم جامعه نمی تواند قلمداد گردد
2- موافق همفکر ؛ اینها موافق نظام به دلیل فلسفه بنیادی و زیربنای وجودی تشکیل اش هستند. لذا تا حد احساس خدمت و اطمینان از مسیر خالصانه در خدمت سیستم هستند، در صورت حس لزوم حتی کنار می ایستند در صورت حس ضرورت به صحنه می آیند اما در صورت ناامیدی از اصلاح به علت تناقض با باور و اصول از نظام می گذرند و لذا حتی شاید به مخالفت با نظام برخیزند برایشان نظام و منصب اصل نیست اصل اطمینان از انطباق مسیر، هدف با مانیفست اولیه و یا اصلاحی مد نظرشان است.
3- موافق آفتابگردانی ؛ که برایشان هیچ چیز جز بودنشان مهم نیست. در هر صحنه ای، مسئولیتی، حضور دارند نه تنها موافق مطلق تمام نظرات درست و غلط، ممکن و ناممکن بالادستان هستند بلکه بلوف های بزرگتری را معمولا تکرار می کنند و به راحتی از شاخه ای به شاخه ای حتی نامتجانس می پرند. البته این خود نشان می دهد حتی در موردی هم حرف برای گفتن، برنامه ای برای عمل و کاری برای ارائه ندارند. قانون انرژی در مورد اینها کاملا صدق می کند. چنین مسئولان در اغلب نظام ها از بین نمی رود بلکه از مسئولیتی به مسئولیتی دیگر منصوب می گردد گوئی در جامعه قحط الرجال است.
4- موافقان غوغا سالار ؛ این قشر معمولا بازیگر صف اول صحنه های اجتماعی و کف خیابان هستند. اینها حتی رل آفتابگردانی را هم بلد نیستند. سینه چاکان بی حساب و بی منطق و بی حد کف صحنه ها هستند البته راه طرح و ارتقاء خویش را نیز در تخریب دیگران می بینند هر چند در عمل کارهای اینها موجب تخریب همان نظامی است که برای آن فریاد می کشند. این گروه اغلب بعد استفاده ابزاری توسط نظام ها درصورت ثبات رویه شان بعد اتمام تاریخ مصرفشان حذف می شوند.
5- خادمان امین ؛ برخی از موافقانی هستند که ضمن علاقه و موافق بودن، نسبت به نظام امین هم هستند. به عبارتی دیگر محاسن و معایب را کامل می بینند. چون قلبا سیستم را دوست دارند و برای آنها اولویت سیستم هست نه خودشان و یا منافع شان، بنابر این به همان میزان به محاسن توجه داشته و به تقویت آنها می پردازند که به معایب پرداخته و در رفع آن می کوشند. اینها از هیچ موردی نمی گذرند به هر مورد مرتبطی حساس بوده و توجه دارند فرصت ها و پتانسیل ها را دیده و برای بکارگیری در خدمت سیستم و نظام تلاش می کنند و تهدیدات و کمبودها را به دقت پیدا کرده و برای رفع آنها همت می کنند. اینها به طور معمول توسط نظام و سیستم نادیده گرفته می شوند چون نه سیاست بازند نه بله قربان گو، با دقت خود نیز خارج از حوصله سیاستمداران صاحب مسند و قدرت هستند.
2-2 گروه مخالفان: (OPPOSITION)
“اپوزسیون” در معنی عام به گروه هائی اطلاق می شود که به دنبال براندازی سیستم موجود می باشند. اما در مفهوم واقعی اپوزسیون در نظام های دموکراتیک نه به دنبال براندازی اصل نظام بلکه به دنبال براندازی گروه حاکم بر ارکان نظام از طریق تنظیم و معرفی برنامه های جایگزین به مردم و ترغیب و کسب رای اکثریت و کسب قدرت و مسند از راه دموکراتیک می باشد. در حالیکه در نظام های غیر دموکراتیک تشکل های مختلف در کنار هم جمع شده و به دنبال براندازی و تغییر اصل و کل نظام می باشند و با این تقسیم بندی اپوزسیون در نظام های دموکراتیک نه تنها یک تهدید نبوده، یک فرصت و وسیله برای تشخیص، تهدید و اصلاح و بازسازی نارسائی ها و تعویق و تطویل در طی مراحل منحنی عمر توسط سیستم است.
انواع گروه های مخالف می تواند به صثورت زیر تقسیم بندی شود؛
– مخالفان معاند ؛ مخالفانی هستند که به دلایل مختلف مثل سقوط از قدرت توسط نظام فعلی و یا تناقض منافع یا به هر دلیل دیگری کلا با ماهیت وجودی نظام مخالف بوده و یا بعدا با ناامیدی مطلق به صورت مخالف اصل وجود نظام با هرشکل و نتیجه تبدیل شده اند. این گروه فارغ از شرایط و روش و نتیجه عملکرد نظام به طور کلی به دنبال اسقاط و براندازی صرف می باشد. اغلب مخالفت این ها از شکل منطقی و عقلانی خارج شده و به شکل عناد در می آید.
– مخالفان با قاعده ؛ مخالفت این گروه به دلیل تفاوت بینش با ارزش ها ، روش ها و یا عملکرد و نتایج نظام بوده و در نتیجه طیف حرکتی این گروه از براندازی تا همکاری قابل تغییر است. اینها در شرایط ایجاد امیدواری تا مرز کمک به اصلاح و همکاری پیش می روند.
– مخالفان ناامید ؛ این گروه به دلیل عدم اطلاع و تصور غلط و یا ناقص از بینش ، روش و یا عملکرد و یا حتی در شروع با رویکرد موافق اما به دلیل ناامیدی مطلق رو به مخالفت می نهند. در تعامل با این گروه نیز بوسیله تبیین و یا اصلاح عملکرد می توان نوع رویکرد شان را تغییر و حتی آنها را به گروه موافقان الحاق کرد.
– موافق ذاتا مخالف ؛ که به دلیل ترس از سیستم حاکمیت و یا با نیت ایجاد فرسایش و انحراف در ساختار حاکمیت ظاهرا و با تغییر رنگ با سیستم همراه می شوند اما در اصل نه تنها موافق نیستند بلکه مخالفند.
– مخالفان تعارض المنافع ؛ این گروه مخالفتشان نه به دلیل بینش و روش و نتیجه بلکه به دلیل تعارض منافعی است که به وسیله روش و نتیجه عملکرد نظام با این گروه ایجاد می شود. این گروه می تواند داخلی و خارجی بوده باشد. بدیهی است در صورت امکان تعامل و معامله مخالفت اینها حذف و یا ممکن است رو به کاهش بگذارد.
آنچه مرا به تدوین و تشریح این مطلب وا داشت این بود که در جامعه متاسفانه در یک کاسه وجود همه موافقان را مغتنم و یا وجود همه مخالفان را یک تهدید قلمداد می کنند. در حالی که نه تنها وجود برخی موافقان مضرتر از مخالفان می باشد بلکه وجود برخی مخالفان برای اصلاح و ابقاء نظام و سیستم حتی ضروری است. چرا که در صورت وجود مکانیزم مناسب و تعامل صحیح و عقلانی با آنها می تواند به عنوان سیستم بازخورد برای نظام عمل کرده و موجب دوام و بقاء بیشتر سیستم و نظام گردد و با حذف چنین مخالفانی و حذف آلارم به موقع، سیستم می تواند دچار انحطاط و انفجار و سقوط گردد.
نقد مستدل مطلب توسط همراهان موجب اصلاح و تکمیل مطلب و مایه خوشحالی و دلگرمی ماست.
https://www.instagram.com/j.nikbakht.1967?igsh=ZGUzMzM3NWJiOQ==
https://t.me/+sXcGvbZB7QRlZmE8