عصرآزادی آنلاین/ ✍️ احد نقش شور/ روزنامه نگار در آذربایجان شرقی
خروج خودخواسته “فریدون بابایی اقدم” – با تخصص معماری و شهرسازی – از ترکیب شورای ششم شهر تبریز، آن هم پس از ۱۲ سال کُنش و حضور سینوسی، با فراز و نشیب های رویکردی و کارکردی و حتی با وجود قضاوت ها، نقدها، حاشیه ها و شائبه های درست و غلط در مورد وی را باید، پایان “تکنوکراسی” در نهاد سیاست گذار و تصمیم ساز شهری تبریز دانست؛ کسی که آخرین بازمانده از نسل معدود متخصصان مُسلط و عِلم محور در حوزه مسائل مدیریت شهری به شمار می رفت.
در طول ۱۲ سال حضور این عضو باسابقه در ادوار شورای شهر تبریز، نه از منظر تقابل های شخصی؛ بلکه از بُعد رویکردهای رسانه ای و مطالبه گری های عمومی، مطالب، یادداشت ها و گفتگوهای انتقادی و عریان بسیاری در خصوص ایشان نوشته و منتشر شده است، مطالبی که برخی نیز موجبات رنجش و گلایه ایشان را فراهم آورده اما هیچگاه او را به وادی بی احترامی، پرخاش یا شکایت از نقدهای منتشر شده نکشانده است!
با وجود پابرجا بودن برخی از نقدها بر دوران نمایندگی فریدون بابایی اقدم در سه دوره اخیر و قبلی شورای شهر و همچنین، با تاکید بر ضرورت رمزگشایی از لایه های پنهان و دلایل ناگفته استعفای اخیر او، که چه بسا ریشه در بی انگیزگی مزمن شده وی از ابتدای دوره فعلی شورای شهر داشته باشد، معتقدیم، خلاء او در ماه های پایانی شورای ششم تبریز، به زیان شهر، شورای شهر، شهرداری و تخصصی ترین بخش سیاست گذاری در مدیریت شهری تبریز است.
به بن بست رسیدن بابایی اقدم در سال پایانی شورای ششم، فارغ از سهم حداقلی یا حداکثری حواشی مربوط به باغ گلستان در هفته های گذشته، به زعم نگارنده، هم ناشی از رکب خوردن های مکررش در ماجراهای مربوط به پروسه دوگانه انتخاب شهردار در سال اول بود، هم ریشه در همان بی انگیزگی مزمن شده داشت و هم، مرتبط با حواشی انتسابی به برخی نزدیکان و اطرافیانش و البته نیز در ماجرای غمبار واگذاری بخشی از باغ گلستان، با وجود حرف حقی که می زد، نتوانست مطالبه گری قانونی اش را با بازیگران و همراهانی صادق و در مسیری هوشمندانه پی گیری کند!
سرنوشت متخصص ترین عضو شورای ششم و یکی از معدود متخصصان ادوار شورای شهر تبریز که پیش تر، نقشی محوری در انتخاب و هدایت شهرداران سابق و اسبق داشت و همواره با عناوینی همچون “وکیل مدافع شهردار” و “آقای پوپولیست” خطاب قرار می گرفت؛ در عین جسارت و صراحت با تلخی به پایان رسید؛ پایانی که البته با کارنامه ای کم و بیش موفق نیز همراه بود.
بابایی اقدم بعد از این، چه به دانشگاه و عرصه تدریس بازگردد و چه پُستی دولتی بگیرد و چه خانه نشین و بایکوت شود، ۱۲سال تمام برای تبریز و مناسبات توسعه ای، مدیریتی و شهری آن زحمت کشید، گاهی فریاد زد و جاهایی هم بود که سکوت را ترجیح داد، او “تسامح و تساهل” را بارها تمرین و ایفا کرد، قهر و آشتی هایش با شهرداران، مردم، اعضای شورا، تبریز و در نهایت، دوری و نزدیکی اش به ارکان قدرت و بازیگران سیاسی و شهری، حتی جاه طلبی هایش، تصویری از یک کُنشگر مدنی کاریزماتیک، با سایه روشن هایی از آدم “صفر و صد” ساخت تا تبریز، اینک و در فصلی جدید به شورای خالی از تخصص سلام کند…