عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University
چندین هفته بود که نه تنها ایالاتمتحده، بلکه بقیه جهان برای نتایج انتخابات ریاستجمهوری روز سهشنبه هفته گذشته در انتظار بسر میبردند. زیرا دلیل آن امکان بازگشت دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید بود که این اتفاق هم افتاد. ترامپ در نهایت فراتر از نظرسنجیها عمل کرد و در ایالتهای کلیدی مانند جورجیا، ویسکانسین و پنسیلوانیا به پیروزی دست یافت. به عبارتی، بعد از این به مدت چهار سال آینده سیاست ایالاتمتحده با جهان با اراده دونالد ترامپ شکل خواهد گرفت و با فراز و نشیب هایی روبرو خواهد شد که بیش از هر منطقه ای سیاست خاورمیانهای ایالاتمتحده اهمیت خواهد یافت که از تعادل خارج شده است.
تا مرحله انتخابات نگرش های متفاوتی در میان تحلیلگران در مورد آینده روابط ایالاتمتحده با سایر کشورهای جهان مطرح شده بود که برخی نگران از اقتدار مجدد ترامپ بودند و با تکیه بر روش سیاسی ترامپ از سال 2016 بیم و هراسی خاص مطرح میکردند. در این میان بعضی نیز از روی کار آمدن مجدد وی و تجربهای که او در سال های گذشته کسب کرده و شرایط واقعی جهان را شناخته است، به آمدن ترامپ خوش بین بودند. در این میان رهبران جهان و به ویژه کشورهای منطقهای سکوت اختیار کرده ولی بلافاصله با روی کار آمدن ترامپ تبریکات از سوی کشورهای عربستان، ترکیه، امارات متحدهعربی، مصر قبل از هر کشوری با صمیمانهترین تبریکات مطرح شد. اگر به گذشته روابط این کشورها با ایالاتمتحده در دوره جو بایدن نگاهی بیندازیم، چنین خرسند خاطری و تبریکات جانانه از سوی رهبران کشورهای مذکور چندان هم حیرت آور نخواهد بود.
مهمترین قضیه برای مردم با وجدان جهان، از بین رفتن امید به آتشبس و پایان جنگ در غزه و جنوب لبنان است. جایی که غالب سیاسیون و مردم عادی و حتی فعالین حقوق بشر و طرفداران صلح در جهان باور ندارند که ترامپ وضعیت اسفناک موجود را بهبود بخشد. زیرا قدرت لابی صهیونیستی در آمریکا و نفوذ آنها در ساختار سیاسی آن کشور نشان میدهد که چه ترامپ و چه هریس برنده میشد، اهداف اصلی مطرح شده در روابط بین آمریکا- اسرائیل تفاوتی نمیکرد و تنها روش برخورد با مسایل شاید متفاوت میشد.
کشورهای حاشیه خلیجفارس و بازیگران منقطه خاورمیانه عمدتاً قبل از انتخابات نگاه ملاحظهای به انتخابات داشتند. به طوری که شاهزاده فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی گفته بود پادشاهی عربستان “هیچ ترجیحی” نسبت به نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا ندارد. لیکن ریاض روابط بسیار نزدیکی با دولت ترامپ در دوره قبلی داشت و ترامپ اولین سفر خارجی خود در سال 2017 را به پادشاهی عربستان محقق ساخت و زمینه روابط اقتصادی و سیاسی قوی با آن کشور فراهم آورد و روابط شخصی نزدیک بین جرد کوشنر، داماد و مشاور سابق ترامپ و شاهزاده بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی موجب شد که عربستان و اسرائیل تا مرز برقراری روابط مشترک و تبعیت از پیمان ابراهیم پیش بروند.
امارات متحدهعربی هم به نوبه خود روابط سازندهای با دولت ترامپ و بایدن داشته است، اما برخی نگرانیها وجود دارد که ریاست جمهوری ترامپ میتواند سرمایه گذاریهای رو به رشد انرژی پاک ایالاتمتحده و امارات را که در دوران ریاست جمهوری بایدن انجام شده است، به خطر بیندازد.
رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه هم چندان خاطر روشن و خوشایندی از دوران دولت بایدن ندارد. از این رو هریس برای آنها که ادامه دهنده سیاست های بایدن میتوانست باشد، زیاد مطلوب نبود. در دوره نخستین ریاستجمهوری ترامپ، دو رهبر با گرایشهای قوی روابط محکمی داشتند. هر چند در دوران ریاست جمهوری ترامپ، روابط میان آمریکا و ترکیه به دلیل خرید سامانههای دفاع هوایی ساخت روسیه، مکدر شد و آنکارا از برنامه جتهای جنگنده F-35 خارج شد. اما در بسیاری از شرایط فراهم سازی شرایط رقابت در منطقه، ترامپ پشت سر تصمیمات دولت ترکیه قرار گرفت.
ترامپ اکنون با روی کار آمدن مجدد موجب نگرانی بعضی از کشورها و شادمانی تعدادی از کشورهای دیگر شده است. آنچه برای مردم خاورمیانه اهمیت دارد، نگاه ترامپ به این منطقه غرق از آتش و دود است. ترامپ یقیناً سیاست بایدن در مورد خاورمیانه را تغییر شکل خواهد داد. گرچه ترامپ در مورد روی کرد بالقوه خود در قبال جنگهای غزه و لبنان لفاظی متناقضی ارائه کرده است، اما اسرائیلیها در شرایط پر از شکاف سیاسی داخلی بر این باورند که ریاستجمهوری ترامپ در خدمت منافع آنها خواهد بود. در همین حال، به نظر میرسد وی در مورد جمهوری اسلامی ایران نیز نگاه جدیدی داشته باشد. هر چند برخی از مقامات مدعی هستند که هریس و ترامپ برایشان تفاوتی نداشتهاند و برای هر دو گزینه آمادگی اجرای واکنش های لازم را دارند ولی باید محتاطانه عمل کرد. فرصتهای بیشتری که میتوانست در دوره بایدن برای پیشرفت دیپلماتیک بین ایران و آمریکا فراهم آید، متأسفانه به دلایلی عملی نشد و باز محتاطانه برخی خوشبین به این بودند که هریس شاید شرایط متوسطی را برای برقراری روابط با ایران فراهم میآورد و اقتصاد تحریم شده تهران به نحوی کاهش مییافت.
آنچه که میتواند همگان را در رابطه با روش عملکردی دونالد ترامپ به صورت نسبی خاطر جمع سازد، نگاهی تحلیلگرانه به افق دید سیاسی ترامپ است. به طوری که ترامپ در سخنرانی پیروزی خود در فلوریدا در ساعات اولیه صبح چهارشنبه گفت که نتایج حاصله برای او “احساس بزرگ عشق” میدهد و به او “حکمیت قدرتمندی” میبخشد. او بار دیگر نه مثل دوران تبلیغات انتخاباتی، بلکه در شرایط پیروزی بر این امر صحه نهاد که تمایل زیادی دارد تا ماشین جنگ را متوقف سازد. همچنین با رأی دهندگان یهودی که از موضع دولت بایدن- هریس در مورد جنگ پایدار در خاورمیانه سرخورده بودند، متهاجمانه برخورد کرد.
زیرا وی در دیربورن ایالت میشیگان، شهری با بیشترین جمعیت عرب آمریکایی در کشور، 47 درصد از آراء را کسب کرد و در عوض هریس در شهر نیویورک که پایگاه یهودیان محسوب میشود توانست 56 درصد آراء را نصیب خود سازد و ترامپ 43 درصد به دست آورد. این یعنی، یهودیان و لابی صهیونیستی علی رغم تمام تلاش نتوانسته بودند جلب نظر کنند و این از نگاه ترامپ دور نماند. ترامپ در دوران انتخاباتی از اسرائیل خواست که تا زمان ورودش به کاخ سفید بحران غزه را خاتمه بدهد و حتی بایدن را به تلاش برای “نگه داشتن” نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو متهم کرد. ترامپ در مورد جنگ اسرائیل در لبنان مستقیمتر عمل کرده و درگیری در لبنان را “غیرقابل قبول” خواند.
شاید هنوز زود است که به وی اعتماد داشته باشیم. زیرا او کسی بود که با نادیده گرفتن مفاد برجام در سال 2018، آن را “بدترین توافق تاریخ” نامید و تحریمهای اقتصادی زیادی اعمال کرد که منجر به بروز بحران های زیادی در زمینه سرمایهگذاری خارجی در کشورمان شد و حتی صادرات نفت به شدت کاهش یافت. در شرایط کنونی نیز باید منتظر ماند تا بفهمیم که چه کسانی در هسته سیاسی ترامپ حضور خواهند داشت. زیرا هسته مشاوران و وزرای مهم در دولت ترامپ هستند که سیاست داخلی و خارجی را شکل میدهند و جناحهای مختلف به دنبال نفوذ خواهند بود. اگر برخی با ایدههای رادیکال در مورد تغییر دولت اداری و سیاست خارجی آمریکا وارد کابینه شوند، باید انتظار داشت که روزهای فشار سخت تری در انتظارمان است. اما اگر افرادی با دیدگاههای متعارفتر و با نگرش به مزیتهای اعتلای آمریکا و نگاه حاکمیت اقتصادی روی کار بیایند، میتوان گفت که ترامپ با ایران نیز وارد مذاکراتی منتهی به نتایج سودآور خواهد شد. البته گفتنی است که جوهر روی کرد ترامپ به سیاست خارجی بصورت معامله گرایانه است. جهان امروز دیگر همان جهان دوره نخست ریاستجمهوری او نیست. ایران هم ایران سال 2016 نمیباشد.
بنابراین به نظر میرسد در دولت آینده ترامپ، هنوز هم جمهوریخواهان متعارفی وجود خواهند داشت که به دنبال فرصت های آتیه ساز باشند و مثل جان بولتون و یا مک مستر و مایک پومپئو دنبال حاکمیت دیدگاهی بر رئیس جمهور نباشند و واقعبینانه عمل کنند. این عده هنوز مشخص نیستند ولی بیانات و اظهار نظرهای ترامپ در دوران انتخابات بدون مشاوره با دوستان نزدیک خود نبوده است. این دوستان ایدئولوگهای استراتژی هستند که باعث شده است ترامپ از پایان یافتن جنگ اوکراین و روسیه و توقف حمایت غرب از زلنسکی باشد. یا اینکه نگاهی نوین به سیاست های جدید بازدارندگی در برابر چین داشته باشد. یا اینکه مدعی شود در روزهای اول تلاش خواهد کرد با ایران مذاکره کند و حتی لازم باشد به تهران سفر نماید. زیرا ترامپ از امنیت ملی آمریکا برای 80 سال آینده حرف میزند. از این رو باید تا انتخاب هیئت دولت و مشاوران منتظر ماند.