عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University
ترامپ هنوز وارد کاخ سفید نشده، رویاهایی را در سر میپروراند. صد البته مردم خاورمیانه از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شگفت زده نشدهاند. دولتهای منطقه برای آن برنامهریزی کرده و هنوز مراسم تحلیف ترامپ فرا نرسیده است که کشورهای مختلف خاورمیانه و حتی اروپا آماده برخورد با او هستند. ترامپ ممکن است خود را در شرایطی ببیند که وضعیت کنونی خاورمیانه باب میل او نباشد و بخواهد عرض اندامی بکند. به همین خاطر نگرانی ها از کنش های غیر محاسبه شده وی برخی را دست به ماشه کرده است. خاورمیانه امروز اساساً با خاورمیانهای که او در اولین دوره ریاست جمهوری خود در کاخ سفید با آن روبرو شده بود، تفاوت زیادی دارد. دو تغییر مهم ایران و غزه برای ترامپ از اولویت های اصلی به شمار میرود.
با آغاز دوره دکتر پزشکیان، متأسفانه کشورمان شاهد درگیری های موجود در غزه بود و پای ایران به هر دلیلی به قضیه کشیده شد. به طوری که بعد از ترور اسماعیل هنیه در تهران در روز تحلیف دکتر پزشکیان، سرآغاز تنش های جدی میان ایران و رژیم اسرائیل رقم خورد. این در حالی اتفاق افتاد که رئیس جمهور جدید کشورمان مصمم به برقراری روابط نزدیک با همسایگان عرب بود و روابط دیپلماتیک خود را با رقیب منطقهای خود، عربستان سعودی احیا کرد. بدینسان ایران تلاش کرده است که زمینه ثبات در منطقه را تقویت کند.
در عین حال کشورمان بر روی توسعه روابط چند جانبه با چین و روسیه نیز تلاش می کند و پیوسته تقویت روابط با این کشورها نقل قول محافل سیاسی و رسانه ای است. آن طور که مشخص است، ترامپ همیشه نسبت به چین نگاه مثبتی ندارد و حالا تقویت روابط چین و ایران برایش قوز بالا قوز برشمرده خواهد شد. در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ روابط ایالات متحده با روسیه به نوعی “دلبستگی میان پوتین و ترامپ” بدل شده بود. اما اکنون با شرایط موجود روسیه – اوکراین و نزدیکی ایران و روسیه شرایط را در نگاه ترامپ می تواند دگرگون سازد. به نظر می رسد او مشتاق است تنش زدایی در اوکراین و خاورمیانه را مستقیماً با پوتین هماهنگ کند و در این راستا باید مجموعه جدیدی از پویایی روابط را دنبال کند.
در هر صورت، دستیابی به تنشزدایی در رابطه با خصومتهای موجود خاورمیانه دشوار خواهد بود. کارزار وحشیانه رژیم خونخوار اسرائیل علیه غزه به بهانه انتقام از حمله حماس در 7 اکتبر 2023 از شرایط عادی و قابل پیش بینی خود خارج شده و جنایات رژیم صهیونیستی در سطح وحشتناکی در شرف انجام است. از مرگ و میر غیرنظامیان گرفته تا آوارگی و رنج مردم غزه و همچنین استفاده از بمب های ذوب کننده که به قول رسانهها موجب ذوب شدن اجساد کشته شدگان میشود. یعنی شرایط غیر قابل باور را پدید آمده است. در این حال لبنان نیز درگیر قضیه شده و علی رغم برقراری شرایط آتش بس با میانجی گری ایالات متحده و فرانسه، متأسفانه نقض مکرر آتش بس از سوی دو طرف و گناهکار جلوه دادن یکدیگر باعث شده جهانیان امیدی به برقراری صلح ماندگار نداشته باشند. مگر اینکه در دهم دسامبر دادگاه رسیدگی به پرونده فساد نتانیاهو باعث برکناری وی شده باشد و دولت ائتلافی اسرائیل سقوط کند تا شرایط امیدوار کنندهای پدید آید. اما پیشبینی اینکه آیا توافق صلح در لبنان خواهد توانست دستیابی به توافقی مشابه را در غزه فراهم سازد و آن طور که ترامپ اعلام کرده تا ورودش به کاخ سفید باید مسأله فلسطین حل گردد، نبردهای نابرابر خاتمه خواهند یافت؟ اما آنچه نگارنده را به تردید وا می دارد این است که ترامپ تقریباً در مورد هر موضوعی موضع روشنی نداشته و رفتارها و ادعاهای وی قابل پیشبینی و اعتماد نیست.
درک دیدگاه جو بایدن، بسی آسان تر بود. او و وزیر امور خارجهاش، آنتونی بلینکن، تا حدود مشخص و معینی از توشه ایدئولوژیک صهیونیستی ارتزاق میکردند و نگاه آن ها به بحران غزه و به طور کلی خاورمیانه، با رویکردی به نفع رژیم صهیونیستی قابل تحلیل بود. ترامپ هر چند ترجیح مشابهی برای منافع اسرائیل نشان داده، اما در طول دوره نخست دولت خود، سیاست ثابتی به نفع اسرائیل علنی ساخت و برای انتقال سفارت آمریکا در اسرائیل به بیت المقدس و همچنین به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان اشغالی دیدگاه خود را بدون هیچ ابایی اعلام داشت. حتی کمک های دولت آمریکا به آژانس امداد و کار سازمان ملل، برنامه اصلی حمایت از آوارگان فلسطینی را کاهش داد. او همچنین روند عادی سازی اعراب و اسرائیل را آغاز کرد و اسرائیل توافق نامه ابراهیم را با امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان در سال های 2020 و 2021 امضا کرد.
آن طور که بیان میشود، ترامپ قصد دارد تعداد زیادی از شخصیتهای طرفدار اسرائیل را در دولت جدید خود بگنجاند. اما وقتی صحبت از جنگ در غزه میشود، فقدان تعهدات ایدئولوژیک ثابت او به این معنی است که هدف او ساده است: دستیابی به یک معامله. هرچه که این توافق به نتیجه برسد، تقریباً و با حتی مطمئناً برای فلسطینیها بد خواهد بود. نه تنها به دلیل تمایل دولت به طرفداری از اسرائیل، بلکه به این دلیل که معاملات با میانجیگری کشور یا کشورهای خارجی منعکسکننده توازن قدرت در میدان خواهد بود. تخمین زده میشود که رفتار ترامپ با کشورهای عربی و تحت فشار قرار دادن آن ها به هر دلیل ممکنی منجر به تغییر شرایط میدان به نفع اسرائیل شود.
هر چند عربستان سعودی اعلام کرده است تا زمانی که یک کشور مستقل فلسطینی در مرزهای 1967 ایجاد نشود، با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار نخواهد کرد. ولی با بروز شرایط ناهمگون در سوریه و باز گذاشته شدن دست تروریست ها در ارتکاب به جرم و جنایت و اشغالگری و سکوت مبهم برخی کشورها در رخدادهای اخیر شمال سوریه و صد تأسف دخالت دولت ترکیه در اتفاقات به وقوع پیوسته در سوریه علی رغم مردود دانستن آن (اما تروریستهای هیئت تحریرالشام پرچم ترکیه را در بالای قلعه شهر حلب به اهتزار در میآورند.) میرود که تخمین های ناخوشایندی را در رابطه با حل بحران در خاورمیانه به اذهان خطور دهد. پیمان ابراهیم تحت فشار است، اما فروپاشیده نشده است.
اما به نظر می رسد محتمل ترین سناریو برای ترامپ پایان دادن به جنگ فعلی و بازگشت به وضعیت پیش از هفت اکتبر باشد و با منفعل سازی دست ایران در سوریه و اعلام شرایط ناگوار در منطقه دست به دیوانگی محض بزند. زیرا او چند روز پیش اعلام داشت که باید تا گام نهادن او به کاخ سفید مسایل حل شود وگرنه جهنمی را ایجاد خواهد کرد. این نشان میدهد با وجود گمانهزنی به عقلانیت احتمالی ترامپ در این دوره که نگارنده نیز در هفتههای پیش بر این اعتقاد بود، این بار هرگونه فشار برای راه حل سیاسی گسترده تر کم رنگ تر شده است.
در مورد ایران که به هر حال از هر زاویهای نگاه کنیم، در رخدادهای خاورمیانه به نوعی دخیل است، دولت ترامپ را وادار خواهد کرد برای حل سایر مسایل با ایران به نحوی تا کند. گمان میرود، بدون افزودن فشارهای اقتصادی و نشان دادن هویج، ایران را ترغیب به مذاکره در مسایل خاورمیانه سازد و این مسأله بیش از موضوع هستهای برای ترامپ اولویت دارد. زیرا به خوبی میداند که ایران تقویت پتانسیل های هستهای را به عنوان مکانیزم بازدارنده مطرح خواهد کرد. به طوری که از خرازی گرفته تا وزیر دفاع، از کمالوندی گرفته تا ولایتی، همه از تغییر رویکرد در دکترین هستهای سخن گفتهاند. لذا ترامپ می داند اگر ایران از نظر سایر مسایل و رفع تحریم ها متقاعد شود، خود به خود بحران هستهای نیز منتفی خواهد شد.
مشکلی که اکنون باید کاملاً آشکار باشد این است که به نظر می رسد چشماندازی به غیر از آمادگی همه جانبه با دولت جدید ترامپ برای کشورمان وجود ندارد. بنابراین، حتی اگر ترامپ برای بازگشت به وضعیت موجود مذاکره کند، بعید است که بدون اقتدار ایران چنین مذاکره و توافق حاصلهای برای مدت طولانی باقی بماند. زیرا شرایط سیاست داخلی در این روزها بسیار شکننده شده است و دولت پزشکیان هنوز در اول راه از همسویان وفاق ملی خود بیش از هر کسی ضرباتی را میخورد و تنش پشت تنش در داخل کشور جامعه را ملتهب می سازد. بدینسان تابلویی ترسیم می شود که جامعه از حیث روحی و روانی برای رهایی از شرایط موجود کشور وضعیت ملتهب و شکننده ای را پیدا کرده است و همین شرایط متاسفانه به نوبه خود به زعم ترامپ، تابلوی جذابی برای تطمیع روحیه حریصانه او به تغییر رژیم محسوب میشود. هر چند او مدعی است که در صدد تغییر رژیم در ایران نیست.