عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University
چند روز پیش تصویری از هیئت دولت موقت سوریه به رهبری احمد الشرع (الجولانی) در نشریات متعدد و حتی در کانال های نشریات داخلی در فضای تلگرام و اینستاگرام منتشر شد که نشان میداد همه اعضای کابینه دولت موقت سوریه بدون استثناء دارای تابعیت ترکیه هستند. این نشان میدهد که ادعاهای مطرح شده در چندین سال گذشته در رابطه با اینکه ترکیه غالب نیروهای مخالف بشار اسد فراری و مخلوع را مورد حمایت قرار میداده است، چندان هم حرف بیراهی نبوده است.
اکنون که تقریباً آب ها از آسیاب افتاده و به تدریج شرایط سکون ولو غیر معمول در سوریه حاکم است، رقابت های موجود در اراضی سوریه به سمت تثبیت جای پای قدرت حرکت کرده و در این میان با توجه به فاکتورها و نشانههای موجود، ترکیه جای بازیگران جدی را پر میکند! هرچند در این میان، کشورمان سال ها سرمایهگذاری جانی و مالی در سوریه کرد و اکنون بدون رو در بایستی دست خالی مانده است و منتظر شرایط دولت جدید است که مناسبات را برقرار کند، اما در این میان رژیم صهیونیستی و ترکیه و ایالات متحده با حضورشان و تأثیرگذاری در سیاست آینده آن کشور سعی دارند، روند سیاسی- اجتماعی- فرهنگی سوریه را به کلی دگرگون سازند. با اینکه دولت ثابتی روی کار نیامده، اما مفاد کتاب های درسی حاوی مطالبی در خصومت از تاریخ دوران اسد و حامیان آن است و تلاش میشود ذهنیت نسل جدید نسیت به دوستان قدیمی سوریه عوض شود.
به نظر می رسد که ما در سوریه فرصت های زیادی را از دست دادیم و تغییر شرایط را تخمین نزده و بدون تردید به دوستان و متحدان خود بیش از حد و احیانا به صورت احساسی باور کردیم. شاید هم شرایط این گونه ایجاب کرد و در برابر شرایط اجباری و اجتناب ناپذیری قرار داشتهایم. لذا بیاییم کلاهمان را قاضی کنیم و متاسفانه باید پذیرفت که ما مسیر را چنان مهیا ساختیم که رقبای ما منافعی را که در راه آن جان ها و سرمایهها دادیم، به سهولت و بی آنکه یک دهم خسارت و زیان های ما را متحمل شده باشند، صاحب امتیازات ویژهای شوند.
در این میان ترکیه فقط پا جای پای ایران نگذاشته است و باعث شده حتی رژیم صهیونیستی هم از حضور آن کشور در تأثیرگذاری در دولت آینده سوریه خشمگین شود. لیکن باید گفت که اسرائیل چه بخواهد و چه نخواهد، ترکیه در موقعیت بهتری برای تسلط بر سوریه جدید پس از اسد قرار دارد. به جای یک دموکراسی به سبک غربی – که چندان امیدی بر آن نیست – رژیم اسلامگرای افراطی به رهبری جولانی که 18 گروه شبه نظامی مسلح را منحل و غیرقانونی اعلام کرد جایگرین شده که خواستار صلح با اسرائیل شده است، و این تنها نکته تسلی دهنده اسرائیل میباشد.
فروپاشی خاندان اسد که بیش از نیم قرن بر سوریه حکومت کرده بود، چالشی جدی برای سوریه و همسایگان آن محسوب میشود. با این حال، تشدید درگیری بر سر آینده سوریه بین ترکیه و اسرائیل چندان هم بعید نمیرسد. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، معتقد است که حمایت ترکیه از شبه نظامیانی که بشار اسد را سرنگون کردند، باعث شد سوریه و مردم آن از “دوران تاریک” خارج شوند. به همین پندار است که اردوغان خود را حامی رئیس جمهور جدید سوریه، احمد الشرع (ابومحمد الجولانی) میبیند و مشتاق است تا سوریه آیندهای روشن با چشماندازی رو به توسعه بر حسب خواسته ترکیه شکل دهد. بدیهی است که این خواسته در راستای تأمین منافع ترکیه و ارتقای سطح مناسبات مشترک برای طرح های آینده است.
صداقت امر اینکه ترکیه از سقوط اسد و حمایت از الجولانی به منافع بسیار چشمگیری نایل آمد. یکی از این منافع بازگرداندن سه میلیون پناه جوی سوری مقیم در ترکیه است. یکی دیگر از اولویتهای کلیدی، جلوگیری از سرایت ناسیونالیسم کردی در ترکیه بوده و اگر نیاز باشد با دولت جدید سوریه می تواند اقدام نظامی علیه نیروهای کرد در سوریه شکل دهد. البته اگر در این میان باید هوای کاخ سفید را داشته باشد، چون کردها مورد حمایت آمریکا و اسرائیل هستند. علاوه بر این، گفته میشود که اردوغان در حال مذاکره با یک پیمان دفاعی با الجولانی است که براساس آن ترکیه اجازه مییابد پایگاههای هوایی در سوریه ایجاد کند و به ارتش سوریه آموزش دهد. با خروج بیشتر نیروهای نظامی ایران و روسیه، ترکیه در حال حرکت به سمت حضور جدی نظامی در سوریه است.
در این میان اسرائیل خود را عامل کلیدی در سقوط اسد میشمارد و توقع دارد که به طرز شایستهی ایای تقدیر شود. سیاسیون رژیم صهیونیستی مدعی هستند که اگر اقدام نظامی اسرائیل در سوریه و لبنان علیه مواضع اسد و نیروهای حزبالله اتفاق نمیافتاد، موقعیت ایران تضعیف نمیشد. بنابراین، خود را در آینده سیاسی سوریه برحق میپندارد. صهیونیست ها بر این باور هستند که چرا باید به ترکیه اجازه دهند که از تغییر رژیم برای تبدیل شدن به هژمون جدید شام و حمله به متحدان کرد سنتی اسرائیل و آمریکا در شمال سوریه استفاده کند؟ به همین خاطر، جنگندههای اسرائیلی پیوسته مناطقی را بمباران میکنند. در حال حاضر، نیروهای اسرائیلی مناطقی را در جنوب سوریه تصرف کردهاند تا به طور موقت امنیت این منطقه را تأمین نمایند. در همین حال، گیدئون سار، وزیر امور خارجه اسرائیل، متعهد شده است که “با کردها تماس گرفته و روابط خود را تقویت میکنند”. کمیته ارزیابی بودجه تأسیسات دفاعی و موازنه قوا در تل آویو توصیه کرده است که اسرائیل برای رویارویی نظامی احتمالی با ترکیه در مناطق کردنشین شمال سوریه، جایی که ترکیه مدتها از گروههای مسلح محلی حمایت میکند، آماده شود.
اگر سخن تاریخی ناپلئون بناپارت را به یاد بیاوریم که گفته بود: “سیاست یک دولت در جغرافیای آن نهفته است.” آن زمان جهش های سیاسی اردوغان را به خوبی میتوانیم درک کنیم. سوریه برای اردوغان به مانند سایر مناطق استراتژیک منطقه به معنای جغرافیای تاریخی است. قفقاز، خاورمیانه و بالکان که زمانی عمدتاً تحت سلطه عثمانی بودند، اکنون برای دولت اردوغان که دنبال اقتدار نئوعثمانی است، اهمیت بسزایی دارد. به طوری که اردوغان در پیروزی های مردم این مناطق به خود میبالید و میگفت: “امروز سارایوو به اندازه استانبول پیروز شد. بیروت به اندازه ازمیر پیروز شد. دمشق به اندازه آنکارا پیروز شد.”
اکنون اردوغان می تواند به رویای دیرینه خود در استفاده از الگوی دموکراسی اسلامی ترکیه به عنوان وسیلهای برای گسترش دیپلماتیک در سراسر منطقه و قرار دادن کشور به عنوان یک واسطه کلیدی بین شرق و غرب جامه عمل بپوشاند. اما او احتمالاً رویکردی مدون را در تعقیب جاهطلبیهای نئو عثمانی خود در پیش خواهد گرفت، به ویژه به دلیل اینکه مخالفت های شدید سایر قدرتهای سنی در منطقه، به ویژه مصر را درک میکند.
عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر، مهار اخوانالمسلمین را در اولویت دارد. همان گروهی که وی در سال 2013 علیه آنها کودتا کرد و رهبری مصر را تا به امروز بر عهده دارد. اختلافات بر سر اخوانالمسلمین دولت مصر را ترغیب کرد که برخلاف منافع ترکیه، دست همکاری به سوی قبرس، یونان و اسرائیل دراز کند و در سال 2019 قرارداد همکاری اکتشاف و استخراج مجمع گاز مدیترانه شرقی را بدون اینکه ترکیه را دخیل کند، منعقد سازد. بنابراین، سیسی از آن واهمه دارد که نفوذ ترکیه در سوریه و حمایت از رژیم اسلامگرای افراطی در آن کشور باعث شود که پایههای حکومت او به لرزه بیفتد. چون میداند که اردوغان دارای تفکر اخوانی است.
هر چند هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه صراحتاً اظهار نموده است که دولت سوریه جدید باید کثرتگرا باشد و بتواند همه گروههای قومی و مذهبی – از جمله علویها، مسیحیان و اقلیتهای کرد – را دخیل در دولت آینده سوریه کند، اما باور چنین حقیقتی در شرایط فعلی چندان آسان نیست. البته گفتنی است که الجولانی به دنبال جا انداختن جایگاه خود به عنوان یک رهبر معتدل است و در ابراز عقاید خود چنین تصوری را ایجاد کرده که به دنبال یک کشور چند قومیتی است و حتی تمام روابط خود را با القاعده و داعش را قطع کرده و همه گروههای شورشی که علیه اسد میجنگیدند منحل ساخته است؛ اما هنوز در ابتدای راه هستیم و به قول قدیمیها “شب آبستن است تا چه زاید سحر!”
نتیجه کلام اینکه، خاستگاه های جاه طلبیهای ژئوپلیتیکی همسایگان سوریه هنوز افق سیاسی آینده سوریه را روشن نشان نمیدهد. قطر و عربستان سعودی که نماینده دو دیدگاه سیاسی آشتیناپذیر هستند، در کنار ترکیه به عنوان کشورهای مداخلهگر تأثیرگذار در آینده سیاسی سوریه هستند و در فهرست قدرتهای منطقهای با جاهطلبیهای خود قرار دارند و منتظر نتیجه هستند. اما آنچه نباید فراموش شود اینکه، ثبات سوریه به نفع ترکیه است. فروپاشی دولت سوریه موجب قدرت یافتن و فرصت پا گذاشتن جای پای دیگران در سوریه برای ترکیه شده است. ترکیه نه تنها دیگر از هجوم جدید پناه جویان نگران نیست، حتی زمینه برای بازگشت مهاجران نیز مهیا شده است. علاوه از این، اکنون با اقتدار میتواند با کمک دولت الجولانی که همهشان تابعیت ترکیه دارند، مانع عملی و جدی در شکل گیری دولت کردی در امتداد مرز ترکیه شود. کردهایی که حمایت احتمالی اسرائیل و ایالات متحده را دارند. ترکیه به هیچ وجه نمیتواند یک کشور تحت کنترل کردها در شمال سوریه را تحمل کند، اما می تواند با یک منطقه نیمه خودمختار کردی که به طور کامل در یک کشور سوریه متحد شده است، سازگاری نشان دهد. همان گونه که در عراق اتفاق افتاده است.