عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University
در حالی که مذاکرات غیررسمی اما سازنده میان ایران و ایالات متحده در مسقط و رم وارد مرحله چهارم خود شده است، اسرائیل با نگرانی فزایندهای تحولات پشت پرده را دنبال میکند. دلیل این نگرانی، صرفاً به پرونده هستهای ایران یا تهدیدات منطقهای ختم نمیشود، بلکه ریشه در یک ترس تاریخی و راهبردی دارد: “غافلگیر شدن از توافقی که پشت درهای بسته میتواند توازن قدرت در خاورمیانه را بر هم بزند.” این هفته در یادداشت خود مایل هستم با نگاهی روزآمد به روند مذاکرات کنونی، به بررسی ابعاد گوناگون ترس اسرائیل از یک توافق ناگهانی ایران و آمریکا بپردازم.
رویکرد نخست این خواهد بود که ریشههای راهبردی نگرانی رژیم صهیونیستی از چیست؟ اگر به خاطر داشته باشیم در توافق برجام، اسرائیل به طور کامل کنار گذاشته شده بود. با وجود اعتراضات شدید بنیامین نتانیاهو، دولت اوباما تصمیم گرفت از طریق مذاکرات مستقیم و بدون اطلاع متحدان منطقهای، توافقی با تهران امضا کند. این تجربه برای تلآویو یک شکست اطلاعاتی و دیپلماتیک محسوب میشد. امروز نیز اسرائیل نگران تکرار همان الگوست و این بار با بازی گری متفاوت – شاید اقناع کردن خود ترامپ یا تیم امنیتی جدید آمریکا – سعی دارد چوب لای چرخ مذاکرات بگذارد.
با نگرشی به ماهیت مذاکرات کنونی دریافته میشود که مرحله چهارم مذاکرات ایران و آمریکا باز هم به شکل غیررسمی – و شاید هم به صورت رسمی میان عراقچی و ویتکاف- و محرمانه با کمک کانالهای میانجی همچون دفعات پیش صورت بگیرد. عدم حضور مستقیم اروپا، شورای همکاری خلیج فارس و اسرائیل در این مذاکرات، باعث شده تا اسرائیل خود را به طور کامل در حاشیه احساس کند. اما دست اندرکاران سیاست خارجی کشورمان با درایت و هوشمندی این را نیز به فرصت تبدیل کرده و قرار بود جمعه گذشته نخستین دیدار رسمی ایران با طرف های اروپایی شکل بگیرد. شرایط کنونی برای اسرائیل به نوعی “حاشیهنشینی ناخواسته” تلقی میشود که برای چنین رژیمی بسیار دشوار است. زیرا همیشه خود را ستون امنیت خاورمیانه دانسته و تلاش دارد همین گونه نیز بماند. دومین نگرانی و ترس اسرائیل آن است که باور دارد واشنگتن در حال چیدن پایههای یک معامله بزرگ تر با تهران است. معامله ای که فراتر از موضوع هستهای است و امکان دارد شامل امتیازات منطقهای، کاهش تحریم ها و حتی تقسیم غیررسمی حوزههای نفوذ ایران در سوریه، عراق و یا لبنان و حتی منطقه قفقاز شود. -سفر عنقریب نتانیاهو به باکو بعد از سفر دکتر پزشکیان به آذربایجان را باید از این زاویه تحلیل کرد.- چنین توافقی، عملاً اسرائیل را در انزوای ژئوپلیتیک قرار خواهد داد. ایجاد انگیزه برای سرمایهگذاری سرمایهداران آمریکایی که از سوی برخی از مقامات مطرح میشود، در نوع خود کابوسی برای رژیم صهیونیستی به شمار میرود.
البته گفتنی است که در این مرحله چنین پرسشی برای رژیم صهیونیستی مطرح است که چرا ترامپ سعی دارد شرایط را متفاوت از آنچه تصورش میرفت، حل و فصل کند؟ از همه مهم تر اینکه، اسرائیل به دلیل اینکه در شرایط فعلی خود را قوی و دست برتر در از بین بردن توانایی های حزبالله، حماس و رفع رژیم اسد میداند، چرا ترامپ اکنون به این رویکرد متمایل شده است؟
آن طور که پیداست، در محافل امنیتی اسرائیل، دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهوری غیرقابلپیشبینی شناخته میشود. هرچند او در دوره اول خود با خروج از برجام مورد تحسین تلآویو قرار گرفت، اما روابط شخصی او با بازیگران منطقهای – از جمله رهبران عرب خلیج فارس – باعث شده تا اسرائیل به هیچ رویکرد ثابتی از سوی او دلخوش نباشد. اگر چندین دیدار نتانیاهو با ترامپ را نیز مرور کنیم، نوع برخورد و اظهارات ترامپ در کنفرانس های مطبوعاتی نشان می دهد که نگرانی ها و یا دلواپسی و توجیهات نتانیاهو برای ترامپ بیش از حرف عادی چیز دیگری جلوه نکرده است. اسرائیل به خاطر همین از توافقات پشت پرده به شدت نگران است و به هر طریق سعی دارد، شرایط را مختل سازد.
در فضای فعلی، ترامپ ممکن است با هدف ثبت یک پیروزی دیپلماتیک وارد یک توافق کامل و یا حداقل موقت یا تاکتیکی با ایران شود. توافقی که هدف آن نه بازدارندگی کامل هستهای ایران، بلکه کنترل قیمت نفت، مهار چین، یا خنثیسازی بحرانهای فوری منطقهای باشد. چنین توافقی میتواند بهشدت برخلاف منافع امنیتی اسرائیل باشد. به همین خاطر باید هشیار بود تا ابزارهای تأثیرگذاری اسرائیل برای مقابله با هر گونه توافق احتمالی کارساز نباشد و باید بیدار باشیم تا گول رسانههای تحت فرمان و اجیر شده رژیم صهیونیستی را نخوریم.
اسرائیل برای اینکه شرایط را به نفع خود تغییر بدهد و یا حداقل مذاکرات را به چالش بکشاند به ده ها ترفند دست خواهد زد. یکی از آنها دیپلماسی فشار بر کنگره آمریکاست. آنچه مسلم و غیر قابل انکار است اینکه، رژیم صهیونیستی در حال لابیگری گسترده در کنگره آمریکا به ویژه در میان جمهوریخواهان است تا هرگونه توافق احتمالی را مشروط به تصویب قانونگذاران کند. تجربه توافق اوباما و مخالفت شدید سنا هنوز از یاد نرفته است. اسرائیل قصد دارد از همان مدل برای خنثیسازی یک توافق ترامپی نیز بهرهبرداری کند. دومین ترفند و مکانیزم دخالت پیشگی اسرائیل این است که تنش های موجود در مرزهای خود را به بهانه شیطنت های موافقان و متحدان ایران در مرزهای لبنان، داخل سوریه و غزه تشدید کند. به همین دلیل برخی ناظران معتقدند که عملیاتهای هوایی اسرائیل در خاک سوریه و اقدامات تحریکآمیز در مرز لبنان، بخشی از استراتژی اسرائیل برای بالا بردن هزینه هرگونه مذاکره با ایران است. هدف تلآویو آن است که نشان دهد تهران هنوز بازیگری خطرناک است و هرگونه نزدیکی به آن باید با احتیاط کامل انجام شود.
اما مهم ترین و سومین ترفند بازدارندگی اسرائیل در برابر توافقات احتمالی میان ایران و ایالات متحده بسی پیچیده است که متأسفانه بعضی از رسانههای داخلی و برخی از اقشار جامعه نیز همگام با این ترفند میشوند و از عواقب خطرناک آن بی اطلاع هستند. اسرائیل سعی دارد در شرایط فعلی دست به اطلاعات پراکنی غلط و آشفتگی ذهنی ایرانیان و حتی جهانیان بزند. از این رو جنگ روانی را پیشه کرده است. رسانههای امنیتی اسرائیل و متحدان آن در غرب، با انتشار اطلاعاتی از پیشرفتهای هستهای ایران، تلاش دارند فضای روانی بینالمللی را علیه ایران شکل دهند. به طوری که از چند روز پیش بحث در مورد وجود انبارهای مخفیانه و زیر زمینی و تونل های ساخته شده برای پنهان کاری فعالیت های هستهای خطرناک ایران در برخی رسانهها مطرح شده است. صد تأسف که رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی اتمی نیز بدون دلیل و بی آنکه شواهدی در دست داشته باشد، با اتکاء به تصاویر ماهوارهای از وجود تونل های اطراف مرکز هستهای در اصفهان که قبلاً نیز همین مرکز وجود داشته است، با دیده شک به ادعاهای این رسانهها مهر صحت میزند. این رویکرد، به ویژه با تمرکز بر خطر قریبالوقوع “ایران اتمی” طراحی شده تا مسیر هرگونه توافق نرم را سد کند. در کنار این، قدرت نمایی اسرائیل است که در نوع خود میتواند شائبههایی را ایجاد کند که همین امر زمینه برای حصول اطمینان به رویکرد مذاکره کنندگان را مخدوش خواهد کرد. برای مثال، حادثه تلخ و ناگوار بندر شهید رجایی در بندرعباس به شدت از سوی رسانههای خارجی و طرفدار اسرائیل سعی میشود به گونهای توجیه شود که دست نامحسوس و قدرت جاسوسی اسرائیل جلوه کند و چنان وانمود شود که این کار برای جلوگیری از فعالیت های مخفی ایران در تأمین مواد لازم جهت ساخت موشک های بالستیک انجام گرفته و رژیم صهیونیستی از دیرباز حرکت محموله را تعقیب کرده و به نهایت در قلب تجاری ایران آن را منفجر کرده است. اسرائیل به شدت نیازمند همین تبلیغات است تا قدرت مانور خود را علیه ایران نشان دهد. صد تأسف که باز فضای مجازی و همچنین برخی از تحلیل گران سادهانگار و روزنامههای داخلی نیز هیزمکش زبانههای آتش چنین شیطنتی هستند.
اسرائیل به راستی از چه چیزی می ترسد؟ آیا ترس او موجه است؟ به زعم اسرائیل، اگر از این منظر که ایران نه فقط یک کشور با برنامه هستهای بلکه محور شبکهای از بازیگران غیردولتی در منطقه است. توافق با چنین کشوری بدون مهار بازوهای نظامیاش (مانند حزبالله، حشد الشعبی یا انصارالله) یک تهدید مستقیم محسوب میشود، نگرانی او موجه است؟ اما واقعیت این است که از منظر دیپلماسی جهانی، تمامی ادعاها و بیم اسرائیل بیهوده و مسخره مینماید. در سطح کلان، جهان در حال گذار از قطببندیهای صرفاً نظامی به سوی دیپلماسی سازنده است. اگر توافقی بتواند از جنگ جلوگیری کند و منطقه را به ثبات نسبی نزدیک کند، نمیتوان آن را صرفاً از منظر توازن قوا رد کرد. نگرانی اسرائیل از نادیده گرفته شدن نباید به مانعی برای دیپلماسی تبدیل شود.
نتیجه سخن اینکه، در فضای کنونی، اسرائیل نه به عنوان یک میانجی، بلکه بهعنوان مخالف بالقوه هرگونه مصالحه میان ایران و آمریکا دیده میشود. این موقعیت، جایگاه سنتی اسرائیل در نزد تصمیم سازان غربی را تضعیف میکند. اگر تلآویو بخواهد در معادلات آینده سهمی داشته باشد، باید از موضع مخالفت صرف عبور کرده و وارد طراحی سازوکارهای امنیتی و دیپلماتیک منطقهای شود. در نهایت، آنچه اسرائیل را میترساند، فقط توافق نیست؛ بلکه نادیده گرفته شدن در یک نظم جدید است که بدون حضور آن کشور شکل میگیرد. مذاکرات غیررسمی کنونی عملاً از چارچوبهای سنتی عبور کرده است. هیچ جلسه رسمی، سند علنی یا چارچوب قانونی وجود ندارد که اسرائیل بتواند آن را هدف فشار قرار دهد یا فعلاً از طریق کنگره مانع آن شود. بنابراین، تنها چیزی که رژیم صهیونیستی در شرایط فعلی می تواند از طریق آن تأثیر گذار باشد، استفاده از شبکهای پیچیده از رسانهها، اندیشکدهها و لابیهای قدرتمند در ایالات متحده است تا بتواند “مفروضات خطر ایران” برای جهانیان را بازتولید کند. لذا بر فرد فرد شهروندان ایرانی با وجدان است که به هیچ طریق ممکنی فریب رسانهها را نخورده و دست به اشاعه و یا انعکاس اظهارات و تحلیل های مسموم نزنند تا به امید خداوند مرحله دشوار مذاکرات به مسیر عادی نایل آید.