روان شناسی به زبان امروز من

چگونه اضطراب پنهان والدین سیستم نورون های آینه ای کودک را فعال می کنند

عصرآزادی آنلاین / رقیه توانا

روانشناس کودک و نوجوان و خانواده
رشته روانشناسی تربیتی
مرکز روانشناسی امروز من در تبریز
کودکان به‌طور ناخودآگاه از طریق فرآیندهای هیجانی و عصبی، حالات درونی والدین خود را درک می‌کنند. اضطراب پنهان والدین، هرچند در گفتار آشکار نشود، از طریق ارتباطات غیرکلامی (Nonverbal Cues) به کودک منتقل می‌گردد.
والدین نخستین منبع یادگیری هیجان و امنیت برای کودک‌اند. تحقیقات روان‌شناسی رشد نشان داده است که سلامت روان کودک، رابطه‌ای تنگاتنگ با وضعیت هیجانی والدین دارد (Thompson, 2014). بسیاری از والدین بر این باورند که با پنهان‌کردن اضطراب، می‌توانند فرزندان خود را از آسیب روانی محافظت کنند. با این حال، پژوهش‌ها حاکی از آن است که کودکان، حتی بدون درک شناختی از موقعیت، از طریق نشانه‌های غیرکلامی مانند تُن صدا، حالات چهره و زبان بدن، به‌طور عمیق وضعیت عاطفی والد را احساس می‌کنند (Feldman, 2015).
در این میان یکی از عوامل تاثیر بر کودک میزان هم تنظیمی هیجانی والدین است.
یکی از مفاهیم کلیدی در روان‌شناسی رشد، هم‌تنظیمی هیجانی (Co-Regulation) است؛ فرایندی که طی آن، سیستم عصبی کودک با سیستم عصبی والد هماهنگ می‌شود (Tronick, 2007). این تعامل زیستی–هیجانی، از طریق Mirror Neuron System سیستم نورون های آینه ای شکل می‌گیرد و موجب می‌شود حالات درونی والد مستقیماً در فیزیولوژی و هیجان کودک منعکس گردد.
زمانی‌که والد آرام است، Heart Rate Variability (HRV) کودک متعادل‌تر می‌شود؛ و در مقابل، اضطراب والد موجب برانگیختگی بیش‌ازحد در سیستم عصبی کودک می‌گردد. به‌عبارتی، بدن کودک قبل از ذهنش، اضطراب والد را حس می‌کند (Siegel, 2012).
اضطراب والدین ممکن است به دو شکل متفاوت نمود پیدا کند:
کنترل افراطی (Over-Control): والد نگران تلاش می‌کند همه‌چیز را مدیریت کند تا از هر خطر احتمالی جلوگیری شود. این رفتار ظاهراً محافظت‌کننده است، اما پیام پنهان آن به کودک، «دنیا ناامن است» می‌باشد.
فاصله‌گیری عاطفی (Emotional Withdrawal): برخی والدین در مواجهه با اضطراب، از تماس هیجانی می‌گریزند. کودک این سردی را نه به‌عنوان اضطراب والد، بلکه به‌عنوان بی‌علاقگی به خود تعبیر می‌کند و در نتیجه، احساس ناایمنی و طرد در او تقویت می‌شود (Ainsworth, 1989).
کودکانی که در معرض اضطراب پنهان والدین قرار دارند، اغلب علائم بدنی و رفتاری مختلفی نشان می‌دهند؛ از جمله دل‌درد و سردردهای روان‌تنی (Psychosomatic Symptoms)، اضطراب جدایی (Separation Anxiety)، بی‌خوابی، یا رفتارهای پرخاشگرانه (Externalizing Behaviors).
مطالعات نشان داده‌اند که این کودکان در آینده، احتمال بیشتری برای بروز اختلالات اضطرابی و مشکلات تنظیم هیجان دارند (Murray et al., 2019).
درمان این چرخه نه با پنهان‌کاری، بلکه با خودآگاهی هیجانی (Emotional Self-Awareness) ممکن است. والد آگاه می‌پذیرد که اضطراب بخشی از تجربه انسانی است و با گفت‌وگو، نفس عمیق، یا تمرین‌های آرام‌سازی (Mindfulness Techniques) آن را مدیریت می‌کند.
جملاتی مانند:
«الان کمی نگرانم، اما می‌دانم چطور آرام شوم.»
برای کودک پیامی از اعتماد و کنترل درونی به همراه دارد و موجب شکل‌گیری الگویی سالم از Emotion Regulation می‌شود.
بسیاری از والدین، مراقبت از خود (Self-Care) را خودخواهی می‌پندارند، در حالی‌که واقعیت عکس آن است. سلامت روان والد، پیش‌شرط سلامت روان کودک است (Goodman & Gotlib, 1999).
فعالیت‌هایی چون پیاده‌روی، نوشتن احساسات (Journaling)، گفت‌وگو با دوست امن، یا مراجعه به مشاور، از جلوه‌های بلوغ روانی (Emotional Maturity) است.
والدی که با احساسات خود مواجه می‌شود، به کودک می‌آموزد که هیجان نه دشمن، بلکه پیام‌آور درونی است که باید شنیده شود.
نتیجه‌گیری
کودکان آیینه‌ی هیجانات والدین‌اند. اضطراب، حتی اگر در کلمات پنهان شود، در نگاهی نگران یا صدایی لرزان آشکار می‌گردد.
اگر والدین بیاموزند ابتدا خود را آرام کنند، در واقع ذهن و بدن فرزند خود را آرام کرده‌اند. آرامشی که از خانه آغاز شود، نسلی را پرورش می‌دهد که از احساسات خود نمی‌ترسد و می‌داند آرامش یعنی توان عبور از طوفان، نه نبود آن.
ارسال یک پاسخ