عصرآزادی آنلاین/ دکتر میلاد محقق
“کوفی عنان” دبیرکل اسبق سازمان ملل متحد گفته بودند:
“اگر میخواهید بدانید که مردم در شرق دور چگونه و در باره چه چیزهایی فکر میکنند، نیازمند این نیستید که به آن مناطق سفر کنید، بلکه کافیست بدانید که چه محصولات سینمایی از هالیوود به آنجا رسانده میشود”
حضرت امام خمینی (ره) نیز در ابتدای تحولات سال ۱۳۵۷ گفتند: سینما؛ یکی از مظاهر تمدن است.
و مقام معظم رهبری نیز در دیدار با اهالی سینما گفتند: سینما؛ کلید پیشرفت کشور است.
این جملات، نشان دهنده میزان اثربخشی محصولات سینمایی بر مهندسی ذهنی، فرهنگی و اجتماعی در جوامع انسانی است که باید مردم و حاکمیت کشورهای مختلف، توجه ویژهای به آن نشان دهند.
دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، محلی برای “تاثیر” و “تاثر” است.
یا اثر میگذاریم و یا اثر میپذیریم.
منابع و ابزار اثرگذاری و اثرپذیری، روز به روز دستخوش تحول و دگرگونی قرار دارند اما هنر صنعت سینما، هنوز از جایگاه ویژه خود برخوردار و بهرهمند است و مردم کشورمان نیز رویکرد قابل توجه و قابل توجیهی به محصولات سینمایی و سمعی و بصری از خود نشان میدهند.
از زمانی که سینمای ایران فعالیت خود را آغاز کرد تا به اکنون، فراز و نشیبهایی را از نظر کمی و کیفی به خود دیده و در دورههای قبل و پس از تحولات سال ۱۳۵۷ از مشخصات و مختصات متنوعی برخوردار شده است که ریشههای آن را میتوان شرایط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حاکم بر جهان و کشورمان دانست.
اگر سینما را یک رسانه بدانیم باید این موضوع را نیز دانسته باشیم که در مقولههای مربوط به رسانه، سه عنصر محتوا، ابزار و مخاطب؛ محورهای اصلی را تشکیل میهند و اگر ما دامنهی تاثیر و تاثر این سه محور را ندانیم، هیچگاه نخواهیم توانست برای سینما برنامهریزی درستی داشته باشیم.
ورود به بحث تولید محتوا و محصولات سینمایی میبایست با رویکرد علمی تخصصی صورت گیرد زیرا مخاطبان ما انسانها هستند و در این زمینه، سه حوزهی روانشناسی، روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی میتوانند نقش ارزندهای داشته باشند.
آنچه که مهم به نظر میرسد این است که متولیان تولید محصولات سینمایی بایستی از چه روشی برای فعالیتهای خود استفاده کنند؟
با نگاه “مخاطبمحوری و مشتری مداری” یا “مهندسی مخاطب و مدیریت مشتری”؟
برخی نگاهها در صنعت سینما به مخاطبمحوری و مشتریمداری معطوف است و عقیدهشان بر این است که باید محصولاتی را ساخت و تولید کرد که مردم متمایل به آنند و هدف بایستی جلب رضایت مشتری باشد.
اما برخی دیگر نیز رویکردشان به سوی مهندسی مخاطب و مدیریت مشتری تعلق دارد و بر این عقیده استوار هستند که هنر صنعت سینما باید از پشتوانه علمی، تخصصی و اندیشهورزی خیرخواهانه برای اقشار مختلف جامعه برخوردار باشد تا بتواند جنبههای ذهنی، فرهنگی و اجتماعی مخاطبان را به نواحی خیر و صلاحشان سوق دهد.
اگر تولیدکنندگان محصولات سینمایی و سمعی و بصری، هرآنچه را که جامعهی هدف خواسته باشند بسازند و تحویل مردم دهند، ممکن است تضاد فاحشی مابین میل و خیر مردم وجود داشته باشد و در این حالت، مردم هیچگاه رشد و توسعه را در شئونات مختلف زندگی خود نخواهند دید.
در اینجا بیان این مثال خالی از لطف نیست:
اگر فرزند کسی مبتلا به بیماری شود و پزشک برایش دارو و از جمله آمپول تجویز کند و فرزندش نپذیرد که به او آمپول زده شود و از ترس، پا به فرار نهد؛ آیا پدر و مادر او میگویند که اشکالی ندارد، بگذارید برود!؟
یا اینکه تمهیداتی را بکار میبرند که حتی با بکار گیری زور و اجبار، به او آمپول بزنند و دارو را به بدن او تزریق کنند؟!
در این مثال؛ میلِ کودک این است که دارو به او تزریق نشود اما اولیای او، خیرِ او را تشخیص میدهند و ترجیحشان بر این است که آن دارو به بدن فرزندشان تزریق شود چرا که تزریق نشدن، برابر است با عدم بهبودی و یا حتی مرگ؛ و انجام تزریق نیز مساوی خواهد بود با بهبودی و بقای فرزندشان.
بنابراین؛ قبل از تهیهی طرح و سناریو برای تهیه و ساخت محصولات سینمایی بایستی ابتدا جامعه مورد عارضهیابی قرار گیرد و آنگاه؛ نسخهنویسی و سپس، نسخه پیچی انجام شود.
عارضهیابی و آسیبشناسی جامعه از جنبههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به ما نشان میدهد که تا چه اندازه با اجتماع سالم و یا ناسالم روبرو هستیم و نوع و مقدار بیماری جامعه، چگونه و به چه اندازه است؟!
در مرحله بعد، نسخه نویسی یا همان “طرح” اولیه و سناریو تهیه و تدوین میشود و آنگاه امر نسخه پیچی که در واقع تهیه و ساخت فیلم است، محقق میشود.
این روند؛ سالمترین و منطقیترین شیوه برای ورود به بحث هنر صنعت سینما به نظر می رسد.
نکته مهم دیگر این است که همه دستگاههای زیرمجموعه قوای سهگانه برای اجرای برنامههای تحولزا و توسعهآفرین خود در جامعه، با موانع مختلفی مواجه هستند که محصولات سینمایی اثربخش و اثرگذار میتوانند نقش قابل توجه و چشمگیری در هموارسازی مسیر اجرای برنامههای مذکور داشته باشند.
در این میان؛ برخی دستگاهها میتوانند نقش میدانداری را داشته باشند و با اشراف اطلاعاتی که بر امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور دارند، مسیر درست، منطقی و سازندهای را برای طراحی و ساخت محصولات سینمایی و سمعی و بصری انتخاب کنند.
مهندسی ذهنی، فرهنگی و اجتماعی جامعهی هدف، از طریق طراحی و ساخت محصولات سینمایی و سمعی و بصری به سوی بهبودی اوضاع و کاهش و رفع بحرانها؛ زمانی محقق خواهد شد که هنر صنعت سینما توسط افراد فرزانه، اندیشمند و خیرخواه؛ حمایت، هدایت و نظارت شود و در غیر اینصورت، ما باید آماده مواجهه با شرایط بدی باشیم.
معیارها و شاخصها برای شناسایی، جذب و بکارگیری چنین افرادی نیز باید اهمیت داشته باشد و از منابع علمی، تخصصی و تجربی قابل اتکایی تبعیت کند.
در چنین شرایط و وضعیتی میتوان به پویایی و توسعه پایدار در هنر صنعت سینمای کشور رسید و روز بروز شاهد بهبود مهندسی رفتارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اقشار مختلف جامعه بود.
در بحث مطالعات بازار هدف در سینما، بهتر است سه محور در نظر گرفته شود:
۱- مهندسی مخاطب،
۲- افزایش سطح کمی و کیفی محصولات سینمایی،
۳- افزایش ضریب امنیت سرمایهگذاری در صنعت سینما
مهندسی مخاطب را توضیح دادهام؛ و اما چگونه میتوان شرایط و وضعیت محصولات سینمایی را از دو جنبه کمی و کیفی بهبود بخشید و ارتقاء داد؟
در این زمینه نیز به روشهایی اشاره کردهام که با مشارکت همه دستگاههای زیرمجموعه قوای سهگانه و شناسایی، جذب و بکارگیری منابع انسانی متخصص و کارآمد از میان آنها، میتوان گامهای علمی و عملی مفید و موثری را برداشت.
در واقع بجای آنکه ابتدا محصولات سینمایی ساخته شوند و آنگاه دستگاههای نظارتی و سایر صاحبنظران به نقد آنها بپردازند، بهتر آن است که با بهرهگیری از دانش، بینش و روش درست و منطقی، در جریان تهیه و ساخت قرار گیرند و امور مربوط به حمایت، هدایت و نظارت را به انجام برسانند.
البته این نوع نگاه با موضوع سفارشیسازی و نگاه محدود حاکمیتی به مقوله سینما، کاملاً متفاوت است و سازوکارهای مربوط به حمایت، هدایت و نظارت نباید با دخالت و تصدیگری همراه باشد.
و اما چگونه میتوان ضریب امنیت سرمایهگذاری در هنر صنعت سینما را افزایش داد؟
اگر همه دستگاههای زیرمجموعه قوای سهگانه به این باور برسند که محصولات سینمایی و سمعی و بصری میتوانند مسیر اجرای برنامههای سازندهشان را هموار سازند و میزان سهم خود را در این زمینه به درستی تعیین و تبیین کنند، آنگاه میتوان با مشارکت همه آنها به این امر مهم و استراتژیک دست یافت.
تعیین و تبیین مسیرهای درست حرکت عوامل تولید و ساخت محصولات سینمایی نیز از دیگر موارد مهمیاست که باید به آن توجه داشت و هرگز نباید این حوزه به حال خود رهاسازی شود.
در واقع تعریف درست و منطقی از امنیت سرمایهگذاری در هنر صنعت سینمای کشور، یک پیشنیاز اساسی برای ورود به مکانیزمها و ساز و کارهای مفید و موثر برای افزایش ضریب امنیت سرمایهگذاری در سینما بشمار میرود تا عامل “سرمایه” ، که یکی از عوامل اصلی پایداری و تداوم فعالیتهای هنر صنعت سینما است، همیشه و هر زمان، در دسترس سینماگران کشور و بویژه؛ تولیدکنندگان محصولات سینمایی باشد.
این نکته نیز باید یادآوری شود که منظور از سرمایه فقط منابع مالی، تدارکاتی و پشتیبانی نیست بلکه منابع متخصص و ماهر را نیز شامل میشود.
صنوف سینمایی کشور نیز نقش محوری و ارزندهای میتوانند داشته باشند و ساز و کارهای کارآمدتری را برای رفع مشکلات، بکار گیرند.
تاسیسات، تجهیزات و خدمات سینمایی در کشور، اکنون با بحرانهای قابل توجهی روبرو هستند که متولیان اصلی این صنعت میبایست در باره آن، چارهجوییهای بموقع انجام دهند.
برای این منظور؛ هماهنگی و همکاری بیشتر و بهتر مابین بخشهای خصوصی و حاکمیتی میتواند چارهساز باشد.