در پشت صحنه درگیری میان آذربایجان و ارمنستان چیست؟

عصرآزادی آنلاین/ دكتر قدیرگلكاريان، تنش آذربایجان و ارمنستان با درگیری هایی که  در خط مرزی در چند روز پیش رخ داد، وارد فاز جدیدی از تنشهای مشترک شد. همانطور که میدانیم این دو کشور بیش از 28 سال است که بر سر قره باغ کوهستانی درگیر تنش هستند. این بحران با اشغالگری ارتش ارمنستان در سایه حضور نیروهای داشناک (جبهه ملی گرای افراطی ارامنه) به قره باغ و قتل عام شهرهای ترک نشین آن منطقه در دهه 90 میلادی آغاز گردید و تا به امروز حادثه خوجالی از جمله قتل عام نژادی است که در تاریخ به ثبت رسیده و همه ساله ضمن یادآوری چنین حادثه تلخی، از سوی مجامع بین المللی مورد تنقید و محکومیت قرار می گیرد. با اینحال تلاشهای بین المللی مانند گروه مینسک که میانجی حل بحران قره باغ بوده و وابسته به سازمان همکاری و امنیت اروپا می باشد به نتیجه ای نرسیده است. بعد از بروز نبردهای فیزیکی در چند روز گذشته که موجب کشته شدن چند تن از سربازان و فرماندهان ارشد ارتش آذربایجان شده و در این گیرودار تعدادی از نیروهای ارمنی نیز به قتل رسیده اند، وزیر امور خارجه کشورمان نیز طی تماسهای تلفنی با وزرای ارمنی و آذربایجانی طرفین را به خویشتنداری و ترجیح راه حلهای دیپلماسی تشویق و ترغیب کرده است.

لازم به ذکر است که نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان خواستار راه حل نهایی صلح در قره باغ بوده و مدعی است که این موضوع تنها با اتخاذ راه حلی که مورد قبول مردم قره باغ، آذربایجان و ارمنستان است، میتواند به نتیجه برسد و حق مشارکت نمایندگان آرتساخ را در مذاکرات قره باغ الزم می داند. این در حالی است که الهام علی یف، رئیس جمهوری آذربایجان، ارمنی بودن آرتساخ (قره باغ) را رد کرده و فاقد زمینه تاریخی می شمارد. از این رو به نظر میرسد که تنش میان دو کشور بر سر منطقه قره باغ کوهستانی به دلیل عدم وجود راهکار منطقی با تکیه بر مستندات تاریخی قابل حل نبوده و بروز جنگ میان نیروهای دو طرف پیش بینی میشد.

باید گفت که آذربایجان در سالهای اخیر از نظر تسلیحات نظامی و برخورداری از دانش روز به درجه ای از قدرت محسوس رسیده است و ارمنستان هم از این وضعیت بخوبی آگاهی دارد. دولت ارمنستان با توجه به اینکه مشکلات داخلی فراوانی دارد، خود هر از گاهی بالا رفتن تب و تاب جبهه های جنگی را نیز برای هدایت افکار جامعه به سمت و سوی دیگر ترجیح میدهد. اکنون بحران میان دو کشور علیرغم تلاشهای جامعه بین المللی برای حل بحران از طریق دیپلماسی انگار به نقطه خستگی آور رسیده است و آذربایجان هم با تکیه بر توان نظامی خود در حل بحران به طریق نظامی چندان هم بی میل نیست.

با توجه به گمانه زنیهای مذکور به نظر میرسد که این دو کشور با درگیری اخیر در آستانه جنگ جدید قرار گرفته اند. البته باید گفت که حملات صورت گرفته توسط ارتش ارمنستان اقدامی تحریک آمیز جدیدی بود و در عین حال تلاشی است برای نقض خط مرزی که منجر به واکنش طرف آذربایجان با استفاده از سلاح های سنگین شد. درگیری جامع بین دو کشور آخرین بار در سال 2016 رخ داده و 4 روز به طول انجامید. ارتش آذربایجان کنترل مناطق استراتژیک در سرزمین های اشغالی را کنترل می کرد.

گرچه ارمنستان نسبت به لزوم آتش بس و پرهیز از حرکات تحریک آمیز پای تفاهم نامه را امضاء کرده است ولی انگار ارمنستان سعی دارد به نحو دیگری وارد عمل شده و بنوعی گریزی برای ادامه تنشها پیدا کرده است. به طوری که درگیری دو کشور با یکدیگر نسبت به گذشته متفاوت بوده و غالب درگیریها نه در قره باغ و اطراف آن، بلکه در خط مرزی رخ میدهد. این بار درگیرها در استان توووز واقع در غرب آذربایجان که در جغرافیای نزدیک مرز گرجستان واقع شده است، رخ داده و همین درگیری می تواند از نظر قوانین بین المللی شرایط جدیدی را برای طرفین ایجاد کند. ارتش ارمنستان در درگیری های موجود بخشهایی از مناطق از دست داده را بازپس گرفت و مرزهای نخجوان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. شاید با بررسی نتایج درگیریها بتوان دلایل اقدام تحریک آمیز ارمنستان را دریافت.

نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان اخیراً طی اظهاراتی در رابطه با رد ادعاهای رئیس جمهور آذربایجان و کم اهمیت دادن راهکار گروه مینسک موجب کم اهمیتی خود در کشور شد. از سوی دیگر شرایط حاصل از کرونا و اعتراضات خیابانی مردم ارمنستان در ایروان هم دلیل دیگری برای اقدامات تحریک آمیز دولت جهت رهایی از زیر فشارهای روانی جامعه بود. ارمنستان به روشنی نشان داده است که با نقض تمامیت ارضی و تحریک آذربایجان و پر آشوب سازی منطقه میخواهد جامعه جهانی و رهبران سازمانهای بین المللی را مجبور به متمرکز شدن به انتخابات مورد خواسته ارمنستان در منطقه قره باغ کوهستانی کند و با توجه به ساکنین ارامنه قره باغ و همچنین مردم ارمنستان سهم عمده ای را در رفراندوم برای تثبیت حقانیت خود با تکیه بر آرای مردم به دست آورد.

هر چند امید به حل بحران با توسل به راهکارهای دیپلماتیک وجود دارد، ولی شرایط در جامعه آذربایجانی رنگ و حال دیگری گرفته است و به سمتی میرود که تنها راه حل بحران قراه باغ در ذهنیت جامعه آذربایجان از طریق نظامی رقم می خورد و این باعث شده است که بروز جنگ جدی میان دو کشور پیش بینی شود. از سوی دیگر دلیل جرأت یابی آذربایجان بر وقوع جنگ نیز به تضعیف وضعیت روسیه از نظر اقتصادی و نگاه نسبتاً بی تفاوت آن کشور به ارمنستان بر می گردد. البته تأثیر خط لوله های ترانزیتی و همکاری اجتناب ناپذیر روسیه با آذربایجان و ترکیه نیز دخیل در این بی تفاوتی است. بی تردید موضع گیری دولت ترکیه در مورد حمایت از آذربایجان در پاسخ به تحریکات ارمنستان نیز بی دخیل از این بینش نبوده است.

نتیجه اینکه اگر واقع بینانه به قضیه نگاه کنیم به نظر میرسد که جنگ احتمالی میان ارمنستان و آذربایجان نبردی جامع و طولانی مدت نخواهد بود و آذربایجان تا بازپس گیری مناطق اشغالی و به دست آوردن کنترل اراضی موجود نبردها را ترجیح خواهد داد. از سوی دیگر وضعیت تحولات منطقه ای در قفقاز و تأثیر عواملی چون آنکارا و مسکو بر نتیجه این نبردها نیز تأثیر خواهد گذاشت. اگر شرایط کنونی تحولات که مورد پیگیری روسیه و ترکیه است همچنان دوام داشته باشد گمان میرود که روسیه و ترکیه به طور مستقیم در این نبرد دخالتی نخواهند داشت. زیرا در غیر این صورت تعادل جدیدی از قدرت در منطقه به وجود می آید که نه تنها منطقه قفقاز جنوبی که خاورمیانه را نیز درگیر خود خواهد کرد. از این رو تلاش ایران در حل دیپلماتیک قره باغ برای گریز از تغییر موازنه قدرت در منطقه که از برخی جهات به نفع کشور نیست، ضروری به نظر میرسد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.