عصرآزادی آنلاین/ دکتر میلاد محقق
آیا تا کنون در خیابانها، جاده ها و بزرگراه های کشور به تابلوهایی که برروی آنها نوشته شده: “بین خطوط حرکت کنید” برخورده اید؟ بی تردید، رعایت تذکر فوق از سوی رانندگان، باعث ایجاد نظم درحرکت خودروها وهمچنین کاهش آمارتصادفات و به دنبال آن، کاهش آمار مصدومان، مجروحان ومرگ ومیرهای ناشی از تصادفات رانندگی خواهد شد و به همین دلیل نیز هیچ عذری از شهروندان به خاطر توجه نکردن نسبت به این امر مهم پذیرفته نخواهد شد.
اما شما راننده ای را تصور کنید که با اتومبیل خود، با سرعت مجاز و در مسیر خط سرعت بزرگراه درحرکت است که ناگهان درمقابل خود چاله ی عمیقی مشاهده می کند. بر اثر یک عکس العمل طبیعی، اتومبیل را به یکی از سمت های چپ یا راست منحرف می سازد.
در این هنگام با اتومبیل دیگری تصادف کرده ومنجر به فوت و زخمی شدن سرنشینان آن خودرو می شود. راننده مورد اشاره که از حادثه جان سالم به در برده را دردادگاه محاکمه می کنند و به علت این که انحراف به یکی از جناحین چپ یا راست توسط او، باعث مجروحیت و مرگ سرنشینان اتومبیل مجاور شده، مقصر و مجرم شناخته می شود.
ولی راننده ای که از طرف دادگاه مجرم شناخته شده، مدعی است که با سرعت مجاز و بین خطوط در حرکت بوده و هیچ عمل خلاف قانونی را مرتکب نشده بلکه، عامل انحراف به چپ یا راست اتومبیل وی چاله ای بود که در مسیر حرکت او وجود داشته است و بر همین اساس اضافه می کند که عامل اصلی وقوع حادثه و تبعات ناگوار آن، مسئول نگهداری بزرگراه بوده و هم او باید در دادگاه محاکمه و به عنوان مجرم اصلی محکوم شود.
به تعبیر دیگر او می خواهد بگوید که اگر چاله موصوف در مسیر او وجود نداشت، هیچگاه این واقعه دلخراش رخ نمی داد و هر کسی غیر از او هم اگر در شرایطش قرار می گرفت، در یک واکنش غیرارادی؛ اتومبیل را به یکی از طرفین منحرف می ساخت.
به نظر شما این ادعا تا چه اندازه می تواند صحیح باشد؟ آیا تاکنون در این مورد اندیشیده اید که بسیاری از حوادث، در مقابل چاله هایی رخ می دهد که در مسیر حرکت عوامل ظاهری آن پدید می آید؟ هر روز صفحه حوادث روزنامه ها، مخاطبان خود را در جریان اخبار حوادث مختلف جامعه شامل جرم و جنایت، قرار می دهند و هر بار فرد یا افرادی را به عنوان متهم و مجرم به مردم معرفی می کنند.
در این میان کسی از خود نمی پرسد که انگیزه اصلی ارتکاب جرایم آن هم در سطحی وسیع توسط برخی افراد جامعه چیست؟ چنین به نظر می رسد که هم دست اندرکاران صفحه حوادث جراید و هم خوانندگان این مطالب (که از قشرهای مختلف جامعه هستند)، به نوعی عادت کرده اند تا به دنبال اخبارحوادث رفته و از چگونگی آنها آگاه شوند و در عین حال، هیچگاه دنبال انگیزه های اصلی آنها نباشند.
غافل از آنکه ادامه این روند به نفع هیچ طبقه ای از طبقات اجتماع ما نخواهد بود زیرا نپرداختن به علل اصلی وقوع حوادث، به افزایش آنها دامن خواهد زد و سیر صعودی آمار وقایع ناخوشایند نیز به طور طبیعی، تعداد بیشتری از افراد جامعه را با اتفاقات ناگوار و فرآیندهای منفی آنها، درگیر خواهد کرد.
به همین منظور لازم به نظر می رسد تا سرویس حوادث جراید، علاوه بر اطلاع رسانی در خصوص حوادث جاری کشور، به علل و انگیزه های محوری آنها نیز بپردازند. در این صورت امید می رود، مردم و مسئولان توجه بیشتری به امر پیشگیری قبل از وقوع نموده و امر درمان را در درجه دوم اولویت قرار دهند. چه بسا منشا بسیاری از وقایع ناگوار، ضعف مدیریتی در قسمتی از حوزه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه باشد که در نتیجه لازم است مدیریت کلان کشور نسبت به تقویت مدیران میانی خود اقدام نمایند که در این صورت ما شاهد کاهش چشمگیر آمار حوادث در کشورمان خواهیم بود.
مباحث فوق که با طرح مثال در باره خیابانها، جاده ها و بزرگراههای کشور مطرح شد بعنوان یک زمینه برای ورود به یک موضوع مهمتر بوده است چرا که مردم در خیابانها، جاده ها و بزرگراههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز با چنین پدیده ای روبرو هستند.
بسیاری از مردم با درک و فهم دقیق از قوانین و مقررات کشور و با دقت در حال گذر از مسیر زندگی خود هستند که ناگهان در مسیر حرکت خود با چاله ها و گاهی نیز با چاه هایی روبرو می شوند که برای جلوگیری از سقوط در آن چاله ها و چاه ها، به طرفین راست و چپ تغییر مسیر می دهند و از دید ناظران قانونی، مرتکب جرم می شوند.
این درست است که مردم باید بین خطوط حرکت کنند و بین خطوط حرکت کردن یعنی در چارچوب قانون رفتار کردن اما آیا این فقط مردم هستند که باید بین خطوط حرکت کنند و دیگران نباید خود را موظف به حرکت بین خطوط بدانند؟
وقتی مردم نظاره گر این صحنه ها هستند که کسانی در پوشش انواع و اقسام نام ها و نشان ها، بین خطوط حرکت نمی کنند و با حرکت های مارپیچی خود در مسیرهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه، با سرنوشت دیگران بازی می کنند و هیچ مرجعی نیز آنان را مورد مواخذه و پیگرد قرار نمی دهد آنگاه به این نتیجه می رسند که فرمان “بین خطوط حرکت کنید” فقط برای طبقاتی از جامعه است و طبقه ای از جامعه حق دارد با روشهایی که خود تشخیص می دهد، حرکت کند.
ایجاد این نوع نگاه در مردم بخودی خود بی نظمی و ناامنی ایجاد می کند و قانونگریزی را در مردم اشاعه می دهد.
مردم حق دارند بدانند چاله ها و چاه هایی که در مسیر حرکت آنها دیده می شود چیست و توسط چه جریانهایی ایجاد می شود؟
آیا منشا این جریانها داخلی است یا خارجی؟
زیرا همان چاله ها و چاه ها باعث می شوند که آنها از مسیر درست زندگی منحرف شوند و هست و نیست خود را از دست دهند.
اگر برای هر دو قطب مردم و حاکمیت این فرمان که “بین خطوط حرکت کنید” التزام عملی وجود داشته باشد پس هیچگاه ما شاهد بروز چاله ها و چاه ها در مسیر زندگی مردم و حاکمیت نخواهیم بود.
وقتی تاریخ را خوب مطالعه می کنیم به این نکته مهم می رسیم که تنها زمانی امنیت در کشور ما بطور کامل حکمفرما بوده است که شکافی مابین حاکمیت و مردم دیده نمی شده است و بالعکس زمانی که شکاف مابین مردم و حاکمیت افزایش می یافته، امنیت نیز رو به ضعف می گراییده است و یکی از دلایل اصلی ایجاد و افزایش شکاف بین مردم و حاکمیت نیز همین موضوع بوده که ایجاد التزام عملی برای حرکت در بین خطوط، فقط برای مردم در نظر گرفته می شد و برای طبقه ی حاکمه اینچنین نبوده است.
در دوره معاصر نیز باید این توجه صورت گیرد که خطوط قانونی برای همه است و هیچ استثنایی برای هیچ جناحی وجود ندارد و اگر مردم ببینند که همه ی افراد و اقشار در بین خطوط حرکت می کنند، هیچگاه به خود اجازه ی حرکت در خارج از خطوط را نخواهند داد و بدین ترتیب شاهد کاهش و حذف انواع و اقسام حوادث ناگوار در زندگی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم و حاکمیت در کشور خواهیم بود.