صدای محرومیت دانش‌آموزان روستاهای هشترود و چاراویماق را چه کسی می شنود؟

“شبکه شاد یا شبکه غم”، تدابیری برای آموزش مجازی در غیاب آنهایی که از بند ناف مادرانه امکانات جدا هستند.

عصر آزادی آنلاین؛ ژیلا اسدی

شبکه دیجیتیال آموزش, آموزش مجازی, مدرسه شاد, اصطلاحات پرطمطراقی است که در روزهای بحرانی کرونا به کرات می‌شنویم. اما بی‌تردید صدای شمار قابل ملاحظه‌ای از واقعی ترین بخش آسیب پذیر این حوزه را نمی‌شنویم و حتی نمی‌توانیم که بشنویم.

کرونا گرچه یک بیماری و مصیبت جانی است اما چالش هایی که پیش روی کشور ما گذاشته است تلخ تر از خود کرونا است.  در حوزه آموزش و پرورش هم که رکن اصلی توسعه و رهایی از عقب ماندگی است با یکی از بزرگترین تهدیدها در شرایط کنونی مواجه  هستیم . محرومیت جمعیت عظیمی از دانش آموزان روستایی از شبکه_آموزش عمومی دیجیتال و نداشتن شبکه اینترنت به عنوان اساسی ترین زیرساخت های آموزش همگانی مجازی  نشان می دهد که ما در کشور برای برون رفت از این بحران با دشواری های فراوانی روبرو هستیم و خواهیم بود.

چالش پیش رو  روایت تلخ و کمرشکن ارزش گذاری آموزش براساس طبقات اجتماعی است,  همانند تولید کننده ای عمل می کنیم که فقط برای مرفهین می اندیشد. مدرسه‌ی شاد و آموزش مجازی  با نبود شبکه اینترنت برای   بسیاری از  دانش آموزان روستایی درشهرستان هایی مانند  هشترود و چاراویماق،  رویا و آرمانی  بیش نیست. چرا که هستند خانواده هایی از اقشار کم در آمد شهری و روستایی که دغدغه های معیشتی و اقتصادی شان دیگر مجال فکر کردن به گوشی های هوشمند، و بسته های اینترنتی برای آموزش فرزندانشان را نمی دهد و گزارش های میدانی خبرنگار عصر آزادی از برخی خانواده های شهری نیز خبر می دهد که حتی تلویزیون دیجیتال هم ندارند.

کرونا  علاوه بر ابعاد سلامتی و بهداشتی در مناطق کم برخورداری مانند هشترود و چاراویماق  از منظر تحصیل و آموزش نیز تازیانه های بی رحمانه تری می زند که طعم تلخ محرومیت را در اشکال متفاوت لمس کرده اند. آنها پیش از کرونا نیز  از ابتدایی ترین امکانات چون کلاس درس استاندارد و مدرسه محروم بوده اند و هستند, هنوز هم تعدای  در کانکس های لرزان از وزش هر بادی در راه معرفت جان می کنند.

اگر در سرمای سوزان و درازمدت آذربایجان  سری به روستاهای دورافتاده و صعب العبور این مناطق بزنیم صحنه های  از تلاش کودکان چاراویماق و هشترود و برخی معلمان فداکاری را شاهد می شویم که در دل ارتفاع بلند برف کوهستان, راهی برای رسیدن به کلاس درس باز می کنند. آنها با این اوصاف همواره از عرصه‌ی رقابت عادلانه ی آموزشی برای پیشرفت  دور بوده اند, در این شرایط کرونا نیز رشته هایشان با تعلیم و تربیت به راحتی پاره می شود.

اکنون نیز با نزدیکتر شدن زمان بازگشایی مدارس از یکسو و رکورد شکنی های ارابه مرگ کرونا که هر روز بیشتر و بیشتر قربانی می گیرد از سویی دیگر ،نگرانی های خانواده های ضعیف از نظر اقتصادی در شهر  بیشتر می شود و یاس و نا امیدی روستاییان نیز افزایش داده است. تلاش ها برای رعایت پروتکل های بهداشتی در زمینه بازگشایی مدارس هر چه بیشتر می شود و بر  جایگزینی آموزش های  مجازی تاکید می شود دل مادران این دانش آموزان روستایی و برخی خانواده های  آسیب پذیر شهری  با این سوال که تکلیف فرزندانشان  در این اوضاع آشفته چیست می لرزد.

هدف از این نوشته, نفی و کم اهمیت جلوه دادن اقدامات دولتی و وزارت آموزش و پرورش در این شرایط سخت برای زنده نگه داشتن و عدم تعطیلی آموزش نیست, هستند معلمانی که با ایثار و فداکاری در طرح های فن یار معلم, معلمان جهادی و ..  به روستاهای بی امکانات می روند و برای دانش آموزان بسته ها و سی دی های آموزشی و .. تحویل می دهند. من بر لزوم پایداری چنین فعالیت هایی بعد از گذر این دوران نیز معتقدم اما مهم این است که اینها فقط گوشه ای از نبود زیرساخت های ضروری را جبران می کند.

خبرنگار عصر آزادی صرفا از زبان و دل والدین و کودکان روستاییانی که از عملکرد ضعیف مسئولان پیش از این روزها هم خسته بودند سخن می گوید. امیدواریم تجربه زیسته عمومی و بسیار ناگوار کرونا, درس آموزنده ای باشد تا برای جبران تبعات فاجعه بار چرخه آموزشی در آینده تدابیر همه گیرتری اندیشیده شود و شکاف عمیق آموزشی و پرورشی بین فرزندان وطن,  بیش از این نیز عمیق تر نشود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.