اهمیت منطقه قفقاز و سفر ظریف

عصر آزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان

سفرهای وزیر خارجه کشورمان به منطقه قفقاز و دیدار با رهبران سیاسی پنج کشور مهم و دخیل در مسایل مربوط به ماورای قفقاز را باید در راستای اهداف و منافع کشورمان دانست که در زمان بسیار مناسب و با اهداف قابل تقدیر انجام گرفته است. سفر دکتر ظریف به کشورهای آذربایجان، گرجستان، روسیه، ارمنستان و به نهایت ترکیه را باید به معنای آغاز تور دیپلماسی برای جستجوی جایگاه تهران در واقعیت های جدید فرا قفقاز دانست.

همانطور که مشخص است آقای ظریف در چارچوب سفرهای دیپلماسی خود ضمن اینکه به لزوم پایداری صلح و شرایط آتش بس در منطقه قره باغ تأکید کرده و از آن به عنوان دیدگاه رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران دفاع می کند، بر اهمیت همکاریهای چند جانبه و به ویژه اقتصادی- تجاری که خود ضامنی برای استقرار امنیت ایران در مرزهای شمالی است، صحه نهاده است. این سفرها بر اساس اهداف برنامه ریزی شده در حال شکل گیری بوده اند که ماحصل سفرها و گفتگوهای وزیر خارجه ایران با مقامات بلند پایه کشورهای یاد شده نشان از موفقیت این سفرها دارد. در عمده ترین اهداف این سفرها میشود گمانه زنی کرد که ایران میخواهد هم جایگاه خود را بعد از مناقشه قره باغ به نحو ممکن و مطلوب سر و سامان داده و احیاء کند. دوم اینکه اهداف اقتصادی مد نظر است.

نباید فراموش کرد که ایران به شدت خواستار و طرفدار پروسه صلح در ماورای قفقاز بوده و میخواهد شرایط بعد از جنگ، که زمینه را برای فضای جدید اقتصادی و ژئوپلیتیکی فراهم کرده و ایران می تواند ضمن اینکه به روند صلح پایدار کمک کند، از تحولات آتی نیز به نفع خود بهره ببرد.

آنچه که باید بدان اشاره کرد اینکه، ایران در کنار روسیه و ترکیه یکی از عمده کشورهای تأثیر گذار در منطقه قفقاز به شمار میروند. به طوری که در زمان وقوع جنگهای سخت میان آذربایجان با ارمنستان که مدت 44 روز ادامه داشت، طرفهای درگیر علیرغم توجه به واکنش و یا رویکرد سیاسی کشورهای اروپایی و به ویژه گروه مینسک، بیشتر به دخالت و یا میانجیگری بازیگران اصلی منطقه قفقاز(روسیه، ترکیه، ایران) توجه داشتند. طبیعتاً ترکیه از دید جمهوری ارمنستان نمی توانست به عنوان میانجیگر پذیرفته شود. زیرا نه تنها رابطه سیاسی میانشان وجود ندارد، بلکه حمایت تمام قد ترکیه از آذربایجان در مناقشه قره باغ نیز راه را برای میانجیگری و یا ارائه راه حل مناسب برای پایان یافتن مناقشه بسته بود. در این میان میانجیگری ایران و ارائه طرح لازم از سوی عراقچی به عنوان حامل پیام صلح نتوانست از سوی ارمنستان مورد قبول واقع شود. زیرا ارمنستان هیچ انتظار نداشت که در این مناقشه ایران به صراحت از مواضع جمهوری آذربایجان دفاع کند و بخاطر اینکه در این طرح لزوم خروج نیروهای ارمنی از تمام اراضی قره باغ ذکر شده بود، رهبران آن کشور با دیده مثبت به طرح میانجیگرانه ایران نگاه نکردند و حتی نپذیرفتند. تنها بازیگر مهم و سنتی منطقه که روسیه است و برای هر دو طرف مناقشه قابل اعتماد می باشد، توانست طرح آتش بس را در 9 نوامبر سال 2020 با توافق ارمنستان و آذربایجان به مرحله اجرا بگذارد و هنوز هم ادامه دارد.

تهران از آن زمان با بیم خاصی به مسئله می نگرد. زیرا شرایط تنش آلود و چالشی در ساختار سیاست آذربایجان و میان رهبران احزاب وجود دارد و احتمال اینکه ارمنستان شاید خود را بازسازی کند و دست به شیطنت بزند و یا اینکه جمهوری آذربایجان با افزایش توانمندی برای بازپس گرفتن تمام مناطق قره باغ دست به حملات جدیدی بزند، تماماً اساس بیم ایران را تشکیل میدهد.

گفتنی است، پیروزی درخشان باکو در جنگ 44 روزه، واقعیت های منطقه ای جدیدی را به سرعت در ماورای قفقاز ایجاد کرد. سفر دکتر ظریف بر حسب احساس وظیفه و در راستای چشم انداز اهداف ایران در سیاست خارجیش تحقق یافته است. وزیر خارجه ایران با این سفر خواست پاسخ سئوالات لازم را درک کند. اینکه اکنون جایگاه ایران در سناریوی منطقه ای چیست و آیا چشم اندازهای ارائه شده از سوی رهبران پنج کشور یاد شده امیدوار کننده و شفاف است یا نه؟

گفتنی است که ایران سالها در مناقشه قره باغ به دلایلی و با ملاحضاتی که چندان مفید نبودند، اهمیت حضورش را از دست داد ولی این بار به قول ضرب المثل قدیمی “هفت بار اندازه گرفتن و یکبار بریدن” را میخواهد اجرا کند. دکتر ظریف به عنوان یک دیپلمات و سیاستمدار بسیار قدرتمندی در این رابطه و مصداق ضرب المثلی که عرض کردم بر میز مذاکرات حاضر شده و سعی کرده در روزهای آخر مسئولیتش در رابطه با موجودیت ایران در منطقه قفقاز شرایط لازم را احیا کند و به حق این کار را هم استادانه انجام داده است. تا به امروز آنهایی که بازیگران اصلی در منطقه نبوده و نیستند، توانستند از غیبت ایران به خوبی استفده کرده و از مزایای اقتصادی و سیاسی بهره ببرند. اکنون نوبت ایران است که به بازسازی و سرمایه گذاری در منطقه بپردازد.

این سفر را در آستانه تحولات انجام گرفته در ایالات متحده نیز باید ارزیابی کرد. تدارکات و تمایلات جدید در دولت بایدن، انتخاب افرادی در هسته رهبری دولت بایدن که طرفدار برجام بوده و این امیدی را برای ایران ایجاد کرده است، در نوع خود وزارت خارجه را بر آن داشته تا با ایجاد فرصت هایی برای افزایش تجارت، حضور جدی در مسیر کمربند چینی با خاتمه یافتن پروژه خط آهن رشت- آستارا داشته باشد.

در مباحث اقتصاد سیاسی همیشه این امر حائز اهمیت است که تداخل گرههای ارتباط اقتصادی و تجاری میان کشورها خود سوپاپ اطمینانی برای همزیستی و تسامح و تعامل میان آنهاست. با این بینش دیدگاه رئیس جمهور آذربایجان و دیگر مسئولان رده بالای آذربایجان و در پی آن مسئولین سایر کشورها ارائه کردند، نشان میدهد که همه به ظریف یکصدا خوش آمد گفته اند و اقدام سفر دکتر ظریف بسترسازی برای توافقات خاص در مورد مشارکت شرکتهای ایرانی در پروژه “جدید ماورا قفقاز” است.

ذکر این نکته حائز اهمیت است که برخی از سوء ظنهای مطرح شده در رابطه با اینکه تهران در نگاه آذربایجان و رقابت ترکیه در حاشیه خواهد ماند، بی اساس هستند. چرا که اولاً ایران پتانسیل یک بازیگر قدرتمند منطقه ای را دارد. دوم اینکه امکانات لازم لجستیکی و نزدیکی به منطقه را بیش از بقیه کشورها دارد که میتواند هزینه های بازسازی و ساخت را برای آذربایجان به نصف تقلیل دهد. از سوی دیگر ایران کشوری است که هم با مسکو، هم با ایروان و هم با ترکیه به خوبی مذاکره می کند و وزنه سیاسی خود را حفظ کرده است.

از سوی دیگر حسن همجواری سنتی آذربایجانی-ایرانی هم در جای خود بسیار ارزشمند است. مخصوصاً از آنجا که برنامه های تعمیق مشارکت اقتصادی بین باکو و تهران از ابتدا به وجود نیامده و سالهای طولانی دو طرف را در حین مناسبات و مذاکرات و نگاه به آینده کنار هم قرار داده است. اکنون یک فرصت بی نظیر برای اجرای آنها به سود مردم دو کشور و به نفع آینده ماورای قفقاز بوجود آمده است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.