نغمه های کودکی مان را بار دیگر با کودک مان بخوانیم…

عصر آزادی آنلاینرعنا زارع پور،

در مثلث پداگوژی موسیقی، اضلاع و زوایای بین هر سه ضلع؛ آموزش، محیط و استمرار، همگی نقش اساسی و مهمی را ایفا می کنند و بی توجهی به هرکدام از عوامل مذکور و تزلزل در زوایا و عدم تناسب در اضلاع به هندسه این مثلث آسیب و خلل جدی وارد خواهد کرد و پر واضح است هنگامی که با مقوله آموزش هنر در ارتباط با کودکان مواجه می شویم نیاز به دقت و توجه بیشتری خواهد بود، چرا که اگر فرآیند رشد و پرورش هنری در این دوران با برنامه ریزی صحیح صورت پذیرد می توان به افق های باز و روشن در دوران بزرگسالی امیدوار بود. به تعبیر «دکتر شفیعی کدکنی» تمامی کودکان «درختانی هستند که اینک در جوانه های خرد باغ در خوابند…» اما رسیدن هر جوانه خردی به درختی پر بار، نیازمند شرایط و امکانات گوناگونی می باشد که نقش و تاثیر آنها را با «سارا زاویه» کارشناس ارشد و پژوهشگر موسیقی، دنبال خواهیم کرد.

آنچه در ادامه خواهد آمد حاصل گفتگو با ایشان است…

 

-با توجه به تجربه تحصیل شما در خارج از کشور در رشته پداگوژی موسیقی کودک، کیفیت آموزش موسیقی کودک در ایران را  با استاندارهای جهانی چگونه ارزیابی می کنید؟

سوال دو جنبه پیدا می کند یک؛ آموزش موسیقی کودک به کودکان 2 تا 7 سال و دوم؛ آموزش ساز تخصصی به کودکان بالای 5سال. در هر دو زمینه، پیشرفت های بسیاری اتفاق افتاده است. در زمینه آموزش موسیقی کودک، خوشبختانه موسساتی هستند که موسسین آنها اساسا” دغدغه موسیقی کودک را داشته و هر کدام روش های منظم و مدونی را در پیش گرفته اند که به دنبال آن مربیان فراوانی نیز تربیت شده است و از این طریق، سودمندی های بسیاری به مربیان کودک رسانده اند تا با جهت گیری های مشخص از پراکنده کاری ها و اضافات گاه، بی فایده که پیش تر در این کلاس ها اعمال می شد جلوگیری شود. امروزه شاهد بهره گیری های مستقیم از تجربیات مربیان کودک در دنیا خصوصا” کشورهای اروپایی هستیم که تبادلات فرهنگی میان گروه های مشخص موسیقی کودک با این مربیان، باعث شده تا این رشته، همواره به روز و به استانداردهای جهانی نزدیک شود.

در ارتباط با ساز تخصصی به کودکان، باید اشاره کنم که این بخش در میان اساتید مختلف با سازهای مختلف و با توجه به کتاب های موجود در بازار، متفاوت است و تا حد زیادی به روش های تجربی استاد، بستگی دارد و در تمام دنیا نیز به همین صورت می باشد. در کلاس ساز تخصصی با شیوه ای برخورد می کنیم که ممکن است در هیچ کلاس دیگری به این شکل نباشد و البته ضروریست که والدین در انتخاب مربی کودک خود، وسواس و دقت فراوانی داشته باشند و توصیه می گردد که سابقه تحصیلی، سوابق کاری و نمونه کارهای استاد مربوطه، از قبل، بررسی و مطالعه شود.

-دوران خردسالی مناسب ترین زمان، برای یادگیری و آموزش پذیری می باشد با توجه به مطالعاتی که شما در این زمینه انجام داده اید موسیقی چه نقش و تاثیری در شکل گیری شخصیت و روان کودکان دارد؟

این ذهنیت را که لزوما” تمام کسانی که از کودکی موسیقی را آغاز می کنند در آینده باید موزیسین شوند را باید از خود دور کنیم، کودکان در آموزش موسیقی در ابتدا یاد گرفتن و تمرکز را می آموزند. وقتی خردسال در خود این توانایی را ببیند که می تواند از ساز خود، صداهای معنادار و زیبایی را بگیرد به این باور می رسد که می تواند خلاق و آفرینشگر باشد. آن دسته از کودکانی که در معرض آموزش صحیح قرار دارند در مقایسه با سایر کودکان، روحیه ای شادتر، اعتماد به نفس بالاتر و روابط اجتماعی موفق تری دارند که این اتفاق، بستری لازم برای رشد عقلی، فکری، اجتماعی و احساسی کودک می باشد.

-حال اگر این آموزش به درستی صورت نگیرد آیا منجر به تخریب و تزلزل باور و اعتماد به نفس کودک در زمان حال و آینده او نخواهد شد؟ توصیه شما به والدین برای اینکه این فرآیند به درستی پیش رود چیست؟

چنانچه والدین در انتخاب مدرسه و معلم کودک، تحقیق و بررسی می کنند همین دقت و توجه در ارتباط با محیط آموزشی و مربی هنری کودک نیز باید صورت گیرد و همانطور که قبلا” هم اشاره شد حتما” سوابق کامل استاد مربوطه، مطالعه شود. از جمله دروس بسیار مهم در رشته پداگوژی موسیقی کودک، روانشناسی کودک می باشد چراکه تمامی مربیان آموزش موسیقی کودک در کنار بسیاری از تخصص های مهم در زمینه آموزش، باید دانش کارکردن با روان های متفاوت کودکان را داشته باشند و بتواند با شناختی که از آنها کسب می کنند کودک را در روند یادگیری و ادامه آن علاقمند سازند.همچنین حضور فعال و موثر والدین در یادگیری و پیشرفت کودک، بسیار حائز اهمیت است اگر در بحث پداگوژی به عنوان یکی از المان های مهم، محیط را در نظر بگیریم خواهیم دید که بیشترین سهم را والدین در این زمینه دارند چراکه کودک در طول هفته تنها یک جلسه 30تا 60 دقیقه ای در معرض آموزش موسیقی قرار می گیرد و کودک باید در محیطی باشد که نظارت منظم و درستی بر تمرینات او صورت گیرد و این اتفاق فقط توسط والدینی که برنامه ریزی منسجم و صحیحی در زندگی خود و به موازات آن کودک شان دارند محقق می شود و کودکی که اشتیاق همراهی و همیاری والدین خود را ببیند انگیزه بیشتری برای یادگیری و پیشرفت پیدا میکند و بی شک برنامه ریزی مرتب و تمرینات موثر در طول هفته می تواند تبدیل به یک رفتار و سبک در زندگی شخص شود که منجر به درک درونی مقوله استمرار در تمام ابعاد زندگی حال و آینده کودک شود.

-خانواده هایی هستند که امکان مناسبی برای آموزش موسیقی کودکانشان در اختیار دارند اما گمان می کنند که زمان برای آغاز یادگیری، فراوان است و آن را به سال های نوجوانی موکول می کنند آیا براستی اگر دوران طلایی آموزش پذیری سنین کودکی را از دست دهیم ،میتوانیم آن را درزمانی دیگر جبران کنیم؟

پاسخ به طور قطع، منفی است. به جرات می توان گفت هیچ دورانی برای یادگیری در هر مهارتی به اندازه خردسالی، مناسب نیست. تحقیقات نشان داده است بعضی دریچه های ذهنی انسان بعد از سن 7 و نهایتا” 9 سالگی بسته خواهد شد. اگر کودک امکان آموزش مناسب را داشته باشد مراحل بعدی یادگیری، سریع تر و ساده تر خواهد بود چنانچه تحقیقات علمی در این زمینه گواه اینست که اگر فرصت یادگیری در دوران کودکی، فراهم نشود هیچ آموزش عالی نمی تواند آن را جبران کند حتی آغاز آموزش موسیقی می تواند  قبل از تولد کودک باشد اگر مادر در دوران بارداری در معرض شنیدن موسیقی خوب باشد (که البته هرچه این موسیقی، فاخرتر باشد طبیعتا” تاثیرگذاری آن هم بیشتر خواهد بود) جنین با این صداها و ساختار آنها مانوس و آشنا می شود و بعد از تولد هم شرایط ایده آل و مناسبی برای آموزش او فراهم می شود. اما نباید از این نکته غافل بود که هر آموزشی باید در خلال بازی به کودکان داده شود و بسیاری از مفاهیم، بصورت پنهان از لابه لای بازی های کودکانه در وجود کودک، نهادینه شود و در اینجا نقش مربی به عنوان کسی که باید روان کودکی که با آن کار می کند را بشناسد تا با تدبیر و درایت بداند که چگونه باید این مفاهیم را به او انتقال دهد پررنگ می شود و نقش والدین که یادشان باشد یک بار دیگر با کودکشان بزرگ شوند با او نقاشی بکشند، قصه بخوانند، بادبادک بسازند و ترانه بخوانند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.