عصر آزادی آنلاین/ مریم خدابخش
باز هم برگهای تقویم رقم خورد و به احترام بزرگداشت مقام شامخ انسانهایی از جنسِ نور، دانش و علم، ادب، معرفت و بینش، روی ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ایستاد و من دانش آموز از صبح به دنبال واژههای درخور شأن و منزلت این جایگاه ویژه انسانی هستم تا با نوشتن جمله و واژهای زیبا، تکلیف دانش آموزی خود را بر جای آورم و با همین قلم شکسته در محضر شخصی که خود قلم در دستانام جای داد و از دستم گرفت تا جرئت نوشتن و نگاشتن بیابم و دروازههای علم و دانش، پنجرههای مطالعه و کنکاش و دنیای وا مانده در پسِ سایهها را به روی دریچه هایی از جنس نور بگشایم و ذهن گریزان از ظلمتِ تاریکی و روزنههای غبار گرفته با رنگ و جنس نادانی و بیسوادی را پس زنم، و با نگرش و تفکری از جنس اندیشه در دنیای زیباییهای مزیّن به رنگ قلم و نوناش به پرواز در آورم و به دنبال حقایق و واقعیتهای حیات و چگونگی آفرینش و رازهای خلقت باشم، قلمرانی کنم و این سختترین کار ممکن در این لحظه از زمان است. زیرا سخت معتقدم سخنراندن در محضر بزرگان، خارج از توان دانش آموز و یک فراگیر است. شخصیتهایی ملقّب به نام معلّم که خود، چراغ راه شاگرداناند و طعم بخشان دنیای شیرین دانش و بیان خلّاقانه هستند و تزئین کنندگان مدارس عالیاند. هر چند در دنیای پر زرق و برق گرفته یِ غالب بر دنیای معنویت و انسانیت، چشمها خیره بر مدارس عالی گشتهاند و بهادهی به معلمان عالی نیست!!
پس، بر این شاگرد مبتدی خرده نگیرید، اگر قادر نیست تا واژهای در خور این شخصیتهایی که خود ریشههای هر رشد رو به جلو و بالندگی هستند، بیابد و جملهای خارق العاده بنگارد. زیرا آنان خود تمامی واژهها را به رقص قلم در آوردهاند و قلم؛ حیران از ذکاوت، خردمندی و دانش آنهاست. همان شخصیتهایی که کاوازاکی در متن زیبای خود، سخن تمام کرده، و گفته است، «اگر میخواهید مجسمه ساز شوید و مجسمههای بسیار بسازید؛ بهترین انتخاب آن است که مجسمه معلمان را بسازید. زیرا آنان قهرمانان جامعه هستند».
آری سخت بر این باورم، معلّمِ قهرمان و قهرمان پرور، قهرمانِ گمنام جامعه است. ای معلم، ای قهرمانِ گمنام جامعه؛ روزت خجسته باد.
خاک پای همه معلمانِ واقعاً معلم زندگی و حیات علم و دانش …. مریم خدابخش