جدالی مضحک برای صندلی ریاست جمهوری!

عصر آزادی آنلاین/ دکتر قدیرگلکاریان،

هر روز که میگذرد، شمارش معکوس تا زمان انتخابات ریاست جمهوری بیشتر طنین خود را در گوش همگان انعکاس می دهد. اما بیش از طنین صدای هماوردی در انتخابات ریاست جمهوری، ریشخندها و پوزخندهای تلخی است که قهقهه وار در پرده گوش عقلانیت موجب آزار روحی و فکری می شود. زیرا هنوز به قول عامیانه “نه به دار است و نه بار!” از دهان هر فرد  ثبت نام کننده برای ریاست جمهوری الفاظ غیر منطقی، توهینهای غیر قابل تحمل، افشاگریهای هوچی وار، وعده های سر خرمن و بدتر از همه اظهار نظرهای چنان با آب و تابی به گوش می رسد که آدمی در حیرت می ماند که اینان با این همه دانش و خرد(!) تا حالا کجا بوده اند؟ این در حالی است که هنوز معلوم نیست کدامیک از آنها از نظارت استصوابی و هفت خان رستم عبور خواهند کرد تا به مرحله رقابتهای جدی پا بگذارند.

بارها در مراحل مختلف انتخابات به تنها نکته ای که توجه نکرده ایم، عدم وجود احزاب فعال و کارآمد است که در کشور جای خالی آنها دیده میشود. هر چند احزاب رنگارنگ و با عناوین دهان پر کنی وجود دارند ولی به راستی کدامیک از آنها آغوش خود را برای عموم مردم باز کرده اند؟ کدامیک از شهروندان تا حالا شده که یکی آن دیگری را ترغیب و تحریک به عضویت در فلان حزبی کند و مردم از منشور و اساسنامه احزاب مطلع شده باشند؟ تنها چیزی که مردم میدانند و در دهانشان آدامس روزانه شده، دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا بوده است. یا دو جناح تندرو و میانه رو!

آیا این القاب و وجه تمایز می تواند بر ذهنیت سیاسی مردم اثر بگذارد؟ مردم در طول سالهای گذشته نه از اصولگرا به نان و نوایی رسیده اند و نه از اصلاح طلبان! از این رو اگر در کوچه و خیابان از انتخابات بحثی شنیده میشود، افراد بی توجه و لاقید از کنار آن می گذرند.

اگر تنگ نظرانه به موضوع ننگریم و بلافاصله انگ خصومت، دشمنی و تشویش اذهان را به همدیگر نزده باشیم، انصافاً کدام یک از احزاب سیاسی در طول دو سال گذشته برنامه ریزی سازمان یافته برای روشن گری مردم و اهمیت مشارکت سیاسی همگانی به دور از تاختن به دولت و یا جناح مقابل انجام داده است؟ هنوز چند صباحی به انتخابات نمانده، احزاب در درون خود به وحدت فکری نرسیده اند و مدام اخباری به گوش میرسد که فلانی به خاطر فلان فرد کناره گیری خواهد کرد. فلان فرد اعلام آمادگی کرده است. فلان تشکیلات از بهمان آقا حمایت خواهد کرد و…

به نظرم احزاب ما در طول چهار دهه گذشته تنها نام و نشان دارند و محفلی است برای هم پالکی ها و مجلسی خودمانی که بیشتر به خواب زمستانی میروند و در آستانه انتخابات افرادی را بر میگزینند که بتواند بر مردم اثر بگذارند تا زودتر و آسانتر به پاستور راه یابند. حتی گاهی این احساس پدید می آید که احزاب خودشان موجودیت خود را فراموش کرده اند. در بهترین حالت، برخی از آنها به عنوان باشگاهی برای دوستداران شایعات سیاسی عمل می کنند. جایی که مسائل جهانی و بحرانهای مربوط با کشور در جهان مدرن با یک فنجان چای “حل” می شود و به اصطلاح اظهار فضل کنندگان مانند قارچ های پس از باران، خود را فقط در آستانه انتخابات نشان داده و دم از حق طلبی، افشاگری، مقید به فلان اصول قانون اساسی نشان میدهند. باز بلافاصله پس از آن دوباره در فراموشی ناپدید شده برای رسیدن به نمایندگی مجلس برنامه ریزی می کنند.

امروزه شبکه های اجتماعی، وبگاه های اطلاعاتی، روزنامه ها و کانال های تلویزیونی به معنای واقعی کلمه پر از احزاب سیاسی هستند. رهبران حزب به تلویزیونی دعوت و میهمان برنامه های سیاسی می شوند که تنها یک سوم جامعه به آن شبکه ها وقت می گذراند. به تازگی هم کلاب هاووس مد روز شده و در آنجا چیزهایی بیان میشود که آدمی در حیرت می ماند، به راستی این آقا تا حالا کجا بوده، چرا این فرد را نمی شناختیم و چه تلنگری به مغزش خورده که سخن از زبان حال ما می گوید؟! آنهایی که امضاء کنندگان و یا حامیان فیلترینگ بودند، بیش از همه در فضای اینترنتی حضور پر میمنت دارند. صفحات روزنامه های دولتی و مستقل هم نه روشنگری می کنند و نه راهگشا هستند. بلکه بر حسب خاستگاه سیاسی و جناحی خود اقدام به مصاحبه و یا تعریف و تمحید می کنند. آیا به نظرتان با این شیوه میشود مردم را از انتخابی که کرده در سالهای آتی پشیمان نشده دید؟

اگر احزاب به راستی محل حضور همه آحاد مردم باشد و هوادارانش در کنگره های سالانه و فوق العاده روشنگری داشته باشند، نیازی به هیچکدام از این شرایط نخواهد بود و مردم با روشن بینی و شناخت کافی به سمت تعیین سرنوشت خود با مشارکت سیاسی خواهند رفت. اما حال از هر کسی بپرسی، نظرت در مورد فلان نامزد ریاست جمهوری چیست، تنها یک پاسخ دریافت می کنی. “همه آنها سر و ته یک کرباسند! فایده ای برای این ملت ندارند.”

آقایان مسئولین و سردمداران حیات سیاسی این کشور! کمی به خود بیایید و این ملت را درک کنید. فرصتها هر روز از دست میرود. فضای تأثیر گذاری خودی در برابر بیگانه محدودتر و محصورتر میشود.

انتخابات، تصمیمی مهم برای بقای سیاسی یک کشور و رأی مردم بی شبهه به نفسی شبیه است که برای حیات سیاسی یک نظام دمیده میشود. هر حزب سیاسی ابزاری نهادی برای انجام مبارزات قانونی و سیاسی است. مردم طبق دیدگاه های سیاسی و عقیدتی خود برای دفاع از عقاید خود در احزاب متحد می شوند. آنها دیدگاه و جایگزینی مفاهیم خود را برای حل مسائل خاص به مردم و دولت ارائه می دهند. در اصل، حضور هر فرد در هر حزبی به منزله من عادی نیست. بلکه به معنای “دید من” و “جایگاه حقوقی- سیاسی من” است که انسانها با این درک به هیچوجه حاضر نخواهند شد در برابر کمپینهای مختلف دشمنانه پا پس بگذارند. مشارکت خود را بقای فعالیت سیاسی خود خواهند شمرد. مخالفتهای حزبی کانالیزه شده در بیشتر موارد صرفاً بر اساس انتقاد از قدرت سیاسی خواهد بود نه فرد سیاسی. مردم در صورت مدیریت و هدایت مرام نامه ای از سوی حزب تمام فعالیت های سیاسی خود را نه برای خود بلکه برای تثبیت نتایج کار مقامات اختصاص خواهند داد. انتقاداتشان نه تنها مخرب نخواهد بود، که تنقیدهای سازنده محسوب خواهند شد.

احزاب با توسعه اندیشه خود، به افراد اجازه مقایسه مجازی را می دهد. افراد معنای مشارکت سیاسی را اینگونه تلقی خواهد کرد که چگونه می توانیم گامی برداریم که به نفع خودمان باشد؟ انتخابات دوست داشتن خود خواهد بود نه اجبار و ترس از اینکه اگر در شناسنامه مهری نخورد، از مزایای اجتماعی محروم خواهم بود(!) ویژگی ابتدایی مشارکت سیاسی خردورزانه این است که مردم از نظر اجتماعی-روانی خود را قریب خورده تصور نخواهند کرد و در عین حال در طول رقابتها اظهار نظرات را عوام فریبی ندانسته و گوشهایشان را به “شایعات” خواهند بست. زیرا درک سیاسی باعث میشود افراد از شنیدن هر سخن پیش پا افتاده حذر کند و به جای هیستری حاصل از شایعات به امیدواری و استفاده از زمان برای یک دوره ریاست جمهوری روی آورد. یقین خواهد داشت که مشارکت سیاسی وی در انتخابات به معنای دوست داشتن خود و فرزندانش است.

ماهیت فلسفی مأموریت احزاب سیاسی دقیقاً در دسترس قرار دادن فعالیت سیاسی برای هر شهروند کشور است. بنابراین، حزب سیاست را علنی و پدیده عمومی می کند. بیهوده نخواهد بود اگر به یاد بیاوریم که اصل سنگ بنای دموکراسی دقیقاً در دسترسی به سیاست نهفته است که آن هم با رشد احزاب مردمی ممکن است. بنابراین، انتقاد از تعدد احزاب سیاسی در کشور و یا محدود کردن آنها و دور گذاشتن افراد عادی از حوزه احزاب نه تنها مفید نیست که باید شرایط وهم آور رقابتها را به جان خرید.

رقابت فردی و جناحی مکانیسم طبیعی برای توسعه کشور نیست. اگر فرمول همراهی، همگامی، همصدایی را به صفحه روابط سیاسی خود بگنجانید و تغییری در نگاهتان به مردم داشته باشید و ظاهر اندام و کلام افراد را مد نظر قرار ندهید و به کثرت گرایی فکری و سلیقه ای و منش در احزاب ایمان داشته باشید، یقین بدانید مکانیزمی برای توسعه و تعمیق روابط دموکراتیک ایجاد خواهید کرد و هیچ رسانه ای و هیچ کمپینی حتی در کنار مرزهای ایرانمان پلاکاردهای “نه به جمهوری اسلامی” بلند کند، هیچ وطن پرستی نیم نگاهی به آن نخواهد کرد. سخن آخر اینکه، احزاب سیاسی به روند شکل گیری سنت های دموکراتیک پایدار کمک می کنند. باز از ما گفتن بود و بس!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.