چالشی نگران کننده به نام طالبان!

عصر آزادی آنلاین/ دکتر قدیرگلکاریان

چندی است که نیروهای طالبان پیوسته مناطق زیادی از خاک افغانستان را تحت کنترل خود در آورده و بر اساس اخبار منتشر شده نزدیک به هشتاد درصد اراضی افغانستان در شرایط کنونی در تسلط نیروهای طالبان است. این در حالیست که مرزهای مشرف به ایران از جمله اسلام قلعه نیز که مهمترین گذرگاه مرزی و نزدیک به استان هرات است، به تسلط نیروهای طالبان در آمده و همین نیروها دست به اقدامی غیر قابل انتظار زده و کامیونهای حامل سوخت ایرانی را قبضه کرده اند. در همین حال ویدئوهای پخش شده در رسانه های جمعی و فضای مجازی حکایت از آن دارد که این گروه علیرغم ادعای برخی از مسئولان کشور که “گویا طالبان تغییر کرده است و گروه تروریستی قدیمی نیست!” شاهد سر بریدن مخالفانشان و رفتارهای وحشیانه نیروهای این گروه هستیم. به طوری که در شهر مزار شریف چند نفر از نیروهای پلیس زن را حالا به اسارت در آورده اند، کور کرده اند.

این حوادث بار دیگر تداعی گر اعمال وحشت آور داعشی و القاعده ای است که سالهاست با آنها روح و جانمان آزرده شده است. به نظر میرسد برخی از مسئولین کشور هنوز در رویاها و خواب خوش بینانه ای هستند و طالبان را باور دارند و حتی فردا کسانی که از نمایندگان طالبان در تهران پذیرایی کرده  میزبانی نمودند، نمیدانم چه پاسخی در برابر ملت خواهند داشت. این گروه اساساً با ایران و ایرانی جماعت و مذهب آنان مشکل دارند. طالبان دارای عقیده سلفی و مورد حمایت عربستان و پاکستان است. این گروه با عقاید افراطی مذهبی و ریشه در مکتب حنفی- دیوبندی به دنبال اجرای حکومت اسلامی در افغانستان است. ذهنیت و رفتار آنان آمیزه ای از چند مکتب افراط گرای دینی است . علاوه از تأثیر پذیری از دو مکتب سلفی کری و دیوبندی، طالبان از وهابیت هم متأثرند.

متأسفانه با آغاز خروج نیروهای آمریکایی از سوی دولت بایدن از افغانستان و تخلیه برخی از پایگاههای نظامی موجود در افغانستان از سوی ایالات متحده، به نظر میرسد برخی این را فرصتی پر میمنت می شمارند ولی ایالات متحده هیچگاه به سادگی از منافع و حضور هژمونیک خود در هر نقطه ای از جهان چشم نبسته است. در ورای آنها سیاستهای دسیسه گونه ای دارد که دود حاصل از آتش افروزی آن بعد از سالها مشاهده میشود. به نظر میرسد که ایالات متحده بار دیگر افغانستان را دچار چالشی جدید ساخته که امواج این چالش و تأثیرات منفی آن مرزهای ما را نیز تهدید خواهد کرد. فراموش نکنیم که هنوز مذاکرات وین به نتیجه نرسیده و بنابر اظهار مقامات آمریکایی ادامه روند مذاکرات نیز به شکل گیری دولت جدید در ایران ربط داده شده است. اگر شرایط ناهمگون داخلی را در کنار شیطنت و یا ماجراجوییهای جدید آمریکا در مذاکرات گمانه زنی کنیم و شرایط نگران کننده در لبنان را نیز بدان بیفزاییم، نباید به سادگی از موضوع خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و سهولت تسلط نیروهای طالبان بر خا افغانستان را بگذریم. در ضمن قوم هزاره شیعه در افغانستان را در حاکمیت نیروهای طالبانی را نباید نادیده گرفت که از قدیم الایام قربانیان اصلی این گروه بوده اند.

نکته جالب دیگر این است که با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، دولت ترکیه در صدد تأمین امنیت فرودگاه کابل بر آمده است. اردوغان در اجلاس ناتو در بروکسل با بیان اینکه ترکیه تنها كشور قابل اعتمادی است كه می تواند اوضاع افغانستان را به درستی مدیریت كند، تمایل دولتش در افغانستان و در کنار گروه سنی- سلفی طالبان را اعلام کرد. همین شیوه و همگرایی را در شمال غرب سوریه میان نیروهای مورد حمایت ترکیه با گروههای تروریستی دیده ایم. البته نیویورک تایمز در تاریخ 30 ژوئن گزارشی منتشر کرده است که در آن مشخص است که هیئت آمریکایی برای تعیین چارچوب پیشنهاد به آنکارا سفر کرده و با مقامات ترکیه به توافق رسیده اند. طبق این توافق نامه که جزئیات آن فاش نشده است، ترکیه بین 600 تا 1000 سرباز در آنجا مستقر خواهد کرد.

این خواسته هم در اجلاس سران و هم در محافل سیاسی به طور گسترده مورد بحث قرار گرفت. ارزیابی های مختلفی در مطبوعات داخلی و خارجی انجام شد. اگر فراموش نکرده باشیم. در ماجرای 11 سپتامبر 2001، دولت جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور پیشین، کمپین جهانی به بهانه “مبارزه با تروریسم” آغاز کرد که پس از حمله انتحاری به برج های دوقلو در شهر نیویورک آمریکا زمینه ورود به افغانستان را فراهم ساخت و سرانجام ایالات متحده با همراهی کشورهای عضو ناتو در 7 اکتبر 2001 به افغانستان حمله کردند.

جنبش طالبان که پس از این حادثه به ظاهر سقوط کرد ولی جنگهای چریکی این گروه با تاکتیک های لازم ادامه داشت و همراه القاعده تا به امروز سرپا ایستاده است. اگر ظهور القاعده را بنابر اعترافات هیلاری کلینتون در نظر بگیریم، یقین است که ادامه حیات طالبان یکی از خاستگاههای دولت ایالات متحده برای روزهای مبادا بوده است.

دولت بایدن با بهانه اینکه ائنلاف آمریکا و ناتو در افغانستان دچار باتلاق شده است، نیروهای خود را خارج می کند. اما اگر چنین است چرا ترکیه که خود عضو ناتو است، توافقات لازم را از ایالات متحده اخذ می کند که در افغانستان و آن هم در موقعیت لجستیکی و استراتژیکی کابل حضور داشته باشد؟

از سوی دیگر، بر خلاف تصور برخی از مسئولان خواب رفته ما طالبان نمی تواند به تنهایی عمل کند. یقیناً در روزهای آتی با کمک سازمان های جهادی (مانند القاعده یا داعش) خواهد توانست به یکی از تهدیدهای جدی در مرزهای شرقی ما باشد. همان داعشی که از عراق و سوریه با دادن صدها شهید با فرماندهی شهید سلیمانی دفع کرده ایم. در اولین قدم ممکن است طالبان با دولت مرکزی یک دولت ائتلافی تشکیل دهد. اما با گذشت زمان، طالبان تمام قدرت را در انحصار خود خواهد داشت. افغانستان نه تنها برای طالبان و القاعده، بلکه برای سازمان هایی مانند داعش نیز به پناهگاهی تبدیل خواهد شد که این بار دولت اسلامی از عراق و سوریه ظهور نکرده از افغانستان و خراسان پدید خواهد آمد.

غفلت از حاکمیت طالبان در افغانستان به صراحت سفره پهن کردن برای سازمان های اسلام گرای افراطی است که در کشورهای مختلف موجودیت دارند و افغانستان مأمن لازم برای همکاری های بین آنها خواهد بود. در واقع تروریست ها در آنجا قادر خواهند بود زمینه پشتیبانی لجستیکی را که به صورت موج ترور در جهان ظاهر شده اند، گسترش دهند.

هر چند بسیاری از ژنرال های چهار ستاره آمریکایی به همراه میچ مک کانل، رئیس سابق سنا به تصمیم عقب نشینی دولت بایدن از افغانستان اعتراض کرده اند، ولی بالشخصه اعتقاد دارم که در ورای این سناریو دسیسه های نوینی در حال شکل گیری است که امیدوارم مسئولین سیاسی و استراتژیستهای کشورمان توجه جدی به آن داشته باشند. زیرا فردا بسیار دیر خواهد بود!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.