ناخواسته در مسیر جهانی شدن هستیم!

عصر آزادی آنلاین/ دکتر قدیرگلکاریان

بعد از طرح فرضیه جهانی شدن و یا گلوبالیزم در دهه های گذشته و مخالفت برخی از کشورها و قدرتهای سیاسی از این پدیده، به نظر میرسد غالب کشورهای کنونی خواه ناخواه در مسیر جهانی شدن گام برمیدارند و خود را در این مسیر جاری می بییند. زیرا بروز بیماری همه گیر کووید- 19 و فاجعه های مرتبط با تغییرات آب و هوایی که جوامع جهانی را تحت تأثیر قرار داده، دولتها را ملزم به همگامی و همسویی با تصمیمات یکپارچه و یکسان در سطح جهانی کرده است.

مبارزه با بیماری کرونا و همچنین مبارزه با زمینه های برهم خوردن تغییرات آب و هوایی به عنوان مظاهری از جهانی شدن و واقعیت جهانی هستند که به طور فزاینده ای همراه با جریان واکنش گسترده و سریع دولتها بدون توجه به مرزبندیهای منطقه ای و یا بین المللی در حال شکل گیری است و نه تنها مسایل بهداشتی و سلامتی، بلکه روی هم رفته همه چیز اعم از کالاها، خدمات و سرمایه گرفته تا داده ها، مبارزه با تروریسم را در دستور کار دولتها قرار داده است.

ااین دو بحران نشان میدهد که عزم راسخ دولتها بر این است که با چنین چالشهای جدی در قالب جامعه بین المللی مبارزه کنند. از تولید و عرضه واکسن گرفته تا ایمن سازی جهانی برای توسعه اقتصاد کشورها. هر چند مسئولان بهداشت و سلامتی کشورمان بعد از مدتها لب به اعتراف گشوده اند که مخالفت و اصرار صریحی در جلوگیری از واردات واکسن به کشور وجود داشته است؛ ولی با کشته شدن روزانه بیش از سیصد تن از هموطنان عزیز در اثر کرونای نوع دلتا، اکنون دولت با همت تمام سعی دارد به هر نحوی است نسبت به تأمین واکسنهای لازم اقدام کرده و جامعه را از قتل و کشتار ناشی از کرونا ویروس رهایی دهد! حال تا چه حدی این خطای نابخشودنی جبران پذیر خواهد بود، آینده نشان خواهد داد.

میدانیم که جامعه انسانی کشورمان دچار سیر نزولی زاد و ولد است. در چنین شرایطی قربانیان کرونا در کنار مهاجران مصمم در کشور به سایر کشورها و همچنین کاهش ازدواج و یا فرزند آوری باعث خواهد شد که در دهه های نه چندان دور برای هر کاری نسبت به تأمین نیازهای خودمان از نیروهای انسانی سایر کشورها استفاده کنیم. خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل و بی تدبیری برخی از آقایان!

حال بگذریم از این مسئله. زیرا مبحث اصلی ما همگامی با پدیده جهانی شدن است. پدیده ای که در ایران شدیداً با آن مخالفت میشد و آن را خطری ناشی از تفکرات استعماری و امپریالیستی می دانستند.

میدانیم که اپیدمی کرونا همچنان یک تهدید جدی است و تعداد کشته شدگان تاکنون به بیش از چهار میلیون نفر رسیده است. البته یقین است که به دلیل پنهان سازی گزارشهای موثق از سوی دولتها و عده ای از رهبران پوپولیست در کشورهای مختلف این آمار چندان با واقعیت منطبق نیست و آمار بیش از این مقدار می تواند باشد. عواقب اقتصادی ناشی از کرونا بیش از هر چیز دیگری زندگی آحاد مردم را در سطح بین المللی دستخوش تغییرات ناخواسته کرده است. برآوردهای موجود نشان میدهد که تولید ناخالص داخلی در جهان به طور متوسط با کاهش سه تا هفت درصدی روبروست. تقریباً صدها میلیون نفر به فقر شدید دچار شده اند و نابرابری بین اقشار مختلف جوامع (از هر نوع) در همه کشورها افزایش یافته است و دلیل اعتراضات برخی از مردم در کشورهای مختلف با قرنطینه مجدد از همین روست.

چیزی که بیش از همه ناامید کننده است اینکه، هنوز برخی از کشورها و کپمانیهای بی وجدان در مورد توزیع و تولید عادلانه واکسنها موانعی را ایجاد می نمایند. از سوی دیگر برخی از دولتها هم هنوز جدیت این اپیدمی را به دلایلی حس نکرده و یا خود را به بی توجهی زده اند. صد تأسف که برخی از اساتید، کارشناسان، و متخصصان خود فروخته و عامل شرکتهای داروسازی با کمک رسانه های جمعی و فضای مجازی دست به تهیه فیلمها، مستندات حاصل از تئوری توطئه زده اند و ذهنیت جوامع را دچار تردید می کنند که واکسن بیهوده است و عوارض دارد و ژنهای انسانها تحت کنترل خواهد بود و اراجیفی از این دست!

مبلغین این نوع دیدگاهها از عوامل شرکتهای داروسازی هستند که چندی است دست به تحقیق و تولید داروهای ضد بیماری کرونا زده اند و حال با تصور اینکه اگر بیش از 75 درصد جوامع با واکسن مصونیت یابند دیگر مشتری لازم برای داروهای خود نخواهند داشت. از این رو با مشوش کردن ذهن جوامع مانع از همصدایی جوامع بین المللی در استفاده از واکسنهای کرونا میشوند. از این رو باید گفت که همگامی در اهداف بین المللی حداقل در این مورد ناخواسته همه کشورها را در جریان پدیده جهانی شدن قرار خواهد داد.

اثرات بحران تغییرات آب و هوایی هم خیلی زودتر از آن چیزی که تصور می شد همه مان را تهدید می کند. با وجود شواهد واضح و فزاینده ای که نشان می دهد کره زمین در حال گرم شدن است، سالهاست که تمایل به کنار گذاشتن برخی از عوامل افزایش گرما و یا آلودگی از سوی دولتها دیده نمی شود. آتش سوزیهای غیر قابل انتظار، گرمایش بیش از حد آب و هوا، ذوب شدن یخهای قطبی، جریان یافتن سیلابهای خانمان برانداز، خشکسالی، بی آبی و بروز جنگ بر سر آب، مه گرفتگی حاصل از شرجی و آلودگی هوا در کشورهای مختلف، زمینه را برای بروز بسیاری از بیماریهای ناشناخته فراهم ساخته است.

دانشمندان دانشگاههای استرالیا و نیوزیلند اخیراً اعلام کرده اند که بیش از 10 هزار ویروس نهفته در دل کوههای یخی در قطب، حالا به دلیل آب شدن یخها وارد جریان زندگی شده اند. اگر این موارد را نیز در کنار سایر مسایل قرار دهیم به راستی تهدیدی عظیم تر از کرونا نسل بشر را تهدید می کند. تلفات جانی و مالی که از تغییرات آب و هوایی حاصل شده گرچه در مقایسه با کرونا اندک به نظر میرسد ولی با روندی که آغاز شده است، میتواند به زودی به سیر صعودی سوق یافته و تأثیرات اقتصادی آن مضاعف بر شرایط اقتصادی منفی کنونی شود. حال شرایط افغانستان، هند، عراق، سوریه و سایر کشورها را به دلایل سیاسی و پدیده تروریسم نادیده می گیریم. اگر تأثیرات سیل مهاجران ناشی از این وقایع را هم در کنار مهاجرت ناشی از بی آبی و بیکاری در نظر بگیریم واقعاً کوهی به بلندای عظیم در برابر جوامع انسانی در حال شکل گیری است.

نتیجه این بحث را می خواهم در این چند جمله خلاصه کنم که کشورمان نیز تافته جدا بافته از جامعه بین المللی نیست. همین مشکلات را بیش از سایر کشورها حس میکنیم و اکنون که دولت سیزدهم آغاز به کار میکند، شایسته خواهد بود خود را با نگاهی نوین به همسویی پدیده جهانی شدن و همچنین رفع چالشها و تنشهای موجودی که سالهاست پیکره اقتصادی، سیاسی کشور را از درون دچار فرسودگی تدریجی کرده، تطبیق داده و نگذارند بحران اقتصادی که میتواند آغازگر سایر بحرانهای اجتماعی- امنیتی شود، رخ بدهد.

در نهایت باید گفت که کشورمان به شدت نیازمند بازسازی سیاسی، دگردیسی بینشی و جبر در پرهیز از نگاههای ایدئولوژیکی است. اگر به راستی دولت جدید میخواهد دعای خیر مردم و جامعه را همیشه همراه داشته باشد و نامی نیک بر جریده تاریخ سیاسی ایران برجای بگذارد، نیازمند تغییر اجتناب ناپذیر است. راهی که در طول چهل سال به نتیجه مطلوب ختم نشده، بن بست است. باید راه دیگری را جستجو کرد تا از مسیر هزارتو رهایی یافت. باز از ما گفتن بود و بس!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.