مهدی حاجی قاسمی: نسل امروز، در این شبان تیره فرهنگی، بی نوا مانده است

 عصر آزادی آنلاین/ رعنا زارع پور

خاستگاه موسیقی دستگاهی ایران، آیین و اعتقاد، احوالات و احساسات قومی است که مضراب های پی در پی حوادث زیر و بم تاریخی، لحظه به لحظه تارهای جانش را مرتعش ساخته و فریاد و ناله هایش را گاه، گوشه های نفیر، مویه، بیداد، حزین و شادی و فرح اش را گوشه های خجسته، روح افزا، گشایش، طرب انگیز و…. روایت کرده اند. آنچه امروز شنیده می شود خاطرات پر رمز و راز نغمه هاییست متاثر از خنیاگران پارتی اشکانی و سی لحن باربد، نوای خاندان موصلی و صدای عود زریاب، بهره هایی از «موسیقی الکبیر» فارابی تا «شفا» از ابن سینا، از مقام و شعبه های بنیانگذار مکتب منتظمیه صفی الدین ارموی تا «شرح الادوار» او توسط عبدالقادر مراغه ای، از رسالات موسیقی بنایی تا جامی، از دستگاه های «آقا بابا مخمور» تا ردیف های خاندان فراهانی ها و از روایت های ردیفی درویش خان و صبا و معروفی تا نی داود و وزیری و کسایی و…

گویی این گنجینه موسیقی کلاسیک ایران همچون رشته ای استوار از نغمه و نوا  امروز ما را به ریشه های ازلی سنت ستبر سرزمین کهن مان پیوند می دهد.

اما چرا این روزها صدای این میراث فرهنگی که بخش مهمی از جنبه هویتی و روح ایرانی بودن ما را در بر دارد در ازدحام دیگر گونه های موسیقی کمتر شنیده می شود؟!

گذشتگان این هنر بر غَنای آن، غِنا بخشیدند و آنها را با اعتقاد و ایمان، حفظ و حراست کردند تا آن را به دست ما برسانند و ما به نسل های آینده چه میراثی که نام و نشان مان را داشته باشد خواهیم سپرد؟!

زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت

پاسخ این پرسش ها و دلایل انجماد و انزوای این بزرگترین منبع موسیقی کلاسیک ایران و غیبت خلاقیت و عدم آفرینش هنری توسط هنرمندان این فن و نقش مدرسان و مجریان ردیف در این زمینه را با «مهدی حاجی قاسمی» آهنگساز، نوازنده، پژوهشگر و مدرس دانشگاه دنبال می کنیم. آنچه در ادامه خواهد آمد “حرفیست از هزاران، کندر عبارت آمد”…

-اساسا” رسالت هنر در راستای پاسخ به ضرورت های اجتماعی در هر دوره متفاوت بوده با توجه به اینکه از دوران قاجار تا کنون  بستر اجتماعی-فرهنگی جامعه  دچار دگرگونی های فراوانی شده، موسیقی دستگاهی تا چه حد توانسته خود را با شتاب تحولات اجتماعی، همسو و همساز سازد؟

هنر یکی از اساسی ترین نیازهای جوامع در هر دورانی بوده و به شدت متاثر از سبک زندگی مردمان آن جامعه می باشد. برای پاسخ به این سوال باید به چند موضوع بنیادین توجه نمود؛ نخست اینکه برای ارتباط با موسیقی دستگاهی نیاز به تربیت گوش، تمرکز، تکرار و استمرار در شنیدن با هدف شناخت آوازها و دستگاه ها حائز اهمیت است که اغلب مخاطبین برای درک آن، زحمت این دشواری ها را به خود نمی دهند و سلیقه فرهنگی–هنری خود را بر پایه موسیقی سطحی و نازل، نگاه می دارند و به اصوات تهی از معنا و مفهوم بسنده می کنند. دوم: ماهیت موسیقی دستگاهی ایران با تفکر همراه است و پیشرفت چشمگیر فناوری و تکنولوژی در دهه گذشته، باعث شتاب در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان ها شده و جوهر اندیشیدن با شتاب و سرعت در تعارض و تقابل است و این اتفاق فرصت نقد و تفکر را از آدمی می رباید و افراد را به سمت سطحی نگری سوق می دهد. سوم: برخلاف امروز که انواع رسانه عمدتا” در دست همگان قرار گرفته این مهم در گذشته در خدمت اساتید تراز اول بود. تمام کسانی که پیوندی با موسیقی ایرانی دارند برنامه های رادیو را در خاطر دارند از صدای ساز صبا و حسین خان یاحقی و محجوبی تا ساز شهناز و کسایی و از آواز ادیب و بنان وشهیدی تا محمودی خوانساری و شجریان در این برنامه ها حضور داشتند. همچنین حضور شاگردان مکتب صبا در آهنگسازی به شیوه ای نوین و البته با پایبندی به اصالت ها و نسل بعد از آنها که به احیای موسیقی دوران قاجار پرداختند، همه و همه تاثیر عمیق فرهنگی-هنری در جامعه بر جای گذاشته است. خوشبختانه تمام آثار مذکور اکنون به عنوان غنی ترین منابع موسیقی دستگاهی ایران ثبت شده اند و امروزه این گنج بزرگ در دسترس همگان قرار دارد. حال مجموعه یاد شده را مقایسه کنید با محتوی و مضامین برنامه های موسیقایی که اکنون و طی این سالها  از رسانه ملی پخش می شود!… تمامی عوامل نامبرده و بسیاری دیگر سبب عدم همسویی موسیقی دستگاهی ایران با جامعه کنونی می باشد و متاسفانه نسل امروز در این شبان تیره فرهنگی، بی نوا مانده و آیندگان برای شناخت موسیقی ایرانی به نسل و نسلهای  قبل از دوران ما رجوع خواهند کرد.

-شیوه شما به عنوان مدرسی که سال ها تجربه تدریس موسیقی را داشته اید در ارتباط با علاقمند نمودن  هنرجویان در موسیقی ایرانی چیست؟

آغاز یادگیری موسیقی برای هنرجو نباید چندان ملال آور و دشوار باشد تا بیش از آنچه هنرجو را مشتاق و علاقمند نماید او را ناامید و از مسیر یادگیری دور سازد. با نگاهی اجمالی به شیوه آموزش در قدیم (یک قرن گذشته) مدرس موسیقی، آموزش خود را با ردیف به عنوان رپرتوآر آموزشی آغاز می کرد و محتوی و مطالب آموزشی مورد نیاز بصورت سینه به سینه از اساتید به شاگردان انتقال داده می شد اما با مرسوم شدن نت نگاری و ضبط صوتی و تصویری اجراهای اساتید که منجر به ثبت و ضبط روایت های مختلف ردیف گردید نگرانی از بابت فراموشی و از بین رفتن این رپرتوار آموزشی از بین رفت و به تدریج با تالیف کتب مختلف آموزشی، قطعاتی در فرم های متداول موسیقی ایرانی و تمرینهایی برای تقویت تکنیک و تسلط در نوازندگی، منابع مفیدی را در اختیار مدرس و هنرجو قرار داد تا زمینه را برای آغاز آموزش ردیف فراهم نماید اما بعد از رسیدن به این سطح، تاکید و توجه بر بینش در کنار دانش و معرفت در کنار مهارت که اساس موسیقی دستگاهی می باشد ضروری خواهد بود.

-چگونه این بینش و معرفت در ردیف نوازی حاصل می شود؟

رجوع به اجراهای اساتید سرشناس قدیم و شنیدن مکرر آثار آنها، چرا که این جنس از آگاهی و شعور به تدریج در طی زمان با تمرین و شنیدن مستمر حاصل خواهد شد. همچنین نکته بسیار مهم دیگر، انتخاب آموزگار مجرب و مسلط و متعهد به موسیقی دستگاهی می باشد که متاسفانه امروز ما شاهد تدریس توسط افرادی هستیم که خود هنوز در جایگاه هنرآموزی می باشند و دانش، توانایی و تجربه کافی برای تکیه زدن بر مسند تدریس را ندارند!…توصیه می شود فرد برای انتخاب مدرس مناسب از کسانیکه در این زمینه آگاهی و شناخت کافی دارند راهنمایی و کمک بخواهد.

-چگونه می توان به آفرینش آثاری بر مبنای شیوه آهنگسازی نوین که روایتگر موسیقی کهن ما هم باشد دست یافت؟

نخست اینکه آهنگسازی به خودی خود امری نوین تلقی می شود. اما در ارتباط با آثاری که تا به امروز از من منتشر شده، تلاشم بر این بوده که بر مبنای موسیقی دستگاهی با سازبندی کاملا” ایرانی و توجه و تاکید بر رنگ آمیزی های مختلف و متنوع در ارکستر حرکت کنم و نهایتا”سعی کرده ام حلقه ای بر زنجیر آثار ارکسترال موسیقی ایرانی بیفزایم و این اتفاق زمانی رخ می دهد که آهنگساز ضمن اشراف و شناخت عمیق نسبت به موسیقی دستگاهی، دانش کافی در استفاده از چند صدایی کردن موسیقی داشته باشد. معتقدم در آثاری که بصورت چندصدایی تصنیف می شوند، فضای چندصدایی باید برگرفته از فضای مدال موسیقی ایران باشد به عنوان مثال با اینکه فواصل درآمد ماهور با گام ماژور یکسان است اما این دو تفاوتهای ماهوی در شدت و ضعف صداهای خود دارند که باید به آن توجه شود اگر غیر از این نگاه به این مقوله بنگریم بطور طبیعی با یک ملودی ایرانی روبرو هستیم که با دیدگاه ماژور به شکل چندصدایی درآمده و در نهایت حاصل کار نه ماهور خواهد بود و نه ماژور که این بحث از حوصله این مجال خارج است.

رویکرد شما در ارتباط با شیوه تک نوازی در سنت موسیقی دستگاهی چیست ؟

 سخت بر این باورم که اساس موسیقی دستگاهی بر پایه تک نوازی و یا آواز با همراهی یک ساز است و این گونه از موسیقی بیشتر با سلیقه من قرین می باشد چراکه معتقدم موسیقی ایرانی، ملودی محور است و تا حدی غنی است که برای شنیده شدن نیاز به اتفاقات موسیقایی دیگری که آن را مزین کند، ندارد و اساسا” اصالت آن در ملودی، نهفته است و غالبا  تنها یک ساز میتواند تاثیری بیش از یک ارکستر از بعد زیبا شاختی داشته باشد که این خصیصه، مهمترین ویژگی موسیقی دستگاهی ایران است. با این همه باید در نظر داشت که آثار ارکسترال هیجان خاصی دارند و می توانند مخاطبان بیشتری را به موسیقی ایرانی علاقه مند کنند.

-لطفا” پیرامون محتوای کتابی که حاصل سال ها پژوهش در راستای تبیین دقیق تر مفاهیم و مقوله های بنیادی موسیقی دستگاهی و همچنین بازنگری و تجدید نظر آنالیز ردیف می باشد بیشتر توضیح دهید.

این کار از سال ها قبل با تحلیل و واکاوی گوشه های ردیف بر مبنای یک روایت آغاز شد و در ادامه روایت های معتبری که از اساتید قدیم به یادگار مانده به تدریج به مجموعه اضافه گردید و مورد بررسی قرار گرفت و حاصل کار بصورت دایره المعارفی برای معرفی  فضاهای مختلف مدال در موسیقی دستگاهی در آمده است. هرچند در این زمینه تلاش و زحمت های دیگر اساتید را باید قدر نهاد اما در بحث واکاوی و تحلیل هنوز به تمامی ظرفیت های بالقوه ردیف موسیقی ایرانی توجه نشده و برای شناخت دیگر ابعاد آن هنوز مسیر نرفته بسیاری در پیش است. هدف از نگارش این اثر ضمن معرفی دقیق فضاهای مختلف مدال، شیوه مدونی برای درک بهتر ردیف می باشد و البته مبنای طبقه بندی بر پایه ای استوار است که در به خاطر سپردن مطالب و محتوای ردیف و حک شدن آن در ذهن به هنرآموز، کمک شایان توجهی می گردد. این اثر با نام «درگاهی بر موسیقی دستگاهی ایران» بزودی چاپ و در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.