چرا ایران به روسیه و چین اعتماد می کند؟

عصر آزادی آنلاین/ دكتر قدیرگلكاريان، 

خاورمیانه همچنان یکی از پویاترین مناطق جهان است و علیرغم بروز تغییرات اقتصادی، ژئوپلیتیکی و امنیتی هنوز هم  کشورهای حوزه خلیج فارس و بالاخص ایران برای قدرت های جهانی که برای نفوذ در منطقه رقابت می کنند، تأثیر می گذارد. روابط ایران و چین و یا ایران با روسیه را باید از زاویه واقع گرایانه ارزیابی کرد که چرا این قدر به همدیگر نزدیکی حس می کنند. همه شاهد هستیم که هر از گاهی در مطبوعات و یا فضای مجازی از تعاملات میان ایران و چین و یا ایران و روسیه انتقادهایی میشود و حتی برخی با استناد به دوران تاریخی گذشته سعی در القای تصورات و برداشتهای خود دارند. اما آنچه مهم است، روح و معنای کلمات در ادبیات سیاسی است که باید از آن نظر شرایط را مورد بررسی قرار داد نه از روی وهم و خیال و یا پندارهای مربوط به گذشته. اگر قرار باشد به گذشته محدود شویم و خصومتها و یا شیطنتهای برخی از کشورها را زیر عدسی قرار داده و روابط خودمان را به هیچوجه با آنها مناسبتر و مساعد تر نکنیم، آن زمان هیچ کشوری را نباید در جرگه متحدین و یا متفقین خود داشته باشیم. نمونه بارز روابط ایران وعراق است که بعد از صدام کاملاً تغییر کرده و نباید به خاطر دوران جنگ ایران و عراق، از تأثیرات ژئوپلتیکی و فوایدی که برای ایران دارد، از آن غافل شد و بر میخ دشمنی کوبید.

روابط ایران و چین محرک اصلی تغییرات کنونی است. همکاری بین این دو کشور جدید نیست و از زمان جنگ ایران و عراق شکل گرفت و در شرایط کنونی در حال توسعه است. دوستی عمل‌گرایانه بین ایران و چین در طول جنگ ریشه دوانید و پایه‌های مشارکتی را ایجاد کرد که موقعیت اقتصادی و منطقه‌ای ایران را تقویت نمود. در مقابل امکانات ایران و وجود جایگاه کشورمان در جغرافیایی سیاسی و توسعه روابطش باعث شده است که چین جایگاهی استراتژیک در خاورمیانه پیدا کند. روابط چین و ایران توانسته است هر دو کشور را در برخورد با چالشهای گسترده‌تر حاصل از هژمونی ایالات متحده قویتر کند.

بطوری که نفوذ فزاینده چین و ابتکار کمربند و جاده آن پیامدهای استراتژیک مهمی دارد که ایران نیز از آن نفع خواهد برد. زیرا پکن به دنبال پیوند دادن منافع اقتصادی، ژئواستراتژیک و امنیتی خود بوده و جایگاه ایران در سیاست خارجی کشور چین بحدی است که میتوان گفت آن کشور بیش از هر کشور دیگری به ایران اهمیت می دهد. زیرا ایران یار انکارناپذیر دسترسی چین به نقاط مورد علاقه در خاورمیانه محسوب می شود. از سوی دیگر کشوری است که خاورمیانه را با آسیای مرکزی و جنوب شرق آسیا پیوند میدهد. در مقابل این، اگر چالش‌های مالی و سیاسی و حتی مشکلات مربوط به سلامتی ایران را در نظر بگیریم که به درستی سالهاست دست و پنجه نرم می‌کند، رشد و توسعه روابط بین چین و ایران امری اجتناب ناپذیر و غیر قابل انکار است.

با نفوذ فزاینده چین در آفریقا و شرق آسیا، موقعیت تقویت شده این کشور در خاورمیانه ابعاد دیگری را به افزایش سطح چالش آن کشور با هژمونی ایالات متحده افزوده و از اینکه دسترسی جهانی ایالات متحده را محدودتر می کند دقیقاً در موازات اهداف سیاست خارجی و راهبردی ایران است. از این رو باید رابطه چین و ایران را یک شراکت استراتژیک قلمداد کرد که ایران کلید پیشرفت چین در منطقه بوده و تقویت ایران در منطقه در کنار چین میتواند دورنمای موقعیت سیاسی، اقتصادی و امنیتی ایران را در اهداف میان مدت و دراز مدت تأمین نماید تا ایران بتواند براستی در رقابتهای لازم و تأثیر گذاری بر معادلات سیاسی موفق باشد.

چین و ایران با توجه به روابط بیش از 40 ساله خود به استحکام و دوام شراکت و همکاری پایدار در راستای منافع متقابل خود اعتقاد دارند. افزایش روابط دیپلماتیک کشورمان با چین به تقویت شکل گیری رابطه استراتژیک کمک کرد که امروز به وضوح تأثیرات آنها را شاهد باشیم. به طور مثال تلاش ایران برای پیوستن به سازمان همکاری شانگهای از نتایج نزدیکی بین ایران و چین است. توافق راهبردی ایران و چین و مشارکت ایران در طرح کمربند و جاده چین (BRI)، مشارکت چین در طرحهای استراتژیک هم به ایران کمک می کند که فشارهای اقتصادی حاصل از تحریم ها به نحوی مدیریت شود و از سوی دیگر سیاست منزوی کردن ایران که در رأس سیاستهای ایالات متحده بود، به دلیل حمایتهای روسیه و چین بی نتیجه باشد.

اما در رابطه با وجود روابط ایران با روسیه هم میتوان به نکات مهمی اشاره کرد. روابط این دو کشور در امتداد خطوط استراتژیک کلیدی تهران- مسکوست که دست آنها را در تکان دادن هر مهره سازنده بر روی صفحه شطرنج استراتژیک موفقتر ساخته و سیاستهای دو کشور به دلیل متمایل بودنشان به اهداف مشترک منجر به توسعه روابط کرده است. توافقات ایران و روسیه را نباید به صورت یک بعدی ارزیابی کرد و با تکیه بر خیانتهای دوران گذشته با بدبینی توجیه نمود. روابط دو کشور بر پایه منافع اقتصادی، سیاسی و دفاعی است. از زاویه کاخ نشینان کرملین، روابط قوی با ایران به روسیه امکان میدهد که نفوذ خود را در حوزه هایی که با ایالات متحده و اروپا و حتی رقیب دیرینه خود، چین دچار رقابت و چالش است، تقویت کند. این یعنی ارتقای منافع ژئوپلیتیکی روسیه در خاورمیانه، آسیای مرکزی، پاکستان، حوزه خلیج فارس، شرق مدیترانه، قفقاز.

با این حال، برخی از هموطنان در مورد رابطه ایران با روسیه محتاط هستند و استدلال می کنند که این رابطه برای روسیه بیشتر از ایران مفید است. برخی پا را فراتر گذاشته و خیانتهای روسیه تزاری در عهدنامه گلستان و ترکمنچای را تداعی کرده و استنباط می کنند که باز بازنده میدان ایران خواهد بود. با این حال، رابطه ایران با روسیه، یک برد محسوب میشود و ایران میتواند با توجه به گستردگی و مقیاس نفوذش در اشراف به مدیترانه شرقی و دریای سرخ برای روسیه همیشه جاذب باشد. از سوی دیگر، بزرگترین چالش هایی که ایالات متحده در سال 2022 با آن مواجه خواهد شد، پاندمی کووید-19 یا تورم نیست، بلکه وجود روسیه و ایران خواهد بود. نحوه برخورد دولت بایدن با این دو کشور تعیین کننده برای آینده ایالات متحده است. به همین خاطر در صدد به نتیجه رساندن نتایج مذاکرات وین هستند.

نزدیکی میان مسکو و تهران و به بوته آزمایش سپردن ایالات متحده در سیاست خارجی بیش از آنکه اقتضای شرایط باشد، تضمین قدرت نمایی و عرض اندام سیاسی- راهبردی در آینده است. عقب نشینی آمریکا از افغانستان و آماده شدن برای خروج از عراق  و سایر جاها توانسته است میدان مانور را برای روسیه و ایران به فرصت بدل کند. همین توسعه و هم آوایی ایران و روسیه بوده است که توانست در طول ماههای گذشته علیرغم فشارهای زیاد پایگاه غرب علیه ایران در مورد باج دهی به گروه 4+1 در مذاکرات هسته ای، به درجه ای از سطح افزایش غنی‌سازی اورانیوم برسد که به تعبیر آمریکا، تروئیکای اروپایی و رژیم صهیونیستی، به توانمندی ساخت سلاح‌های هسته‌ای گام بگذارد. هر چند چنین هدفی را ندارد ولی همین توانایی قدرت بازدارنده ای است که میتواند مانع از خطاهای سیاسی و شیطنتهای دشمنان علیه ایران شود. سفر آتی رئیس جمهور به روسیه و مطرح شدن خرید حنگنده های سوخو-35 و سیستم پدافند موشکی اس- 400 و تدوین سند راهبردی میان دو کشور در کنار وجود ظرفیت موشک های بالستیک دوربرد کشورمان، میتواند در کوتاهترین زمان، ایران را به جایی برساند که طرفهای متعدد در سطح بین المللی در میز مذاکرات نه به صورت آمرانه که به شکل خاشعانه برخورد نمایند.

شاید برای برخی چنین جلوه شود که با برخورداری از سیستمهای نظامی- دفاعی چه سودی برای جامعه حاصل میشود و اینها چه چیزی را به سبد معیشتی خانوارها خواهد افزود؟ لیکن باید گفت که علم سیاست می گوید اگر برخورداری از قدرت در راستای اعمال مؤلفه های سیاست واقع گرایانه در دنیای آنارشیستی نادیده گرفته شود، باید قبول کرد که همیشه سرکوفت خور خواهیم بود. قدرت لازمه بقای اقتصادی و سیاسی و هر چیز دیگری است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.