ارکستر انجمن اخوت ظهیرالدوله و نوای انقلاب مشروطه

عصرآزادی آنلاینرعنا زارع پور

علی خان ظهیرالدوله، ملقب به صفا علی، بزرگ مردی از عهد قاجار که با تمام افق های باز، نسبت داشت، صفا در دوران حیات، در خانه خود را به روی محفل اهل صفا، گشود و بزرگان سیاست، ادب، هنر و عرفان که از اعضای انجمن اخوت بودند را گرد هم آورد و پس از هجرت به دیار باقی هم، آرامستان او، بستر ابدی بسیاری از چهره‌های فاخر ایران گردید. فرهنگ موسیقایی ایران، برگزاری نخستین کنسرت ها را در کشور، مدیون اقدامات موثر و مثبت او در این زمینه ست.

علی خان ظهیرالدوله، در 29 مرداد 1243 شمسی در  شمیران تهران، متولد شد، پدرش، محمد ناصرخان ظهیرالدوله، مامور فارس بود او بعد از وفات پدر، به دربار ناصرالدین شاه راه یافت و بعد از مدتی داماد شاه و همسر پرنسس فروغ الدوله، که بعدها ملکه ایران، لقب گرفت، گردید. در دستگاه حکومت، صاحب مقامات عالی بوده از وزیر تشریفاتی شاه تا حاکم مازندران، همدان، گیلان، کرمانشاه و تهران. سیاست و طریقت هر دو را با هم جمع داشت؛ در 1264خورشیدی، خدمت قطب الاقطاب، مرحوم حاجی میرزا حسن،”صفی شاه” به فقر و درویشی، مفتخر و مشرف شد و زمانیکه پیر بزرگوارش، دار فانی را وداع و خرقه تهی فرمود، به جهت پیروی از وصیت مرشد، هدایت و ارشاد مریدان سلسله نعمت اللهی را عهده دار شد و “صفا علی”، لقب  گرفت.

انجمن اخوت را در اواخر دوران ناصرالدین شاه تاسیس و در زمان مظفرالدین شاه، علنی نمود و قسمت شمالی باغ منزل خود که در ظلع شرقی خیابان فردوسی بود و آن زمان یکی از عمارت های باشکوه در تهران بشمار میرفت، مرکز انجمن اخوت قرار داد و 110 صندلی به یک شکل ساخته شد و در هر صندلی نام کسی که باید بر آن جلوس کند نوشته شد و نخستین جلسه انجمن که در صدر آنها خود او بود در سال 1278 شمسی، برگزار شد و این انجمن به سرعت در میان رجال مهم سیاست، ادب و هنر جایگاه ویژه ای یافت. به واسطه قدرت و نفوذی که داشت بسیاری از درباریان و طبقه اشراف، مرید او شدند که در این جلسات، علاوه بر بزرگان، افرادی از طبقه متوسط جامعه هم حضور داشتند و همه از غنی و فقیر با هم انیس و جلیس بودند، صفا علی، اصول اخوت و مساوات حقیقی را از آرمان های بزرگ بشری، می دانست و معتقد بود اگر امتیازی برای فردی باشد آن مربوط به انسانیت، ادب و جوانمردی است. در مدرنیسم بودن او تردیدی نیست، هم گرایشش به فراماسونری و تشکیل انجمنی به سیاقِ این تشکیلات، هم گرایشهای مشروطه خواهانه اش، همچنین در دانش های رایج آن روز ایران، سرآمد زمان خود بوده؛ در ادبیات ، نویسندگی، شعر و شاعری فردی توانا و در تاریخ و جغرافیا شخصیتی مطلع و در علم موسیقی و نقاشی، صاحب نظر و هنرمند بوده است، شعر را نیکو می سرایید و گاه پیانو هم مینواخت و تصنیف می ساخت؛ در سفرنامه اش به فرنگ که همراه مظفرالدین شاه بود، می آورد : “در ماریم باد، برای رفع دلتنگی، رئیس هتل را خواستم و گفتم یک پیانو بیاورد اتاق ما که گاهی ناله ای داشته باشم” و “در بوداپست، علی حضرت شاه، تصنیفی دستور داده بود که شعر و نتش را بنویسم، بعد از تقدیم، خیلی تحسین کردند” و “در استاند، علی حضرت، احضارم نموده چند لفظی را امر کرد که به یادگار استاند، به نظم و ضرب نت بنویسم” و… حاصل این تجربیات، او را فرهیخته ای آشنا به جریانات فکریِ روز نشان میدهد و برجسته ترین اقدام انجمن اخوتِ ظهیرالدوله در حوزه موسیقی که آشکارا خصلت متجددانه داشت برگزاری کنسرت است. مهم ترین مناسبت برای اعضای انجمن،13رجب، روز تولد حضرت علی (ع) بود که به همین منظور جشنی برگزار میشد در تمام مدت جشن، ارکستر آهنگ های دلکش مینواخت و شعرا و اهل دل، قصائد و ابیات نغز می سرودند. در مناسبات دیگر هم، کنسرت هایی برگزار میشد که درآمد آن صرف امور خیریه می گردید از جمله کنسرت هایی که به نفع حریق زدگان آمل و ترمیم خسارت های آتش سوزی بازار و به ویژه جشن نصرت ملی در 1288 خورشیدی در منزل صفا برگزار گردید. آغاز جشن های انجمن با قطعه سلامی بود که ارکستر آن را مینواخت و ظهیرالدوله به احترام می ایستاد و سایرین هم قیام میکردند، درویش خان، رهبر ارکستر انجمن اخوت بود و این ارکستر درحدود 20 نفر نوازنده داشت، نوازندگان و خوانندگانِ اعضای ارکستر همگی از چهره های سرشناس آن دوران بودند از مهدی منتظم الحکما، حسین هنگ آفرین، مشیر همایون، غلامرضا سالار معزز، یوسف فروتن، علینقی وزیری، اسماعیل قهرمانی، حسین اسماعیل زاده، تقی دانشور، رکن الدین خان، حشمت دفتر تا میرزا حسین ساعت ساز و سیدحسین طاهرزاده و بسیاری دیگر از موزیسین ها، علی اکبر شیدا که خود در سلک اخوان بود تصنیفی با نام مولود نبی برای این جشن در سه گاه، ساخته بود:

 نازم به مقامی که در آن خسروی درویش/ هستند به هم یکدل و هم مسلک و هم کیش

عضویت موسیقی دان ها در انجمن اخوت علاوه بر برگزاری کنسرت ها و رواج موسیقی فاخر از دربار به متن جامعه در تعامل و اتحاد میان هنرمندان، زمینه ای جهت استقلال و عدم وابستگی به دربار را نیز به تدریج فراهم نمود.

 ظهیرالدوله، همواره در تلاش بود تا اساس کار خود را با فراماسونری مطابق نماید؛ لوگوی انجمن اخوت، تبرزین، کشکول و تسبیح به شکل مثلث بود، به شیوه فراماسونری ها که مجله مخصوص خود را دارند، مجله ای با نام “مجموعه اخلاق” منتشر نمود و جالب است که در آن ذکر شده بود ” این مجله از دخالت در امور سیاسی و مذهبی خودداری میکند!” اما خود او و بسیاری از اعضاء انجمن از شخصیت های سیاسی بودند که حضوری پررنگ در جنبش مشروطیت داشتند! و البته او، بهای سنگینی برای این مبارزات پرداخت؛ در دوم تیر 1287، وقتی محمد علی شاه، فرمان به توپ بستن مجلس را داد همزمان، منزل ظهیرالدوله و انجمن اخوت که متصل به آن عمارت بود مورد تجاوز قرار گرفت و ویران شد.در آن زمان ظهیرالدوله در تفلیس بود اما همسر او که عمه شاه هم میشد در تهران به سر میبرد و شاهد بود که چگونه متجاوزین به خانه اش یورش آورده و هرچه بود، شکستند و غارت کردند و ویران. ظهیرالدوله در عریضه ای خطاب به محمد علی شاه نوشت: “چطور غیرت شاهانه رضا داده که سرباز، چادر از سر عمه بزرگ قبله عالم بردارد و جمعی که از خانواده شاهنشاهی ایران هستند برهنه از ترس گلوله و زیر آوار ماندن، بام به بام به خانواده ارمنی پناهنده شوند…” او قصیده مشهور خود را خطاب به محمد علی شاه در آن زمان سرود که بیتی از آن چنین است:

خراب کردی اگر خانه ای ز بی گنهی/ جسارت است یقین، خانه ات شود ویران

دیری نپایید که محمدعلی شاه مجبور به برکناری از حکومت شد و خلع سلطنت و سرنگونی او نقطه عطفی در تاریخ مبارزات سیاسی مدرن ایرانیان شد. ظهیرالدوله، از شاخص ترین شخصیت های تجددطلبی در فرهنگ و موسس و رهبر یکی از تاثیرگذارترین نهادهای اجتماعی دوران قاجار و از جدی ترین مبارزان آزادی خواهی در جنبش مشروطه بود و با بنیان نهادن انجمن اخوت، خدماتی ارزنده در جهت بیداری و آزادی و تربیت مردم نمود و در راستای از بین رفتن استبداد و ایجاد مشروطیت در ایران، مبارزه با اصول کهنه استبدادی، ترویج تمدن و فرهنگ، پیشرو و مبتکر بود.

بیا بنگر به ایران پریشان/ که مردم جمله مردند از غم نان

چه ملک است این یکی فریادرس کو/ چه شهر است ای خدایا دادرس کو ” صفا علی”

بعد از فتح تهران و عزل سلطنت محمد علی شاه توسط مشروطه خواهان، روزنامه نسیم شمال چنین نوشت: “عمارت مبارکه بهارستان را با نهایت آرامی مشغول تعمیر هستند. حضرت ظهیرالدوله که سرحلقه مشروطه طلبان و مراتب وطن پرستی و خسارات ایشان در طریق آزادی ایران، بر احدی پوشیده نیست به عمارت بهارستان که مقر جلوس مبعوثان ملی و کعبه امید ایرانیان بود تشریف آورده مدتی مشغول عملگی شدند و خاک، الک کرده و گچ ساخته و به بنا دادند، جمعی از جوانان محترم نیز به ایشان تاسی کردند…”

پس از سقوط محمدعلیشاه و قبل از جانشینیِ احمدشاه، جلسات انجمن و کنسرت ها در تهران و در محلِ خرابه های انجمن اخوت، بصورت غیر علنی برگزار میشد و شركت كنندگان اكثراً از سرسپرده گان بودند اما بعد از فتح تهران به دست مشروطه خواهان، ظهیرالدوله در خانه خود جشن نصرت ملی را برپا نمود و در کنار دیگر برنامه های جشن، کنسرت با شکوهی برگزار گردید و وجوهی که از فروش بلیط به دست آمد به انجمن اخوت سپرده شد که به خانواده های شهدا و مجاهدین مجروح برسد. بهای بلیط 5تومان بود و اگر کسی به رسم اعانه، سیصد تومان میپرداخت یک سکه طلای افتخاری دریافت میکرد.

مجلس گشوده گشت و به سامان رسید کار/ گر چشم زخم حادثه از وی حذر کند “صفا علی”

اما در خاطرات خود این چنین نوشته است: “با این همه تفصیلات، گمان نمیکنم زودتر از گذشتن صد سال، پارلمان حسابی و دولت مشروطه داشته باشیم!”

برگزاری کنسرت ها در انجمن اخوت با حضور اغلب چهره های سرشناس موسیقی، مهمترین راهگشا و سرمنشاء مرحله جدیدی از کنسرت های بعدی در ایران شد و پس از مشروطه، کنسرت ها از مهمترین پدیده های موسیقی بودند که تصنیف های سیاسی عارف از جمله: آمان، از خون جوانان، رحم ای خدا، گریه کن و… نقش مهمی در بیداری و تهییج افکار عمومی داشت و در حقیقت رساترین صدای اعتراض و انقلاب مردم شد و ایران آن دوران این جریانات نیک و روشن را وامدار ظهیرالدوله است چرا که نوای انقلاب مشروطه، نخست از ارکستر انجمن اخوت آغاز گردید.

علی خان ظهیرالدوله، در 8ام تیرماه 1303خورشیدی درگذشت و در قبرستان کهنه ای در شمال تهران به خاک سپرده شد، دروایش انجمن اخوت آن مکان را محصور نموده و قبرستان ظهیرالدوله نامیدند و بسیاری از هنرمندان، سیاستمداران و چهره های سرشناس اجتماعی، وصیت کردند که در این آرامستان، دفن شوند، این مکان که شبیه به گورستان پرلاشز پاریس میباشد مدفن بسیاری از بزرگان فرهنگ و هنر ایران، نظیر درویش خان، حبیب سماعی، ابوالحسن صبا، حسین طاهرزاده، روح الله خالقی، داریوش رفیعی و بانو قمرالملوک، حسین تهرانی تا ملک الشعرای بهار و فروغ فرخ زاد و رهی معیری و جمعی دیگر از مفاخر است. اگر زمانی از سربالایی دربند، گذر کردیم و به خیابان ظهیرالدوله که منتهی به آرامستان او میشود رسیدیم از فخر سیاست، عرفان، فرهنگ، ادب و هنر ایران یاد کنیم، روح بزرگ صفاعلی و تمام آرمیده گان آرامستان او در آرامش و راه شان پر رهرو باد.

هنر اکنون ز دل خاک طلب باید کرد / زانکه اندر دل خاکند همه پرهنران

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.