رقابت برای هوش مصنوعی، خطری جدید در صحنه سیاسی- اجتماعی

عصرآزادی آنلاین/ دكتر قدير گلكاريان

چندی است که رقابت در زمینه برخورداری از قدرت هوش مصنوعی در بدست گیری توان سیاسی و تثبیت قدرت برتر در صحنه جهانی مطرح است و رقابت شدید بین چین و ایالات متحده بیش از هر کشوری دیده میشود. واقعیت این است که دیگر جهان به درجه ای از رشد تکنولوژی رسیده است که داشتن قدرت دسترسی به منابع فسیلی و یا برخورداری از زرادخانه های قوی و پیشرفته دلیل بر پیشرفت و فایق آمدن کشور یا کشورهایی بر سایر کشورها نیست. از این رو توانمندی دولتها در برخورداری از هوش مصنوعی میرود که تصمیم گیریهای سیاسی را تحت تأثیر قرار داده و قدرتها را به دیکتاتورهای خطرناک آینده تبدیل می کند.

در محافل سیاسی، بحث در مورد هوش مصنوعی همواره چین را در برابر ایالات متحده در رقابت برای برتری تکنولوژیک قرار می دهد. اگر منبع حیاتی داده ها باشد، چین با بیش از یک میلیارد شهروند و حمایت های ضعیف در برابر نظارت دولتی، به نظر می رسد که برنده آینده خواهد شد. کای فو لی، دانشمند مشهور علم کامپیوتر، مدعی است که داده ها اطلاعاتی و تولید چیپهای رایانه ای بیش از قدرت نفت خواهد توانست چین را صاحب قدرت برتری سازد که فراتر از کارتلها، تراستها و قدرت سازمان اوپک باشد. اگر فناوری بتواند مزیت لازم را در برتری فراهم سازد، باید گفت که ایالات متحده با سیستم دانشگاهی کنونی در سطح جهان و نیروی کار با استعداد، هنوز فرصتی برای پیشرفت دارد ولی برتری چین در تولید حافظه های برتر رایانه ای که خود آمریکا مصرف کننده آن است، میرود که قدرت اول جهان شود. کارشناسان بر این باور هستند که برتری در هوش مصنوعی به طور طبیعی به برتری اقتصادی و نظامی گسترده تر منجر خواهد شد.

آنچه موجب شده است مقاله این هفته را به این موضوع اختصاص دهم این است که علیرغم آگاهی اغلب جوامع به برتری توان در تولید هوش مصنوعی که در هر لحظه ای به شکل مسابقه ای برای تسلط بیشتر بر جهان ادامه دارد و راه های اساسی تری را که هوش مصنوعی خواهد توانست تغییرات پایه ای در سیاست جهانی ایجاد کند، بی توجه هستند. باید بگویم که هوش مصنوعی رقابت بین قدرت ها را نه به آن اندازه که فرای مرزها را تحت تأثیر قرار دهد؛ بلکه به شکلی پیش می تازد که خود رقبا را متحول ساخته و مفهوم آزادیهای فردی و به عبارت همه فهم “دموکراسی” را تحت تأثیر قرار خواهد داد. در حالی که چین یک رژیم استبدادی است و یادگیری ماشینی هر سیستم سیاسی را به چالش می کشد، برخورداری بیش از حد ایالات متحده از این فناوری و توانمندی میتواند چالش‌های جدی را پیش روی کشورهای زیادی بگذارد که هنوز طعم شیرین دموکراسی را هم هنوز نچشیده اند. یعنی به عبارتی همه چیز در اقمار ایالات متحده و یا چین میرود تا به شکل یادگیری ماشینی شود و قطبی شدن از این مسیر و از این رهگذر رو به افزایش است. به عبارتی روشنتر، مهندسی مجدد جهان به صورت آنلاین برای ترویج تقسیم سیاسی رخ خواهد داد.

بدون شک در آینده اطلاعات نادرست افزایش خواهد یافت. گفتار جعلی، اظهارات ساختگی به وسیله ابزارهای متعدد رایانه ای برای تحریف حقایق، ساختن مستندات و فیلمها و مصاحبه های متقاعد کننده ای که خواهد توانست در حد تولید با مقیاس زیادی باشد، زمینه را برای سوء استفاده های عقلی و استنتاجی میان مردم جوامع جهانی فراهم خواهد ساخت و با هر فریب آنلاینی زمینه برای سیاستگذاریهای بعدی برای رسیدن به هدف نهایی برنامه ریزی خواهد شد. بدین ترتیب چالش‌های خودکامگی‌ها ظریف‌تر، اما  فرساینده‌تر خواهد شد. همانطور که یادگیری ماشینی تقسیم‌بندی‌های دموکراسی را منعکس و تقویت خواهد کرد، ممکن است خودکامگی‌ها را مخدوش کرده و ظاهری نادرست از اجماع ایجاد کند و شکاف‌های اجتماعی زیربنایی را که پنهان خواهند بود، تولید کند.

هربرت سایمون یکی از پیشگامان اولیه هوش مصنوعی در زمینه استفاده از این علم در علوم سیاسی میگوید که فناوری هوش مصنوعی بیش از کاربردهای مهندسی ساده با بازارها، بوروکراسی‌ها و نهادهای سیاسی بازی خواهد کرد. دیدگاههای مشترک ساختگی را بازتولید خواهد ساخت. یکی دیگر از پیشگامان هوش مصنوعی، نوربرت وینر است که معتقد است، هوش مصنوعی به عنوان یک سیستم “سایبرنتیک” خواهد توانست به بازخوردهای تلقینات سیاسی، اندیشه ای از طریق فضای مجازی پاسخ دهد و انسانها را بدون پردازش به هنجارها و ارزشهای ملی و دینی چنان در یک ردیف قرار دهد که هر باطلی، حق و هر حقی باطل شود.

اگر امروز تأثیرات فیس بوک و گوگل از یادگیری ماشینی به عنوان موتور تحلیلی یک سیستم مد نظر قرار دهیم، خواهیم دید که این دو برنامه به راحتی با برنامه های، سئوالات، کشف علایق از طریق کلیک کردن انسانها بر روی برنامه های تفریحی، سرگرمی، اخبار و … به راحتی میتوانند زمینه را برای خود تصحیح کنندگی انسانها فراهم بیاورند. انسانها در سایه حاکمیت این دو برنامه و عدم امکان دوری از آنها به ویژه گوگل، به طور مداوم درک خود از داده ها را محدود ساخته و همه چیزشان برای کسب موفقیت و یا پیش بینی های شغلی و تحصیلی بسته به تجزیه و تحلیل آماری و بازخورد از محیطهای دیتایی هستند که گوگل، فیسبوک، اینستاگرام و امثال اینها در برابرشان می گذارد. یعنی هوش مصنوعی قدرت عظیمی است که میرود قدرتهای جهانی را برای برخورداری از آن جهت یکپارچه کردن اندیشه و علایق انسانها موفق تر سازد.

وقتی سخن از تهدید دموکراسی آوردم و هوش مصنوعی را خطری جدی در برابر آزادیهای فردی دانستم دلیلش این است که در گذشته و حداقل در شرایط فعلی نیز کم و بیش حکومت و دولت ها سیاست هایی را وضع می کنند که منوط به دریافت بازخورد آراء و صداهای مردم در رویکردشان به تصمیمات دولتهاست. نظام‌های اقتدارگرا از لحاظ تاریخی برای دریافت بازخورد خوب بسیار سخت‌گیرانه عمل کرده اند و در عصری که هنوز قدرت اطلاعات به اندازه امروز نبود، به اطلاعات داخلی، عریضه‌ها و نظرسنجی‌های مخفیانه تکیه می‌کردند تا مشخص کنند شهروندانشان نسبت به عملکرد دولتها چه اعتقادی دارند. لیکن در یادگیری ماشینی اشکال سنتی بازخورد دموکراتیک (صداها و آراء) مختل شده است. زیرا فناوری های جدید اطلاعات نادرست را تسهیل می کنند و سوگیری های موجود را بدتر می کنند. حتی خطرناکتر این که، تعصب پنهان در داده ها مد نظر قرار می گیرد و با اطمینان بیشتر میتوانند ادعاهای نادرست تولید کرده و مردم را به بیراهه قانع سازند. به همین دلیل، بسیاری از ناظران نگران هستند که پیشرفت‌های هوش مصنوعی تنها دست دیکتاتورها را تقویت می‌کند و آنها را قادر می‌سازد تا جوامع خود را کنترل کنند. برای مستبدانی که در تاریکی دست و پنجه نرم می‌کنند، یادگیری ماشینی پاسخی به دعای آنهاست.

برخلاف عقل مرسوم، هوش مصنوعی می‌تواند رژیم‌های استبدادی را با تقویت ایدئولوژی‌ها و خیال‌پردازی‌های آن‌ها به بهای درک دقیق‌تر از دنیای واقعی، به‌طور جدی تضعیف کند. کشورهای دموکراتیک ممکن است متوجه شوند که چالش حیاتی قرن بیست و یکم، برنده نشدن در نبرد برای تسلط تکنولوژیک در مورد هوش مصنوعی است. در عوض، آنها باید با کشورهای مستبدی که خود را در مارپیچ توهم ناشی از هوش مصنوعی می‌بینند، مبارزه کنند.

به باور خیلی از افراد هوش مصنوعی خواهد توانست مشکل فراگیری زبان را حل کند؛ وقت گذاشتن و صرف انرژی برای ازبر کردن را به اندک مقدار برساند و … اما هیچگاه از خود نمی پرسیم که وقتی هوش مصنوعی شامل یادگیری ماشینی می‌شود که به وسیله آن الگوریتم‌های آماری که روابط بین داده‌ها را استخراج می‌کنند، خواهد توانست به راحتی به جای ما و قدرت تفکر ما انسانها وجود سگی را در عکس تخمین بزند. استراتژی در بازی شطرنج را برای رسیدن به پیروزی با ده حرکت تعریف کند. کلمه بعدی یک جمله نیمه تمام را پیش روی بگذارد و یا نوع بازی رفتاری و احساسی را برای قانع ساختن طرف مقابل در معادلات عاطفی- عشقی به بازی بگیرد. انسان واقعی را به صورت ماشین و ربات مصنوعی تبدیل کند و درستی از نادرستی قابل تشخیص نبوده و نادرستی هم جای درستی را بگیرد. در هوش مصنوعی، به اصطلاح یک تابع هدف به یک وسیله ریاضی برای امتیازدهی به نتایج مورد لزوم تبدیل خواهد شد. به عنوان مثال، توییتر و یوتیوب اکنون علیرغم کاربران نسبتاً کمتر از بقیه ابزارهای هوش مصنوعی توانسته است با اخبار و نوشتارهای کوتاه و اشاعه آن بین افرادی که فالوور نویسنده اصلی نیستند، سعی می کند کاربران خود را درگیر سازد و حتی ویدیوهای بیشتری را به نمایش می گذارد که از طریق آنها تمایلات سیاسی- فرهنگی انسانها را به خوبی رصد می کند. این رویکرد در اینستاگرام بیش از یوتیوب قابل درک است. تابع هدف برای به حداکثر رساندن تعامل کاربر طراحی شده است. این الگوریتم سعی می کند محتوایی را ارائه دهد که چشم کاربران را به صفحه قفل کرده باشد. حال بدون اینکه تماشاگر و یا کاربر بتواند در نگاه اول به این نتیجه برسد که حدس داده درست یا غلط بوده است. الگوریتم چنان تعریف شده است که مدل خود را بدون آنکه کاربر متوجه باشد چنان القاء می کند که احتمالاً کاربر به آن پاسخ خواهد داد و تمایلات روزانه نسبت به دیروز آپدیت و یا به عبارتی به روز خواهد شد.

در دنیای اسیر هوش مصنوعی فرو رفتن در پیچیدگی های یادگیری ماشینی و تسلط به تکنولوژیک اساس رقابتهای سیاسی است. به نظر میرسد هدف دانشمندان علم آی تی این است که هرچه اطلاعات بیشتری از انسانها در دست داشته باشند، سریع‌تر می‌توانید عملکرد الگوریتم خود را بهبود ببخشند و تغییرات کوچک را با تغییر کوچک تکرار کنند و بدون اینکه جنگ فیزیکی رخ دهد به راحتی به یک مزیت قاطع بزرگتری برسند. به همین خاطر سرمایه‌گذاری‌های عظیم شرکت‌های فناوری بر روی الگوریتم‌هاست. بطور مثال: برنامه تیک توک، زمینه ساز تسلط در یک بخش از هوش مصنوعی، مانند پخش ویدیوهای کوتاه برای نوجوانان است که آنها را درگیر سازد. در سایه این برنامه به راحتی تمایل به ایجاد سیستم های تسلیحاتی خودگردان در میدان نبرد، رقابتهای ناجوانمردانه و با هدف پیروزی مطلق، تعصبهای بیهوده شکل میگیرد و در نتیجه، سیستم تعصبات ضمنی در تصمیمات انسان ها را بازتولید کرده و علیه رزومه های زنان، نژادها و حتی برخی حیوانات زمینه تبعیض را فراهم می سازد.

خلاصه مطلب اینکه رقابتهای سیاسی باعث شده است که دولتها خود به انسانهایی نیازمند باشند که صادق نیستند و به عنوان هکرها برای رقابت سیاسی و جاسوسی از آنها استفاده نمایند. آینده جوامع از نظر فکری و اعتقادی و سیاسی درگیر و اسیر هوش مصنوعی خواهد بود و انسانها بیش از هر زمان دیگر مسخ شده به سوی اهدافی حرکت خواهند کرد که نتیجه محاسبات الگوریتمی است. اکنون پیشتاز این شرایط چین و آمریکاست. چنین جلوه می دهند که اگر هر کشوری در این زمینه ضعیف بوده باشد، بیش از هر جامعه ای اسیرتر خواهد شد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.