تأثیر و تأثر مسایل داخلی و خارجی در دیپلماسی

عصرآزادی آنلاین/ دكتر قدير گلكاريان

این هفته با کمال تأسف و تأثری که از حوادث به وقوع پیوسته در کشور احساس میشود، مجبور هستم بر اساس وظیفه و رسالت قلم به نکات مهمی اشاره کنم که بارها بر رویش تأکید داشتم، برخی از عوامل در کشور یا خودشان را به بی اعتنایی می زنند و یا اینکه حس واقعی و درک حقیقی از شرایط داخلی و خارجی کشور ندارند.

در حالی که حضور رئیس جمهور  کشورمان در هفتاد و هفتمین مجمع عمومی سازمان ملل میتوانست بسیاری از گره های کور سیاسی را باز کند؛ در حالی که عضویت ایران در پیمان شانگهای میتوانست خبر مهم و تأثیر گذاری بر ساختار اقتصادی- سیاسی کشور بگذارد و میوه این موفقیت را بچینیم، در هفته ای که گذشت با حادثه ای نا بهنگام و بسیار تأثر برانگیزی روبرو شدیم، که نه تنها عضویت ایران در پیمان شانگهای به باد فراموشی سپرده شد، بلکه سفر مهم دیپلماتیک رئیس جمهور به نیویورک هم در هاله شدیدی از بی توجهی و حتی بی اثری قرار گرفت. به طوری که ایالات متحده روز پنجشنبه در پی در گذشت مهسا امینی که از سوی پلیس اخلاقی بازداشت و به نهایت با مرگی سوزناک (هنوز دلایل قطعی مشخص نشده است) پلیس امنیت اخلاقی ایران را تحریم کرد.

وزارت خزانه داری آمریکا، در رابطه با این ارگان مدعی شده است که: “پلیس اخلاقی، به عنوان واحد مجری قانون در کشور که قوانین پوشش محافظه کارانه را اجرا می کند، به سوءاستفاده و خشونت علیه زنان ایرانی و نقض حقوق معترضان صلح جوی ایرانی اقدام می کند.”

رسانه های داخلی اعلام کرده اند که ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان، پیش از سفر به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل، با خانواده امینی صحبت کرده و گفته است که مقامات علت مرگ او را بررسی خواهند کرد. البته خود ایشان هم این را در مصاحبه های مطبوعاتی در نیویورک بیان داشته اند.

در این میان تعدادی از مقامات سیاسی خارجی از بیل کلینتون گرفته تا نخست وزیر کانادا، از نخست وزیر جدید انگلیس گرفته تا برخی نمایندگان پارلمان فرانسه، ایران را به دلیل نقض حقوق بشر و سرکوب معترضان محکوم کرده و در این بین جانت یلن وزیر خزانه داری ایالات متحده با شدیدترین عبارات موضع گرفته است .

در این بین ایالات متحده روز پنجشنبه همچنین هفت تن از مقامات کشورمان را تحریم کرد. وزیر اطلاعات و فرمانده نیروی زمینی ارتش نیز در فهرست تحریم شده ها قرار دارند.

بازتاب اعتراضات در شهرهای مختلف ایران که برای چندمین روز پیاپی ادامه دارد، زمینه ساز اقدامات دیپلماتیک سایر کشورها خواهد شد و بی تردید باید انتظار گام‌های بیشتری از فشار بر ساختار سیاسی ایران در روزهای آینده، از سوی کشورهای متحد و متفق آمریکا داشت.

رئیس جمهور کشورمان روز پنجشنبه در کنفرانس مطبوعاتی در شهر نیویورک بیان داشت که دولت از “حقوق هر شهروندی” در ایران محافظت می کند و در این بین، ایالات متحده را به استانداردهای دوگانه در مورد حقوق بشر متهم کرد.

دفاع از حقوق زن و یا اعتراض به رفتار پلیس اخلاقی یک بعدی از قضیه است؛ تغییر ماهیت اعتراضات از سمت و سوی واقعی به مسایل دیگر و استفاده از شعارهای غیر قابل انتظار و یا به آتش کشیدن اموال عمومی که طبیعتاً هزینه های آن بر دوش خود ملت خواهد بود، بعد دیگری از قضیه دارد. باید مسئولان به این بیندیشند که در طول سالهای گذشته چه کرده اند که اینگونه کشور به انبار باروت تبدیل شده است. برخی معتقدند که تأثیر فضای مجازی در شکل گیری این اعتراضات نقش داشته است. آیا در طول ماجراهای اعتراض آمیزی که از دهه 90 تاکنون به اشکال مختلف نمود یافته، تأثیر فضای مجازی دخیل نبوده است؟ اگر بوده، آیا چرایی تأثیرپذیری مردم از فضای مجازی و رسانه های خارجی ریشه شناسی شده است؟ اگر به سن معترضان نگاه کنیم، غالب آنها بین 20 تا 35 سال است. یعنی همان نسلی هستند که بعد از انقلاب پا به عرصه نهاده اند. آیا کسی پیدا میشود بگوید که چه کرده ایم و چه سیاستهای غلطی داشته ایم که نسل بعد از انقلاب بدین شکل عاصی شده است؟

آقایان مسئولان کلاه خودتان را قاضی کنید و ببینید چه شده است که هنرمندان، نویسندگان، اقشار مردم و خیلی از انسانها که هنوز رعایت حال کشور را می کنند از این قضیه ناراحتند و اعتراض می کنند؟

کسی منکر آن نیست که دشمنانی در صدد و رصد اتفاقات داخلی و خارجی ایران هستند که بتوانند به نحوی کشور را با چالشهای جدی روبرو کنند. ولی مهم این است که بدانیم چه باید کرد که صدمات و تهدیدات آنها موثر نباشد. در مقوله بهداشت یک مقوله است که همه پزشکان توصیه می کنند: “پیشگیری بهتر از درمان است!” و یا “علاج واقعه را باید قبل از وقوع کرد!”

قوای سه گانه کشور و شورای عالی امنیت ملی باید بببیند دلایل این همه خشونت و اعتراضات چیست. وقتی حلقه های متعددی در شکل گیری چند شبانه مردم به هم وصل میشود، موشکافی کنند که چه شده و چه چیزی را مورد غفلت قرار داده اند که این حلقه ها پدید آمده و حالا به بهانه ای به هم وصل میشود. فراخواندن حامیان نظام به خیابانها در برابر معترضان و سرکوب آنها به خواسته یکی از روزنامه ها، نه تنها چاره ساز نیست، بلکه هیزم بر آتش تفرقه، خصومت و دو پاره شدن ملت متحد ایران است. هنوز هم شاهد خشونتهای پلیس در ورود به اماکن مسکونی برای دستگیری معترضان و یا مجروح و مصدوم کردن برخی از افراد که هیچ دخالتی در کار نداشته و تنها عابر بوده اند، قلب هر کسی را جریحه دار می کند. مردم خودشان را باید در آغوش پلیس در امنیت بدانند، نه اینکه پلیس را جبهه مقابل بشمارند. چرا کاری کنیم که پشیمانی به بار بیاورد و معترضین با چنان خشم و عصبیتی برسند که یک سرباز وظیفه نیروی انتظامی را به بدترین شکل مورد ضرب و شتم قرار دهند.

اینها همه درد است. بارها گفته ایم که مسایل داخلی و کنشهای موجود در برخوردهای سیاسی در صحنه خارجی و شکل گیری نوع دیپلماسی تأثیر دارد. بدون آرامش داخلی هیچ سیاست خارجی موفق نیست. امیدوارم این تذکر دلسوزانه بار دیگر مورد توجه قرار گیرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.