چرا تنش بین جمهوری آذربایجان و ایران تمامی ندارد؟

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

در حالی که جنگ اوکراین و حوادث ناشی از این بحران بر سرفصل های جهانی در خصوص روابط بین الملل حاکمیت به نسبه ای دارد، تنش در قفقاز جنوبی نیز بر حساسیتهای مربوط به روابط کشورهای منطقه ای افزوده است و در این میان شاخکهای حساس عده ای از کشورهای آماده برای بهره گیری از وقوع تنش جدید بین ایران و آذربایجان به حرکت افتاده است.
موضوع قره باغ که از ابتدای دهه 1990 تا به امروز جز موضع گیری توأم با سوء تفاهمها چیزی در بر نداشته است، اکنون به مرحله ای رسیده است که در مواضع سیاسی بین رهبران دو کشور آذربایجان و ایران در عرض یک روز سفیر آذربایجان به وزارت خارجه ایران و سفیر ایران به وزارت خارجه جمهوری آذربایجان فرا خوانده میشوند. کاش موضوع تا بدینجا خاتمه می یافت و سوء تفاهمات رفع میشد؛ ولی اظهارات الهام علی یف در نشست سران کشورهای جمهوری ترک در سمرقند، باز حساسیتها را دو چندان کرده است. البته باید گفت که از زمان جنگ قره باغ در سال 2020 تنش میان ایران و آذربایجان به طور فزاینده ای افزایش یافته است.
در این نوشتار سعی خواهم کرد به طور خلاصه به چرایی این موضوع اشاره داشته باشم.
جمهوری اسلامی ایران، پس از پیروزی آذربایجان بر ارمنستان، با کمک نظامی اسرائیل و ترکیه متوجه شد که در امتداد مرز شمالی مخاطراتی در حال شکل گرفتن است. زیرا ادامه پیشرویهای نیروهای نظامی جمهوری آذربایجان باعث شده بود که تهران به این نتیجه برسد که امکان دارد تحرکات نظامی آذربایجان در منطقه منجر به قطع ارتباط ایران با ارمنستان شود. این در حالی است که تهران مایل به بازگشت اراضی اشغال شده قره باغ به جمهوری آذربایجان بوده و موضع گیری تهران در اینکه بازپس‌گیری منطقه قره‌باغ اجتناب ناپذیر و قره باغ متعلق به جمهوری آذربایجان است. این را نه تنها سیاسیون که بسیاری از نمایندگان، امام جمعه های استانهای شمالی کشور بر زبان آوردند. جمهوری اسلامی ایران نسبت به تجاوزات مکرر جدید در امتداد مرزهای جنوبی ارمنستان که در ماه سپتامبر رخ داده است، نگرانی‌هایی را مطرح می کند. البته لازم به ذکر است که حملات مجدد نیروهای آذربایجان به مناطق جدید و مواضع نیروهای ارمنستان نه تنها از نظر ایران که از سوی ایالات متحده و فرانسه نیز موجب نگرانی شده است و این را در دیدگاههای رهبران دو کشور و مواضع آشکار وزارت خارجه آنها می توان دریافت.
ایران، ادامه تصرفات اراضی مربوط به قره باغ و به ویژه کریدور زنگزور را به عنوان خط قرمز خود قلمداد می کند و هر قدر نیروهای آذربایجانی به آن مناطق نزدیک شوند، ایران آن را عدول از اصول آتش بس در دو سال گذشته دانسته و به هیچ قیمتی راضی به قطع ارتباط مرزی خود با ارمنستان نیست. اقدامات و تحرکات جمهوری آذربایجان را به عنوان تجاوز به یکی از خطوط قرمز خود دانسته و خود را مجاب به این می داند که از تمامیت ارضی کشورهای شمالی خود دفاع کرده ولی اجازه بازنگری احتمالی مرزهای قفقاز را ندهد. همچنین تهران به این باور است که تحرکات جمهوری آذربایجان در شمال رود ارس به منزله سرآغاز تغییر ژئوپولتیکی منطقه می باشد و روابط ترکیه و آذربایجان نیز در این راستا رصد می نماید. لذا هر چند به صراحت در این رابطه اسمی از ترکیه به زبان آورده نمیشود و پیوسته بر دخالت و حضور اسرائیل در منطقه برای برهم زدن تعادل قوا و امنیت منطقه تأکید می کند، ولی از روابط جدید میان ترکیه و اسرائیل نیز چندان خرسند نیست. از این رو، هر حرکتی را به منزله حرکت جهشی سرباز شطرنج بر روی صفحه بازی می داند. از این رو می توان گفت که دلیل اصلی بروز تنش میان تهران- باکو از این منظر قابل درک و حس است.
البته در این میان برخی از اظهارات رئیس جمهور دولت آذربایجان و به ویژه اظهارات علی یف به همراه اردوغان در جریان حضورشان در کنار ارس و شعر خوانی رئیس جمهور ترکیه موجب شد که ایران به جدیت هر دو کشور را در گسترش پان ترکیسم دخیل دانسته و نسبت به آنها حساسیت ویژه ای داشته باشد. تهران به این باور و نتیجه کلی رسیده است که ترسیم مجدد نقشه جغرافیایی در منطقه قفقاز میتواند مشکلات ژئوپلیتیکی جدیدی ایجاد کند. از جمله آنها می توان به اختلال در یک مسیر تجاری باستانی از طریق ارمنستان اشاره کرد که برای هزاران سال فعال بوده است.
آذربایجان از زمان جنگ 2020 خود با ارمنستان، بارها مواضع تندی با ایران داشته و ادامه تبلیغات ضد ایرانی در نشریات آذربایجانی و میزگردهای تحلیلی- سیاسی در کانالهای تلویزیونی آذربایجان به نظر می آید که آذربایجان چندان اعتمادی به تهران ندارد و بدین ترتیب با آزاد گذاشتن فضای لازم در گسترش روح ایران ستیزی در سطح آذربایجان، دشمنی خود را با ایران پنهان نمی کند. هر چند بیان این جمله چندان خوشایند و مقبول نیست و مایل نیستم بیش از این بر آتش خصم میان دو کشور که بی فایده است، هیزمی افزوده باشم ولی نشریات و کانالهای تلویزیونی و برخی رهبران احزاب جمهوری آذرباایجان تا آنجا پیش رفته اند که نقشه‌های “آذربایجان بزرگ” را به صراحت نشان می‌دهند که بر اساس این نقشه، بخش‌هایی از استان‌های شمالی ایران را در بر می گیرد. اگر دولت جمهوری آذربایجان نیز خود را جای دولت ایران بگذارد، یقیناً در صورت طرح چنین چیزهایی که آذربایجان باید به ایران الحاق شود، سکون و آرامشی از خود نشان نخواهد داد. به قولی بهتر است به ضرب المثل قدیمی توجه کنیم که می گوید: “سوزن را به خود، جوالدوز را به دیگری بزن!”
هر چند در دو هفته گذشته سعی بر این بوده که چهره واقع بینانه و منطقی را در تشریح مناسبات و روابط دو کشور مطرح سازم ولی به نظر میرسد که هر چند دو کشور در ظاهرخواستار کاهش تنش هستند ولی برخی از مسئولان باکو و تهران مصمم به بیان الفاظ تحقیرآمیز به یکدیگر و دوری از ادبیات دیپلماتیک بوده که این امر تنش ها را بیش از پیش افزایش داده است. برخی از سازمانها و تشکلهای تحقیقاتی- استراتژیکی با نشر مقالات و گزارشات لازم در کشور معتقد به این هستند که باکو با ترویج جنبش جدایی طلبانه آذربایجانی ها در ایران، بانی و باعث بروز تنش ها با ایران شده است. گفتنی است که در پی جنگ 2020 میان آذربایجان و ارمنستان، ایران چندین بار مانورهای نظامی مختلفی را در مرزهای خود برای بازدارندگی آذربایجان برگزار کرده است که این بار آذربایجان نیز چند روز بعد از برگزاری مانور نظامی ایران، در نزدیک مرزهای ایران دست به انجام مانور زد و متعاقب آن الهام علی یف به صراحت اعلام کرد که جمهوری آذربایجان از هیچ کشوری ترس و ابایی ندارد.
طبیعتاً تحولات داخلی و اغتشاشات ادامه دار در کشور نیز در شدت گرفتن این نوع موضع گیریها دخیل هستند. با رشد جنبش اعتراضی کنونی در ایران، متحد کردن تمام جمعیت‌ها علیه نظام می‌تواند به شدت برای شکل گیری حواس‌پرتی ایران اثر بگذارد. در چنین شرایطی احساس خطر از بیرون هر نظام مقتدری را به تضعیف می کشاند. اگر جمهوری آذربایجان و یا هر کشور دیگری در صدد رسیدن به شرایط تجزیه ایران باشند، یقیناً موفق نبوده و بالا بردن التهاب درگیری خارجی میتواند یکی از راه‌های متحد کردن جامعه ایرانی در برابر دشمن خارج از مرز باشد. این را شرایط 8 سال جنگ ایران و عراق ثابت کرده است.
الهام علی یف، رئیس جمهور آذربایجان به دلیل پیروزی های نیروهای نظامی خود در برابر ارمنستان برخوردار از موج جدید محبوبیت شد. زیرا، از دست دادن جنگ قره باغ در دهه 1990 یک تحقیر ملی بزرگ و منشأ خشم نسبت به ارامنه در منطقه محسوب میشد و دولت آذربایجان برای اینکه پایه های نظام خود را تحکیم ببخشد، با درایت و برنامه ریزی طولانی توانست در سال 2020 با کسب پیروزی در برابر ارمنستان به شرایط مورد انتظار مقبولیت خود برسد. ولی این قضیه نمیتواند در همه مقولات سیاسی- تاریخی نتیجه یکسانی بدهد. از این رو، جمهوری آذربایجان باید این را درک کند که ادامه تنش با ایران که سالیان سال همجواری، همسایگی با مشترکات بسیاری دارد، هیچ به نفع دولت باکو نخواهد بود. در هرصورت باید گفت تخیل به تجزیه ایران با توجه به روح تمامیت خواهی و یکپارچگی ایران از منظر بخش عمده ای از آذربایجانیهای ایران، اجازه تعبیر خوش جدایی و تجزیه را نمی دهد.
همانظور که مشخص است، وزارت دفاع ایران اخیراً مقدار زیادی تجهیزات نظامی و نیروی انسانی را در امتداد مرز ایران با جمهوری آذربایجان اعزام کرده است که ترس از وقوع جنگ احتمالی را تشدید می کند. از طرفی وقوع هرگونه درگیری آشکار بین آذربایجان و ایران به طور بالقوه می تواند برای بازارهای انرژی جهان فاجعه بار باشد. البته در کنار این باید پتانسیل یک بحران انسانی را هم نباید فراموش کرد. زیرا ده ها میلیون نفر در مناطق مرزی هر کشور زندگی می کنند.
گفتنی است که از زمان روی کار آمدن الهام علی یف، جمهوری آذربایجان یک پیمان دفاعی متقابل با ترکیه، یک اتحاد نظامی با اسرائیل و حمایت فزاینده از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس به دست آورده است. همین تلاش های دیپلماتیک موقعیت بین المللی آذربایجان را تقویت کرده است. اگر جنگی با ایران آغاز شود (البته تصورش هم مضحک است!) باکو به زعم خود به دلیل موقعیتش به عنوان تامین‌کننده انرژی جایگزین حیاتی، می‌تواند روی چنین توافقاتی حساب باز کند و از چتر پوشش دیپلماتیک بهره ببرد. تهاجم روسیه به اوکراین همچنین اتحادیه اروپا را مجبور کرد که به دنبال منابع انرژی جایگزین بگردد، که باکو به سرعت با توافق جدید گاز برای تامین اروپا تا سال 2027 موافقت کرد.
با این حال، با توجه به توانمندی های رو به رشد ایران در زمینه موشک های بالستیک و پهپادهای آزمایش شده رزمی، ارتش آذربایجان در حال حاضر فاقد قابلیت دفاع از خود در برابر حملات احتمالی ایران است. پیمان دفاعی متقابل با ترکیه در صورت وقوع درگیری می‌تواند منجر به یک جنگ منطقه‌ای و فاجعه انسانی دیگری شود.
نتیجه کلام اینکه، با نگاهی به آینده، می‌توان انتظار داشت که تشدید تنش های دیپلماتیک ایران و آذربایجان به هیچوجه به صلاح تهران و یا باکو نیست و فقط فرصتهای مغتنمی را برای سایر کشورها ایجاد خواهد کرد و خطر تشدید غیرقابل کنترل و در بدترین حالت، یک جنگ منطقه ای انکارناپذیر است که هیچ یک از طرفین نتایج آن را نه می خواهند و نه می توانند تحمل کنند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.