تیر به خطای آمریکا با هدف احیای اسرائیل!

عصرآزادی آنلاینقدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

روز جمعه کانال 12 اسرائیل طی گزارشی اعلام کرد که خواسته های دولت نتانیاهو از سوی بن سلمان مردود شناخته شده است. در همین حال سایت خبری دویچه وله آلمان هم طی گزارش خبری اطلاع داده است که واشنگتن و ریاض در راستای عادی سازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی از دولت رژیم صهیونیستی خواسته اند تا مذاکرات صلح با فلسطینی ها را از سر بگیرد که در نهایت به جدایی دو طرف، یعنی تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی منجر شود. حتی در گزارش ها آمده است که رژیم صهیونیستی تلاش داشته است که روابط خود با عربستان را عادی سازد و آمریکا نیز در راستای طرح ابراهیم در تلاشی شگرف برای این منظور است اما فعلاً عربستان به این قضیه چندان با روی خوش نگاه نمی کند. زیرا جانبداری از فلسطین برای ریاض اهمیت پیدا کرده است. شاید هم به دلیل اینکه رهبری جهان عرب را دنبال می کند، مایل است وحدت لازم را برای فشار بر آمریکا شکل دهد. به طوری که در پاسخ به اعتراض و ناخرسندی دولت بایدن در نزدیکی عربستان به سوریه، بی تفاوت مانده و حتی شیوه سیاسی خودشان را ارجح تر از هر چیزی اعلان کرده است. این در واقع چرخش 180 درجه ای عربستان در شرایط کنونی در سیاست خارجی اش نسبت به سال های گذشته است.

با این حال انبوهی از گزارش‌های اخیر حاکی از آن است که اسرائیل و عربستان سعودی به آرامی به احیای روابط نزدیک‌تر می‌شوند که زمانی غیرقابل تصور بود و الی کوهن، وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی در مصاحبه مطبوعاتی آخر هفته خود گفته است که که این دو کشور می‌توانند تا پایان سال به پیشرفتی دست یابند.

نتانیاهو حتی انتظار دارد که عربستان سعودی  در ماه قربان حداقل امکان سفر شهروندان مسلمان اسرائیلی به حج را بدهد. بدین منظور بیش از هر چیزی علاقه به برقراری خط پروازی میان تل آویو و ریاض و جده دارد. ایجاد خط پروازی برای خطوط هوایی اسرائیل فرصتی مغتنم و سرآغاز دیگر پیشرفت ها تعبیر میشود.

روابط غیررسمی عربستان و اسرائیل بر اساس توافق نامه ابراهیم در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ آغاز شد ولی هنوز به آن درجه ای که مد نظر بود نرسیده است. همانطور که در بالا ذکر شد، دولت بایدن تلاش می کند مسیر و بستر ایجاد روابط دیپلماتیک رسمی بین اسرائیل و عربستان و حتی چندین کشور عربی از جمله امارات متحده عربی، مراکش و بحرین را ایجاد کند. البته ناگفته پیداست که در این زمینه هم تا حدودی گام های رو به جلو برداشته شده است.

جیک سالیوان مشاور امنیت ملی ایالات متحده، برت مک گورک، مقام ارشد کاخ سفید در خاورمیانه و آموس هوکشتاین، میانجی گر  مسایل انرژی میان اسرائیل با لبنان برای دیدار با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی اخیراً به ریاض اعزام شده بودند که پس از دیدارشان از عربستان سعودی بلافاصله جهت ادامه گفتگوها به تل آویو سفر کردند. بعد از این سفر بود که منابع آگاه اعلام کردند که هوکشتاین، از تلاش جدی دولت بایدن برای عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان سخن به میان آورده و آن را دو فهرست اولویت های بایدن شمرده است. اما خبر دیگری که از سفر احتمالی آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا به ریاض در ماه آینده منتشر شده است، حکایت از تیر به سنگ خوردن تلاش های واشنگتن دارد.

گفتنی است که کاخ سفید برای رسیدن به توافقی در شش تا هفت ماه آینده پیش از شروع کارزار انتخاباتی مجدد بایدن فشار می آورد تا برگ برنده ای برای خودش تلقی شود. به عبارتی روشن تر، بایدن عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان را همچنان در اولویت قرار داده و به نظر می رسد ادعای اینکه چارچوب زمانی وجود دارد، چندان معقول نیست. زیرا در رقابت دور بعد، بایدن به چیزهای زیادی نیاز دارد تا پیروز شود. البته اگر شرایط جسمانی یاری دهد.

روز جمعه سایت المانیتور با تحلیلی در این رابطه درج کرده بود که چیزهای زیادی مانع تحقق یک توافق بالقوه میان رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی است. از جمله می توان به بازی بلندپروازانه سعودی ها اشاره کرد که در ازای عادی سازی روابط عربستان ضمانت هایی را از واشنگتن طلب کرده است. در این میان تضمین های امنیتی مشابه ناتو، حمایت از توسعه برنامه انرژی هسته ای غیرنظامی و کاهش محدودیت ها در فروش تسلیحات آمریکایی و همچنین رفع محدودیت در استفاده از تکنولوژی هسته ای در ابعاد متعدد. ایالات متحده در این رابطه و حداقل در مورد آخرین خواسته، تن به سازش نمی دهد و از این رو عربستان هم بازی موش و گربه را آغاز کرده است. المانیتور، در این خصوص رویکرد جدید عربستان به دنیای عرب را به عنوان دهن کجی به ایالات متحده معنا می کند.

به زعم تمام این مسایل، به تصور نگارنده، بن سلمان بیش از هر چیزی به رفع فشار برخی از نمایندگان کنگره و سناتورهای آمریکایی حساسیت دارد. زیرا عده ای از متحدان دموکرات بایدن و حتی برخی از سناتورهای جمهوریخواه هنوز هم بن سلمان را به دلیل قتل جمال خاشقجی، محکوم کرده و وی را دارای سابقه وخیم حقوق بشری دانسته و همچنین به خاطر کمپین بمباران وی در مورد مردم یمن، مستوجب طرد سیاسی می دانند. لذا به نطر می رسد ورای تمام مسایل، رفع این شرایط و اتهام برای بن سلمان از هر چیزی اهمیت دارد. از سوی دیگر، روابط عربستان با ایالات متحده غالباً در زمان به قدرت رسیدن دموکراتها چندان خوب نبوده و جمهوری خواهان از همپالکی با عربستان همیشه لذت برده اند. شاید هم وجود بایدن مسیر خواسته های اسرائیل را برای عادی سازی با عربستان ناهموار کرده است.

اما اگر از زاویه دیگر به مسئله نگاه کنیم، آن زمان تصویر تا حدودی روشنتر میشود. به طوری که، صحبت از عادی سازی روابط میان عربستان و رژیم صهیونیستی در شرایط کنونی که هر لحظه تنش بین جهان عرب و دولت ائتلافی دست راستی نتانیاهو بالا گرفته است و هنوز داغ کشته شدگان در بمباران اخیر غزه از ذهن و روح اعراب زدوده نشده، بسی برای عربستان دشوار خواهد بود که دست به ریسک بالای عادی سازی بزند.

برای اینکه این ادعا ثابت شود به اظهارات ملک سلمان باید اشاره کنم که چندی است از طرح صلح عربی در سال 2002 حمایت می‌کند که خواستار به رسمیت شناختن آن تنها در ازای تشکیل کشور فلسطین و خروج کامل اسرائیل از سرزمین‌های فلسطینی اشغال شده است. محمد بن سلمان حتی این اظهار نظر را در نشست حدود ده روز و اندی پیش اتحادیه عرب در جده تکرار کرد. حتی در همین نشست مهم اعلام کرد که فلسطینی ها “در رأس اولویت های پادشاهی باقی مانده اند.”

برخی اعتقاد دارند که رهبر بالفعل پادشاهی عربستان به خوبی زبان سیاست را بکار می گیرد. بن سلمان آن طور که نشان می دهد کمتر نگران مسئله فلسطین است، اما از جایگاه رهبری کشورش در جهان اسلام آگاه بوده و این موضوع را پیوسته در مواضع خود بیان می دارد. تحلیلگران می گویند که اگر امتیازاتی برای فلسطینی ها وجود داشته باشد که پادشاهی را از ضربه اجتناب ناپذیر مصون نگه دارد، ممکن است محمد یک قدم کمتر از تشکیل دولت بپذیرد.

نتیجه اینکه، عادی سازی روابط بین رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی هر اندازه با چالش ها و ناهمواری ها مواجه شود، تزریق خون فوریتی به پیکره عادی سازی روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی – ایران بوده و در شرایطی که هم ایران و هم عربستان سعودی با اعتنای ویژه چین تبدیل به بازیگران مهم تری می شوند، می تواند شرایط دلالان سیاسی را در منطقه متزلزل سازد و امنیت منطقه ای از هر لحاظی مهیا شود. لازم به ذکر است که ایران در عادی سازی روابط خود با کشورهای مسلمان- عربی (عربستان، امارات، مصر و شاید به زودی با بحرین) گام درست و مسیری منطقی را برگزیده است که انتظار می رود در سلسله زنجیره ارتباطات دیپلماتیک به سایر مسایل مرتبط با امنیت منطقه ای را مد نظر قرار دهد. در این میان، شیطنت خرده شیشه ای مثل رژیم طالبان به خاطر آب هیرمند نباید ذهن مسئولان را به استفاده از راهکارهای سخت افزاری مجاب سازد. زیرا در ورای این شیطنت، اهداف خاصی برای ناامن کردن و مشغول ساختن ایران در مرزهای شرقی و به تبع آن سرگیجه کردن ایران در مرزهای شمالی پیگیری میشود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.