سیاست منطقه‌ای دولت سیزدهم چه معنایی تولید می‌کند؟

کارزار اخراج دیپلماتیک آمریکا از غرب آسیا

حضور رهبران ارشد حماس و جهاد اسلامی فلسطین در تهران و همزمان سفر منطقه ای حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران به پایتخت‌های عربی تصویر شفافی از دستور کار غرب آسیا ارائه می‌دهد.

به گزارش عصرآزادی آنلاین، اینکه خاورمیانه امروز با کدام دستور کار به پیش می رود، پرسش محوری فضای سیاست بین الملل است که پاسخ آن حداقل برای ایالات متحده مشخص و البته ناامیدکننده است.

وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران این روزها در راستای تداوم و ارائه بیشتر یک «سیاست خارجی فعال» منطقه‌ای از سوی دولت سیزدهم در پایتخت‌های همسایگان خلیج فارسی ایران، گفت‌وگوهای سازنده‌ای با همتایان قطری و عمانی خود داشته است. از طرف دیگر نتایج مذاکرات رهبران ارشد مقاومت فلسطین در تهران، در همین یکی دو روز گذشته نفس رژیم صهیونیستی را بند آورده و ضربات کاری بر تل آویو وارد آورده است.

ترافیک دیپلماتیکی که در منطقه غرب آسیا ایجاد شده و تهران یک سر ثابت آن است، حاصل تشخیص درست دستگاه سیاست خارجی ایران از تحولات سیاست بین الملل است که با اتخاذ راهبرد «همسایه گرایی» دولت، نتیجه آن خارج شدن ابتکار عمل از دستان آمریکا در منطقه بوده است.

برای واشنگتن و تل آویو، «پیمان ابراهیم» یا آنچه که آنها «توافق آبراهام» می خوانند، نقشه راهی تعیین کننده برای دستورکارهای آتی منطقه با هدف انزوای ایران و محور مقاومت تعریف شده بود اما امروز کارشناسان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای از فروپاشی زودهنگام آن صحبت می کنند. اینکه از دل عادی سازی اعراب و اسراییل در نتیجه پیمان ابراهیم، نزدیکی بیشتر پایتخت‌های عربی به ایران بیرون بزند یک شکست فاحش برای طراحان آن است.

بااین اوصاف می توان گفت خاورمیانه امروزی به صحنه زورآزمایی دیپلماتیک ایران و ایالات متحده آمریکا تبدیل شده و به نظر می رسد تهران علاوه بر کارزار اخراج نظامی آمریکا از منطقه در اخراج دیپلماتیک واشنگتن از غرب آسیا هم موفقیت هایی به دست آورده است.

همانطور که منطقه به سمت نظم چندقطبی پیش می رود، واشنگتن بیشتر از گذشته از کاهش نفوذ هژمونیک خود در غرب آسیا آگاه می شود، گویی تحولات منطقه که روی «دور تند همگرایی» افتاده است، توان تصمیم گیری از واشنگتن را سلب کرده است.

این روزها بازگشایی نمایندگی‌های دیپلماتیک ایران و عربستان پس از یک وقفه هفت ساله، در مراکز اندیشه ای آمریکا به نمادی از تغییر پویایی ژئوپلیتیکی در خلیج فارس تعبیر و تفسیر می شود.

البته تفوق کارزار دیپلماتیک منطقه ای ایران علیه آمریکا مقابل می تواند تا پایان سال جاری با نشست میان ایران، چین و اعضای شورای همکاری خلیج فارس در پکن و همچنین سومین نشست کنفرانس بغداد در اواخر سال جاری میلادی، که واشنگتن غایب بزرگ هر دوی آنها است، تکمیل شود.

ایالات متحده در منطقه خود را مواجه با یک فشار حداکثری معکوس شده توسط ایران و با همکاری چین می بیند که نتیجه آن برجسته تر شدن انزوا و کاهش هرچه بیشتر نفوذ منطقه ای کاخ سفید در اینسوی آتلانتیک و آسیای غربی است

همین چند روز قبل پایگاه تحلیلی «ریسپانسیبل استیت کرافت» وابسته به اندیشکده «کوئینسی» گزارش مفصلی از عقب ماندن آمریکا از ترتیبات جدید سیاسی و ژئوپلتیکی نوشت.

در گزارش این مرکز آمریکایی آمده است: شکست واشنگتن در انطباق با واقعیت‌های جدید منطقه‌ای، این کشور را منزوی کرده است، زیرا سیاست‌هایش دیگر با شرکای خود در منطقه هم‌خوانی ندارد. در حالی که ایالات متحده به سرمایه گذاری عمیق خود در منطقه برای آینده قابل پیش بینی ادامه می دهد، سیاست های این کشور به مانع اصلی تعاملات دیپلماتیک تبدیل شده است.

ریسپانسیبل استیت کرافت می نویسد: اندکی قبل از مراسم تحلیف جو بایدن در ژانویه ۲۰۲۱، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برای پایان دادن به محاصره بیش از سه ساله قطر، نشستی را در العلا، عربستان سعودی تشکیل دادند. در زمان برگزاری این نشست، عربستان سعودی و امارات از قبل مذاکراتی را با ایران برای کاهش تنش آغاز کرده بودند.

این پایگاه تحلیلی ادامه می دهد: امروز به استثنای بحرین، همه پنج عضو دیگر شورای همکاری خلیج فارس اختلافات خود را با تهران اصلاح کرده اند. حتی کشورهایی مانند مصر و اردن، در حال بررسی فرصت‌هایی برای نزدیک شدن به ایران هستند تا سیاست‌های خود را با تحولات ژئوپلیتیکی در حال تحول در خاورمیانه همسو کنند.

این اندیشکده آمریکایی با اشاره شکست های متعدد برنامه های ضد ایرانی واشنگتن در منطقه نوشته است: از سال ۲۰۱۷، ایالات متحده چندین تلاش برای ایجاد یک ائتلاف ضد ایران انجام داده است. ابتکاراتی مانند اتحاد استراتژیک خاورمیانه (MESA) که هدف آن ایجاد سازمانی شبیه ناتو متشکل از کشورهای عربی، واشنگتن و تل آویو بود، همچنین نشست ورشو در سال ۲۰۱۹ نمونه‌ای از تلاش‌های ایالات متحده با هدف انزوای ایران بوده است.

ریسپانسیبل استیت کرافت همچنین ادامه می دهد: تحت حمایت و مشارکت دولت بایدن، اسرائیل نشستی را در نقب تشکیل داد و وزرای خارجه امارات، بحرین، مصر و مراکش را گرد هم آورد. یایر لاپید، وزیر امور خارجه وقت اسرائیل گفت که هدف از این اجلاس ایجاد یک ساختار امنیتی جدید است که در درجه اول بر ترساندن و بازدارندگی در برابر «دشمنان مشترک ما و در درجه اول ایران» متمرکز است.

این پایگاه آمریکایی با اعتراف به ناکامی برنامه های منطقه ای دولت بایدن در مقابله با ایران اذعان کرده است: «سال گذشته، در حالی که بایدن به جده سفر کرد، پیشنهاد رابطه جدید ایالات متحده و عربستان سعودی تحت یک «معامله استراتژیک» و همچنین ایجاد برنامه مشترک دفاع هوایی و موشکی بین کشورهای عربی، ایالات متحده و اسرائیل، موسوم به «ائتلاف دفاع هوایی خاورمیانه» با هدف مقابله و منزوی کردن ایران ارائه شد. با این حال، این پیشنهادات متوقف شده است و حتی ابتکار فعال دریایی به رهبری ایالات متحده در خلیج فارس اکنون در حال فروپاشی است.»

اعتراف مراکز اندیشده‌ای و کارشناسان غربی به غیبت محسوس آمریکا و قدرت های اروپایی در تحولات جاری منطقه و برتری دیپلماتیک تهران بر واشنگتن در شرایطی اتفاق می افتد که دولت سیزدهم توانست با اتخاذ یک راهبرد صحیح و متوازن در سیاست خارجی خود، کسب حداکثری منافع ملی کشور را تامین کند.

دولت رئیسی توانست با اصلاح ادراک و فهم نادرست از روابط بین الملل مبتنی بر جهان تک قطبی که ایالات متحده همچنان در آن پیشتازی می کند، از خسارات هنگفت به منافع ملی ایران جلوگیری کند، آنچنانکه در دولت سابق با حاکم شدن فهم منسوخ «پاسیفیک گرایانه» از روابط بین الملل بر دیپلماسی کشور و کنار گذاشتن بقیه جهان از معادلات سیاست خارجی کشورمان، هزینه زیادی بر منافع ملی وارد آید.

منبع/ ایرنا

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.