مقاله:

پوشش در جامعه؛ چالش ها و واقعیت ها

عصرآزادی آنلاین/ دکتر میلاد محقق

دو واژه‌ی پوشش و پوشاک در جوامع بشری دارای جایگاه ویژه‌ای هستند و نگرش‌هایی به فراخور بسترهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هر جامعه‌ای، در باره آنها وجود دارد.
جای هیچ تردیدی نیست که تعیین و تهیه نخستین پوشش و پوشاک توسط انسان، برای در امان ماندن از آسیب‌های طبیعی مانند سرما بوده و به مرور جنبه‌های دیگری یافته است.
به موازات شکل‌گیری آداب و رسوم در جوامع، نوع پوشش و پوشاک نیز به تعریف رسیده و هر جامعه‌ای هنجارها و ناهنجارهای خود را در این زمینه تعیین کرده است.
سیر تحولات پوشش و پوشاک در کشورهای پنج قاره جهان به شکلی بوده که فرامین ادیان، مذاهب، فرق و مکاتب نیز در آن اثرگذار بوده است و پیروان؛ بر اساس آداب و رسوم خود، نوع پوشش و پوشاک را بر می‌گزیده‌اند.
اگر با دقت بر روی علل و عوامل تعیین نوع پوشش و پوشاک توسط جوامع مختلف بررسی داشته باشیم درخواهیم یافت که علاوه بر شرایط آب و هوایی و اقلیمی، مواردی همچون عناصر هویت بخش فرهنگی و اجتماعی نیز در آنها نقش داشته است.
در کشور ما نیز با تغییر بسترهای فرهنگی و اجتماعی، نوع پوشش و پوشاک در دوره‌های مختلف دستخوش تغییراتی شده است و مهندسان فرهنگی و اجتماعی با تبیین مواضع خود، چارچوب‌هایی را تعیین کرده‌اند که می‌توان آنها را در تاریخ معاصر نیز جستجو کرد.
آنچه که اکنون اهمیت دارد تا در باره پوشش و پوشاک به آن پرداخته شود این است که افراد جامعه امروزی کشورمان چگونه و بر چه اساسی تصمیم می‌گیرند که نوع پوشش و پوشاک خود را تعیین کنند؟
جامعه ایران که اکثریت آن را جمعیت مسلمان و شیعه مذهب تشکیل می‌دهد بر اساس آموزه‌هایی که پیشوایان و مبلغان دینی و مذهبی ارائه می‌دهند، منش خود را در انتخاب نوع پوشش و پوشاک تعیین می‌کنند اما پس از یک دوره چند ساله و با ورود انبوهی از رسانه‌های دیداری، شنیداری، نوشتاری و فضای مجازی؛ شاهد آثاری از تهاجم فرهنگی از طریق این رسانه‌ها هستیم که برخی از رفتارهای افراد جامعه را به سمت ناهنجاری‌های فرهنگی و اجتماعی سوق داده است.
حال باید این پرسش‌ را مطرح کنیم که آیا تهاجم فرهنگی رسانه‌ها قدرتمند بود یا اینکه باید بپذیریم فعالیت‌های مربوط به تبلیغ آموزه‌های دینی و مذهبی، ضعیف بودند‌؟
نسلی که اکنون ما شاهد آن هستیم، ثمره‌ی یک دوره تربیتی پس از تحولات ۱۳۵۷ هستند و بی‌تردید با آموزه‌های این دوران رشد یافته‌اند و هرچند نباید نقش رسانه‌های مهاجم را نادیده گرفت، ضعف دستگاه‌های متولی امور فرهنگی را نیز باید تایید کرد.
اگر بخشی از جمعیت نسل کنونی، هنجارهای مربوط به پوشش و پوشاک جامعه را قبول نمی‌کنند و در عوض به ناهنجارها روی می‌آورند، عامل آن را باید مربوط به فشار رسانه‌های مهاجم از یک سو و ضعف دستگاه‌های متولی امور فرهنگی از سوی دیگر دانست.
البته در کنار ضعف‌های موجود و مشهود در دستگاه‌های فرهنگی، عملکرد ضعیف دستگاه‌های متولی امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را نیز باید برجسته دانست.
اما نکته حائز اهمیت این است که چرا آن بخش از جمعیت نسل کنونی، از هنجارها دور می‌شوند و به سمت ناهنجاریها تمایل پیدا می‌کنند‌؟
تصور کنید که در هوای گرم، از شما بخواهند پوشاک ویژه‌ی ضد حملات شیمیایی بپوشید و از ماسک فیلتردار نیز استفاده کنید.
در این حالت، شرایط غیر قابل تحملی برای شما ایجاد می‌شود چون زیر پوشش کامل لباس و ماسک شیمیایی، دچار مشکل گرمازدگی خواهید شد اما اگر بدانید که حمله شیمیایی از سوی دشمن حتمی است، بخاطر جلوگیری از آسیب‌های ناشی از نفوذ مواد شیمیایی به بدن و ریه‌ها، شرایط سخت را تحمل خواهید کرد تا زنده بمانید و دچار مرگ و سایر آسیب‌ها نشوید.
با ذکر مثال فوق قصد داشتم بگویم اگر کسانی که به ناهنجاریهای مربوط به پوشش و پوشاک روی می‌آورند، به درستی بدانند که چه خطرات فردی و اجتماعی متوجه آنان است، هنجارها را خواهند پذیرفت.
بر اساس اسناد موجود و غیر قابل انکار، صهیونیزم جهانی عامل اصلی ترویج ناهنجاریها در حوزه پوشش و پوشاک است زیرا آنها در نظر دارند تا با ترویج برهنگی و فساد، به اهداف شوم خود که استیلا و حاکمیت بر تمامی امور جهانی است، دست یابند و این در حالی است که با اندک مطالعه و پژوهش درخواهیم یافت که خودشان در این زمینه، پوشش‌های مطابق با هنجارهای دینی و مذهبی را بشدت رعایت می‌کنند.
آری؛ زنان و دختران جامعه صهیونیست‌ها، با پوشش کامل در اجتماع ظاهر می‌شوند اما جریان صهیونیزم جهانی، برای سایر جوامع، برهنگی را ترویج می‌کنند.
به راستی چاره کار در چیست‌؟
ما اکنون در مقابل دو مسئله قرار داریم که باید با سرعت و دقت بالا آنها را حل کنیم:
از یک سو تهاجم فرهنگی رسانه‌ها و از سوی دیگر؛ ضعف‌های موجود در دستگاه‌های متولی امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که روزنه‌ای برای ورود آسیب‌های جدی به جامعه ما محسوب می‌شود.

تقویت کارکردهای رسانه‌ای برای آگاهی بخشی بیشتر به جامعه در خصوص واقعی بودن آسیب‌های ناشی از رویکرد جمعیت به سمت ناهنجاریهای مربوط به پوشش و پوشاک با استفاده از روش‌های درست و کارآمد شاید بخشی از راه حل مشکلات و معضلات کنونی باشد اما افزایش کارآمدی دستگاه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آثار بهبود‌بخشی بیشتری را دارا خواهد بود.
از سوی دیگر نیز نباید از ضعف عملکرد رسانه‌های داخلی، غافل ماند چرا که اگر رسانه‌های داخلی در مقایسه با عملکرد رسانه‌های خارجی مهاجم، عملکرد مناسب و موثری داشتند، ما اکنون شاهد این حجم از آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی مرتبط با موضوع پوشش و پوشاک نبودیم.
نقش مراکز علمی، آموزشی و پژوهشی نیز در این رابطه قابل توجه است و اگر مباحث مربوط به پوشش و پوشاک، به درستی و با ارائه‌ی بسته‌های مفهومی مفید و موثر، از طریق لوازم آموزشی و کمک آموزشی به مخاطبان این مراکز انتقال داده شود، آسیب‌های کمتری را شاهد خواهیم بود.
در این راستا، کتاب و کتابخوانی نیز نقش چشمگیری دارند و متولیان این امور می‌بایستی بیش از پیش به این موارد توجه نشان دهند.
در یک جمعبندی کلی می‌توان چنین بیان کرد که جامعه ما آغشته به عناصر هویت‌بخش دو فرهنگ ایرانی و اسلامی است و چنین به نظر می‌رسد که برنامه‌ریزان امور فرهنگی و اجتماعی می‌بایست با در نظر داشتن موارد شکلی و ماهوی این دو حوزه، برنامه‌های کارآمدتری را طراحی و اجرا کنند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.