چرایی عدم خاتمه جنگ و حقوق بین الملل در بحران اوکراین

عصرآزادی آنلاینقدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

در ماه‌های قبل از حمله روسیه به اوکراین، موضوع افزایش تعداد اعضای اروپایی ناتو مورد توجه محققان روابط بین‌الملل قرار گرفت. در حالی که تعدادی از واقع گرایان سیاسی، غرب را به دلیل عدم اتخاذ تدابیر کافی برای آرام کردن روسیه به دلیل اتخاذ سیاست های ظاهراً بی توجهانه و حتی مداخله گرایانه مورد هشدار قرار داده و متذکر می شدند که نباید برای ادامه گسترش ائتلاف نظامی به سمت شرق پوتین را خشمناک کرد؛ اما غرب به رهبری ایالات متحده سیاست جدید هژمونیک پوتین را مورد انتقاد قرار داده و پیوستن اوکراین به جامعه اروپایی و عضویت اش در ناتو را بیش از پیش جدی گرفتند.

البته مدارک و شواهد نشان می دهد که پوتین در سال 2007 در کنفرانس امنیتی مونیخ طی سخنرانی هشدار لازم را داده بود که رفتار اتحادیه اروپا و ناتو به رهبری ایالات متحده فتیله آتش جنگ را زودتر روشن خواهد کرد. به طوری که مورخان آمریکایی مانند: الکساندر موتیل و تیموتی اسنایدر، ادعا می کردند که موضوع گسترش ناتو به سوی شرق و نزدیک مرزهای روسیه زمینه ساز نگرانی های امنیتی مشروع روسیه خواهد شد. حتی اسنایدر چنین اقدامی را “خط قرمز” روسیه دانسته و وقوع هر شرایط مخربی را از سوی روسیه دلایل و توجیه منطقی بر شمرده و هشدار لازم را داده بود. لیکن کسی به این هشدارها پاسخ نداد و تا به امروز جان صدها هزار نفر از دو طرف تلف شده و اکنون وحشت از تخریب نیروگاه هسته ای زاپوریژیا و آثار مخرب و نگران کننده آن بر سر خط خبرها نقش می بندد.

اگر بخواهیم به عنوان نقطه شروع، به چرایی عدم خاتمه جنگ بپردازیم، باید خلاصه وار در زمینه پویایی سیاسی داخلی اوکراین در اواخر دهه 2010 اشاره کرد. زیرا صحبت از تغییر پارادایم در مورد رویکرد اوکراین به عضویت در ناتو، پس از مراسم تحلیف ریاست جمهوری ولودیمیر زلنسکی در 20 مه سال 2019 آغاز شد. همین امر باعث گردید که در ماه مه 2019، چشم انداز امنیت بین المللی از دیدگاه روسیه تغییر یابد.

هنگام بررسی وقایع پس از فوریه 2022، یکی از اولین تناقضات عمده ای که ظاهر می شود (اگر بخواهیم ادعای پوتین را بپذیریم که جلوگیری از گسترش ناتو به عنوان هدف نهایی سیاست روسیه عمل می کند) به اصرار شدید رهبری روسیه برای حفظ کنترل مرزهایش مربوط می شود. روسیه در هر پیشنهاد ارائه شده از سوی رهبران کشورهای مختلف تنها یک دلیل گذاشته است: سرزمین‌های اشغال شده را در قبال انصراف اوکراین از عضویت در ناتو اعلام کرده است. حالا پیوستن به اتحادیه اروپا را مد نظر قرار نمی دهد. اما زلنسکی علی رغم تمام مصایبی که دامنگیر کشورش شده، میلیونها آواره را راهی کشورهای مختلف کرده، اقتصادش تنها با حمایت اروپا سرپا ایستاده، به عناد به ادامه جنگ ادامه می دهد و علاوه از اصرار به عضویت در ناتو، آزادی جزیره کریمه را هم شرط می گذارد.

جالب است این را بدانیم که اروپا و غرب با ارسال تسلیحات جنگی، تنها دنبال هدف خودش است و زلنسکی هم با روح هنرپیشگی خود عروسک خیمه شب بازی غرب شده است و تنها مردمش با تکیه به این سلاح ها هر روز قربانی می شوند. مصیبت بارترین مسئله این است که بعد از بحران شکسته شدن سد مهم کاخوفکا که عمل تبرید نیروگاه هسته ای را تأمین میکرد، حالا در صورت سرد نشدن سیستمهای سانتریفیوژ احتمال انفجار و انتشار تشعشات اتمی وجود دارد.

باید بدانیم که نسخه های مختلف حل اختلاف و میانجی گری از سوی رهبران جهان از سوی زلنسکی رد شده است که آخرین آن پیشنهاد چین بود. در این نسخه که بنابه اظهار دیمیتری کوزاک معاون رئیس ستاد ارتش روسیه (نقل از سایت خبری اسپوتنیک) آمده است که اوکراین تضمین می کند که به عضویت ناتو نخواهد آمد و در نتیجه فرصتی برای جلوگیری یا پایان سریع خصومت های مسلحانه فراهم خواهد شد. همچنین اوکراین به عنوان کشوری بی‌طرف در منطقه برای حل و فصل مناقشه شناخته خواهد شد. روسیه به موقعیت مرزهای قبل از تهاجم (فوریه 2022) باز خواهد گشت.

لیکن این پیشنهاد از سوی اوکراین مورد پذیرش قرار نگرفته و بقای اوکراین را در عضویت به ناتو می داند. هر چند پیشنهادات چین از سوی نخبگان سیاسی اوکراین مورد تأیید قرار گرفته بود؛ لیکن به نظر می رسد که زلنسکی هنوز امیدوار به حمایت های بی چون و چرای غرب است و اختلاف اوکراین با روسیه را می خواهد تبدیل به اختلاف قدرت در مذاکرات بین‌المللی بین کشورها بدل سازد. شرایط تحریمی علیه روسیه را شرایطی فرسایشی تلقی می کند و باور دارد که دولت‌های قوی‌تر از او حمایت مطلق خواهند داشت. اما غافل از آنکه قدرت های برتر جهان همیشه در موقعیتی نیستند که بتوانند نتایج مطلوب را به قیمت کشورهای ضعیف‌تر به دست آورند و یا امتیازات در خطر افتاده را به بهای وجود کشورهای ضعیف و یا تعهدات اخلاق سیاسی به سادگی از دست بدهند. آنها همیشه معامله گران منافع کلان هستند.

شاید برخی از خوانندگان پیگیر فعالیت های ژئوپلتیک ناتو در قاره اروپا نباشند. در شرایطی که فنلاند به عضویت ناتو در آمده و سوئد نیز تلاش دارد عضو شود ولی ترکیه و مجارستان مخالف آن هستند، نشان می دهد که ناتو ریاکارانه سعی دارد منطقه دریای بالتیک را برای روسیه باتلاق بسازد و باید ادامه جنگ اوکراین را به نحوی اقدامات متقابلی در زمینه تقویت دفاع منطقه ای دانست. لذا پایان یافتن جنگ اوکراین تنها با تمایل زلنسکی از عضویت در ناتو مقدور خواهد بود و گرنه روزهای آتی اوکراین باز قربانگاه هزاران قربانی خواهد شد که قصاب آن زلنسکی و ماشین قتل نیز حمایت های نظامی و تسلیحاتی غرب است.

نتیجه کلام اینکه، روسیه در حالی که مرز بین المللی بیش از 1000 کیلومتر با فنلاند داشته و از نظر تاریخی فنلاند حائل ژئوپلتیکی است، می تواند در کنار اوکراین، خواب آرامش را از پوتین و قدرت را از روسیه برای همیشه بزداید. هیچ عقل سلیم و رهبری حاضر نمی شود در برابر چنین مخاطراتی دست از جنگ بکشد و صور پایان جنگ را به نفع اوکراین بنوازد. چرا که تسلیم شدن روسیه در برابر اوکراین – در حقیقت غرب- به معنای خاتمه حاکمیت و قدرت موازنه ای روسیه در دریای سیاه، قفقاز، اروپا خواهد بود. دیگر روسیه هیچ حساسیت، جایگاه استراتژیکی، ژئو پلتیکی و اهمیتی برای دیگران از نظر اقتصادی، سیاسی، امنیتی نخواهد داشت.

روسیه به خوبی میداند که احتمال پیوستن اوکراین به ناتو خواهد توانست نگرانی‌های امنیتی طولانی‌مدتی را در آینده ایجاد کند. این سناریوی بالقوه می‌تواند بسترساز یک اقدام نظامی در مقیاس کامل به یک کشور مستقل، هدف قرار دادن زیرساخت‌های غیرنظامی روسیه باشد. بنابراین، برای پایان دادن به خصومت و جنگ بین اوکراین و روسیه باید از منظر حقوق بین الملل با درک شرایط دو طرف در چارچوب بحث‌های کلی مربوط به تمامیت ارضی، امنیت مرزها و پایبندی به خرد دیپلماسی در کنار سیاست درهای باز برای مذاکرات بدون مداخله دیگران موضوع را پیگیری کرد و گرنه به این زودی جاری شدن خون ها در اوکراین پایان نخواهد یافت.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.