تاثیر صمد بهرنگی بر پویایی ادبیات کودکان و نوجوانان ایران از نگاه "عصرآزادی"
ادبیات پُلی میان فرهنگ و هویت آینده سازان
📌عصرآزادی/ شهرام صادق زاده
روز ۱۸ تیرماه سالروز درگذشت “مهدی آذر یزدی” نویسنده حوزه کودک و نوجوان است که به پاس تلاشهای ارزنده وی در ترویج ادبیات کودک به عنوان روز ملی “ادبیات کودک و نوجوان” نام گذاری شده است که انتخاب این عنوان حتی اگر تنها یک نام هم باشد، به واسطه تکرار سالانه آن و یادآوری مُکرر، میتواند مفید واقع گردد.
در دوران پس از مشروطه، ادبیات کودک با آثار افرادی نظیر نسیم شمال و دههها بعد از آن با تلاش افرادی نظیر جبار باغچهبان و عباس یمینی شریف به صورت رسمی متولد شد و طی دهههای ۳۰ و ۴۰ با صمد بهرنگی به اوج خود رسید و در سالهای اخیر مجدداً افول کرده است!
صمد بهرنگی برای پاسخگویی به نیازهای زمان خود، به بازسازی افسانههای آذربایجان دست زد و پُلی میان فرهنگ و هویت تـاریخی یک مـلت و نیازهای ضروری امروز و فردای آنها ساخت و در این راه، تمام افرادی را که مـنافعشان با منافع ملتش در تضاد و تقابل بود را به چالش کشاند و اینگونه است که او باید به الگویی برای فعالان حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان تبدیل شود تا به این سادگی از کنار مشکلات ادبیات آینده سازان این مرز و بوم رد نشوند…
▪️صفحه اول
کمتر کسی را سراغ داریم که نام کتاب معروف “ماهی سیاه کوچولو” یا همان “بالاجا قارا بالیق” را نشنیده باشد به طوری که اغلب نویسندگان، شاعران، سیاستمداران و افرادی که به نوعی دستی در فرهنگ دارند این کتاب فوق العاده کودکانه را خواندهاند.
ظهور و نقش صمد بهرنگی در ادبيات كودكان ايران با توجه به شرايط سياسی، اجتماعی، اقتصادي و فرهنگي حاكم بر جامعه از اهميت خاصي برخوردار است، به نحوی که آثار وی عمدتاً سال های دهه ۴۰ را در بر مي گيرد که اين دهه در تاريخ معاصر ايران از مهمترين دهه هاست.
جامعه در آن دوره شاهد تعيين كننده ترين تحولات اقتصادی و اجتماعی بود و از نتايح اين تحولات، زير ضربه قرار گرفتن مستقيم و غير مستقيم كودكان و نوجوانان است که بهرنگي داستانهايش را عرصه حضور اين كودكان قرار داد؛ كاري كه پيش از آن در ادبيات كودكان انجام نگرفته و او اولين آغاز كننده این حوزه می باشد.
فعالیت های صمد بهرنگی باید برای فعالان امروزی این حوزه یک الگو باشد؛ یک جوان شهرستانی که در ابتداي كار نويسندگي خويش و معلمی در روستاهای آذربايجان، عليرغم عدم تسلط كافی به زبان فارسی، حضور مادی را به ادبيات كشاند و داستان نويس كودكان شد و در اين كار چندان تاثيرگذار گشت كه نه تنها نويسندگان ديگر هم به سبک و سياق او روي آودند بلكه مرگ نابهنگامش در قالبی قهرمانانه و افسانهای نشست!
به گواه تاریخ، هنگامي كه صمدمعلم قلم به دست گرفت تا برای كودكان بنويسد ادبيات كودكان و نوجوانان در ايران سابقه اندكی داشت به طوری که فعالان اين عرصه بسيار معدود بودند و كودكان بيشتر از ادبيات شفاهی، بعضی قصه ها و افسانههایی كه بزرگترها برايشان نقل می كردند، بهره مي بردند لذا بهرنگی براي پاسخگويی به نيازهای زمان خود دست به بازسازی همين افسانه ها زده و به پلی ميان فرهنگ و هويت تاريخي يک ملت و نيازهاي ضروري امروز و فردای آنها تبدیل شد و در اين راه تمام كساني را كه منافعشان با منافع ملت در تضاد و تقابل بود را به چالش کشاند!
▪️صفحه دوم
یک نویسنده مطرح در حوزه ادبیات کودک و نوجوان گفت: برای هر حوزهای یک قله وجود دارد که میتوان در حوزه نویسندگی کودک و نوجوان به قلهای مانند صمد بهرنگی اشاره کرد که تاثیرش بیبدیل و کم نظیر بود.
هوشنگ مرادی افزود: صمد بهرنگی همانند صادق هدایت، جمالزاده و سایرین یک جریان آب در مسیر رودخانه بود که در طول این مسیر با مسائل مختلفی روبرو شد و هیچکدام از آنها بر او تاثیرگذار نبود و از مسیر اصلی اش خارج نکرد.
وی اضافه کرد: بهرنگی کسی بود که به ادبیات کودک و نوجوان اهمیت ویژهای میداد و معتقد بود که باید ادبیات کودک و نوجوان در خدمت قشر فقیر و آسیب پذیر جامعه قرار بگیرد زیرا او به بچههایی که در پنبه بزرگ میشدند و از قشر مرفه بودند اعتقادی نداشت و بیشتر به نقاط دوردست کشور و بچههایی که در روستاها و نقاط محروم زندگی میکردند توجه می کرد.
خالقِ قصههای مجید تاکید کرد: به یاد دارم که بهرنگی کولهای پُر از کتاب با خود به روستاها میبرد و با رنج فراوان آنها را بین مدارس مختلف توزیع میکرد و قطعاً افرادی مانند عباس یمینی شریف یا خانم وزیری و خود صمد بهرنگی از پایهگذاران حوزه کتاب کودک بودند که باید الگوی فعالان امروزی باشند.
مرادی درباره جریان ادبی ایران هم یادآور شد: برای من صمد بهرنگی با صادق هدایت یا جمالزاده و دیگران فرقی ندارد، اینها نسلی هستند که به یک اندازه در ادبیات و داستاننویسی کشور تاثیرگذار بودهاند و هر کدام به نوعی به ادبیات داستانی خدمت کردهاند اما خدمت صمد بهرنگی به حوزه کودکان اعماق و فرودست قابل توجه بود زیرا او با رنگ داستانی سیاه بر ادبیات کودک و نوجوان تاثیر گذاشت و اعتقاد دارم هر چیزی که در کشور و در حوزه ادبیات ارائه میدهیم باید برای همه باشد که برای مثال قصههای مجید هم برای یک قشر خاص نبوده و متعلق به کودکان و نوجوانان تمام طیف ها و مناطق کشور است.
▪️صفحه آخر
ماهی سیاه کوچولو نمادی از شجاعت، جسارت، ماجرا جویی و میل به زندگی است، داستانی که ماهی سیاه کوچکی که از زندگی یکنواختش در جویبار کوچک خسته شده و میخواهد دنیا را کشف کند را به تصویر می کشد و او با رود همراه می شود تا به دریا برسد و ببیند آسمان در هرجا به همین رنگ است؟!
این داستان که شاید جزو معروفترین داستانهای صمد بهرنگی باشد با تصویرگری بینظیر فرشید مثقالی آراسته شده است که باید مورد توجه نویسندگان حوزه کودک و نوجوان معاصر قرار گیرد؛ داستانی که کتاب برگزیده کودک سال ۱۳۴۷ شده و جایزه ششمین نمایشگاه کتاب کودک در بولونیای ایتالیا و جایزه بیینال براتیسلاوای چکسلواکی را در ۱۹۶۹ دریافت کرد و به بسیاری از زبانهای جهان ترجمه گردید!
صمد بهرنگی در کنار پرداختن به افسانههای آذربایجان، تزریق عشق به کودکان و تلاش برای ساختن دنیای بهتر از راه تعلیم و تربیت را در چنته دارد به طوری که “خسرو گلسرخی” فعال حوزه نشر کشور در خاطره ای زیبا می گوید: بهرنگی هر وقت به کتابفروشی میآمد کارش این بود که مواظب خرید دانشآموزان باشد، نمی گذاشت بچهها کتاب مبتذل عشقی بخرند… یادم نمیرود که صمد روزی به کتابفروشی آمده بود و به جوانی که میخواست کتابِ جنایی بخرد خیلی اصرار کرد که منصرف بشود اما جوان نپذیرفت و اصرار صمد هم فایدهای نکرد و آن پسر کتاب را خرید و رفت… صمد چون معلم بود میدانست که چطور حرف بزند، هر طوری بود آدرس جوان را گرفت و چند کتاب معقول را خرید و برای جوان پُست کرد… همین جوان، بارها به کتابفروشی آمد و سراغ صمد را گرفت، ولی صمد رفته بود و از رود ارس بازنگشت!
بدین ترتیب، اگرچه اقدامات فراوانی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان ایران و به ویژه منطقه آذربایجان انجام شده است اما، با توجه به نیاز جامعه جوان امروزی به داشتن آثار بیشتر، بهتر و شایسته جایگاه تاریخی و شخصیت این نسل اقدام گردد و در این بین، فعالان ادبیات وظیفه سنگینی بر دوش دارند تا همانند بهرنگی به گسترش ادبیات کودکان و نوجوانان پرداخته و آنها را از امواج مسموم جهانی واکسینه نمایند!