فرش تبریز در گذر زمان

عصرآزادی آنلاین / مولود اقبالی

مربی هنر و صنایع دستی

ذوق و خلاقیت هنری هر ملتی از فرهنگ، سنت ها، پیشینه تاریخی آن ملت ریشه و الهام می گیرد و این ذوق و استعداد در یک یا چند رشته خاص به گونه ای متبلور می شود که رقابت جوامع دیگر با آن در آن رشته ها به دلایل گوناگون تا حدودی دشوار می گردد. از جمله هنرهایی که در سرزمین ایران در مرور زمان به اوج کمال رسیده هنر قالی بافی است. دلیل این شکوفایی و تعالی را باید در خصوصیات ذاتی ایرانیان و مشخصات اقلیمی این سرزمین جستجو کرد.

تحقیق و پژوهش در خصوص ریشه های تاریخی فرش ایران، همواره یکی از مهمترین مسایل مورد علاقه شرق شناسان و ایرانیان بوده است. در این میان محققان قدیمی ترین ابزار قالی بافی را متعلق به عهد مفرغ می دانند، که اولین نشانه قالی بافی مربوط به کارد قالی بافی است که توسط ا.ن. خلوپین راجع به ابزار مخصوص قالی بافی از جمله کاردک، از گورهای عصر مفرغ در ترکمنستان و شمال ایران کشف شده است. ساخت و طرح دقیق چاقوی فرش بافی در عصر مفرغ نشان می دهد که به هیچ وجه اختراع جدیدی نبوده، بلکه ریشه در سنتی بسیار قدیمی تر از آن زمان داشته است.

  اما آنچه که در سال 1949 میلادی کشف شد و تا به امروز به عنوان یگانه سند موجود از قالی بافته شده مورد توجه تمام فرش شناسان و محققان قرار گرفته قالی پازیریک، کهن ترین فرش پرزی و گره دار تقریبا سالم موجود در جهان می باشد. این قالی توسط سرگئی رودنکو باستان شناس روس هنگام کاوش در گورهای اقوام سکایی منطقه پازیریک در دامنه جنوبی کوههای آلتایی در سیبری کشف شد که تاریخ فرش بافی را به یکباره دگرگون کرد. تاریخ بافت فرش 2500 سال پیش است و گواه مهارت خیره کننده قالی بافان ایرانی است چرا که خود رودنکو پس از مشاهده این قالیچه که از گور پنجم پازیریک به دست آمد به جهت شباهت بسیاری از تصاویر آن با شاهکارهای هنر هخامنشی بی درنگ گفت؛ تخت جمشید را به یاد می آورد. از ویژگی های این قالیچه اندازه آن است  189×200 سانتی متر. رجشمار حدود 40، کلاً از پشم بافته شده و با تصاویر شبیه به کنده کاری های تخت جمشید است. طراحی فرش بسیار با منظم و با قاعده انجام شده است. قرینه سازی ها متوازن و یکدست است، حیوانات افسانه ای شبیه به شیر بالدار، گوزن شاخ پهن، نگاره هایی شبیه به گل های هشت پر و اسب سوارانی که به طور دو نفر در میان به تناوب بر روی اسب ها نشسته یا در کنار آن ایستاده اند. رنگ این فرش در طول زمان تغییر یافته و رنگ اصلی به سایه های صورتی روشن و سبز کم رنگ تبدیل شده است. در اصل این فرش باید رنگ بسیار روشنی ترکیب شده از رنگ های قرمز سیر، آبی، سبز، زرد کم رنگ و نارنجی داشته باشد.

فرش تبریز در دوره ی ایلخانیان و تیموریان و ترکمانان (615 ـ907 ه.ق)

تنها قالی که نشان دهنده قدمت فرش بافی را در ایران نشان می دهد، همان قالی معروف به پازیریک هست اما بعد از آن تا دوره صفوی هیچ فرشی تا به حال دیده نشده است. اما بررسی نگاره های دوره تیموری نشان می دهد که در این دوره فرش بوده و نقوش مورد استفاده در آنها نیز هندسی بوده است. لذا تا اوایل قرن نهم هجری قمری سبک حاکم بر قالی های ایرانی را بیشتر نقوش هندسی تشکیل می داد. گرچه این نقوش به کمک رنگهای گوناگون دارای تنوع بیشتری بود، لیکن سبک گل و گیاه هم که در میانه ی سده ی هشتم هجری نشانه های آن ظاهر شده بود به تدریج تکامل یافت و بر آرایه ها و ریزه کاری های آن افزوده گشت. بنابراین می بینیم که در اواخر سده ی نهم و اوایل سده ی دهم هجری تصویر قالی ها در نقاشی ها تفضیل و ظرافت بیشتری یافته است.

 بررسی نشان می دهد که به لحاظ هنری و تاریخی، تحول نقشه فرش می بایست با تحول مینیاتور همراه باشد، زیرا تعدادی از طراحان فرش ایران، مثل بهزاد و شاگرد او سلطان محمد، نقاش بوده اند. تحولات هنری ایران در قرن هشتم و اوایل قرن نهم، تغییر مهمی در نقشه های فرش ایران ایجاد نکرد و در نتیجه فرش هایی در نقاشی های این دوره منعکس شده که دارای نقشه ی سنتی بوده است. در نقاشی های مکتب های قبل از قرن نهم و بخشی از مکتب هرات قرن نهم هجری و در مینیاتورهایی از بهزاد نقشه های سنتی را فراوان می بینیم و تنها در اواخر دوره ی تیموری و پس از آن است که نقشه های گردان (با اسلیمی، لچک، ترنج و انواع گل و برگ) رایج می شود و در دوره ی صفوی، تمام نقشه های شهری ایران و حتی برخی از نقشه های غیر شهری را تحت تأثیر قرار می دهد.

در محدوده ی زمانی مورد بحث ما چند مکتب نقاشی پیدا شده است که باید به آنها توجه کنیم زیرا این مکتب ها، به خصوص در اواخر این دوره، اثری قطعی بر نقشه ی قالی داشته است. این محدوده در واقع تا پایان کار بهزاد را در بر می گیرد، یعنی از مکتب هرات فراتر نمی رود، زیرا از این دوره قالی های زیادی برای بررسی وجود دارد. در این میان تحولاتی که در قرن نهم در خصوص فرش اتفاق افتاده است، لزوم تأمل بیشتری است، زیرا تحول شدیدی که در نقشه ی قالی ایران در این دوره صورت گرفته و آن را از شکل معروف به هندسی به سوی شکل معروف به گردان سوق داده است، نتیجه ی کار طراحان قرن نهم بوده است.

تبریز از دیرباز در پیشرفت و تعالی فرش، این هنر زیبا، سعی و تلاش فراوان نموده است، تا آنجا که قالی‌های این استان، مخصوصاً تبریز در جهان از شهرت بسزایی برخوردار است. در مورد تاریخچه فرش تبریز می‌توان چنین گفت که با توجه به قدمت تاریخی این شهر، مسلماً فرش بافی در آن به قبل از دوران صفویه باز می‌گردد و در زمان سلطنت هلاکوخان مغول از مراکز عمده تولید و داد و ستد قالی بوده و پا به پای شهر هرات (در خراسان قدیم و در حال حاضر در افغانستان) قالی بافی مراحل تکاملی خود را در آن می‌پیموده است. اما نمونه کاملی از قالی های بافته شده از دوران قبل از صفویه وجود ندارد و فقط تکه پاره هایی از چند فرش دوران ساسانی، سلجوقی، تیموری و همچنین در تصاویری از نگارگری های دوران تیموری این قالی ها را مشاهده می کنیم.

تصویر شماره4و5 برگرفته از مینیاتوری از مکتب تبریز، که سه صحنه مختلف از جمله ضربه زدن حضرت موسی به پای عوج را نشان می دهد. حاشیه های فرعی ظریف فرش و گل های کوچک متن آن با پیچ های ظریفی که از حاشیه های کوفی به داخل متن راه یافته اند سازگار است. تاریخ مینیاتور حدود قرن نهم هجری برآورد شده است. این نقشه می تواند نوع نقشه های فرش آذربایجان را در قرن نهم نشان دهد و گویای آن است که حتی در قرن نهم فرش تبریز ظریف بوده است.

 فرش تبریز در دوره‌ی صفویه (907 ـ 1135 ه.ق)

درخشش هنر کتاب آرایی در زمان تیموریان تأثیر بسزایی در طرح و نقشه فرش به ویژه در دوره صفویه داشته است. همچنین ترویج قالی بافی در زمان پادشاهان صفوی به ویژه در زمان شاه اسماعیل، شاه تهماسب و شاه عباس به ترتیب در تبریز، قزوین و اصفهان بیش از سایرین بوده است. شاه اسماعیل با دعوت و حمایت از هنرمندان، تبریز را مرکز هنری و فرهنگی ایران قرار داد و در این شهر کارگاههای بافت قالی دایر کرد. در زمان حکومت صفویان با ایجاد کارگاه‌های بزرگ قالی بافی، بافندگان طراز اول نیز در این شهر گرد آمدند و به بافت فرش‌های بسیار نفیسی پرداختند که امروزه بسیاری از آن‌ها زینت بخش موزه های بزرگ جهان است.

در واقع پس از انتقال پایتخت از هرات به تبریز، مکتب اول تبریز بنیان نهاده شد و به دنبال آن استقرار تعداد بی‌شماری از هنرمندان، از هر صنف و حرفه ای باعث شد که شهر تبریز به عنوان کانون هنر مورد توجه بسیاری قرار گیرد و در این میان هنر فرش بافی نیز با استقرار نقاشان و طراحان زبده ای چون بهزاد و سلطان محمد دو چندان رشد یافت.

عده زیادی از صاحب نظران بر این باورند که در دو دهه اول قرن 16 میلادی تعدادی از هنرمندان صاحب سبک و سایر مراکز فرهنگی به تبریز منتقل شده‌اند. از جمله هنرمندانی چون میرک، میرزا علی، سلطان محمد، میر سید علی و کمال‌الدین بهزاد. بهزاد در سال 1510 میلادی به عنوان سرپرست کتابخانه سلطنتی تبریز منسوب شد. این مطلب می‌رساند که هنرمندان بزرگی چون گروه ذکر شده کار تولید طرح‌های جدید برای فرش‌های دربار را در این زمان (آغاز حکومت صفوی) به عهده داشته‌اند.

 در عصر صفوی تبریز عالی‌ترین نگارگران را به خود طلبید و ترکیب آن‌ها امکان خلق مجموعه ای از کارهای استادانه را فراهم نمود که هرگز نظیر آن‌ها به وجود نیامد. به طوری که پرفسور پوپ شمار فرش های نفیس دوره صفوی را بیش از سه هزار تخته تخمین زده است که از این میان سه نمونه از فرش هایی که در تبریز بافته شده را یاد آوری می‌نماییم :

 قالی مشهور مسجد اردبیل(946 ه.ق) که اکنون در موزه «ویکتوریا و آلبرت» لندن از آن نگهداری می‌شود. و نام بافنده‌ی این فرش «مقصود کاشانی» در خود فرش بافته شده است.

 قالی دیگری که مربوط به همین مسجد بوده به سال 946 ه. ق و آن نیز در شهر لندن در تملک برادران دووین در موزه لس‌آنجلس است.

تخته قالی بسیار زیبای موزه‌ی «پولدی پتزولی» (میلان) با عنوان شکارگاه که مربوط به سال 929 ه. ق و از قدیمی‌ترین قالی‌های تاریخ دار است و کتیبه ای دارد که بافنده را معرفی می‌کند:

                              «شد از سعی غیاث‌الدین جامی      بدین خوبی تمام این کار نامی»

می‌توانیم این قالی‌ها را منتسب به ایران شمالی غربی کنیم این قالی‌ها تولید کارگاه‌های درباری بوده‌اند و مشخصاً در اطراف تبریز و یا شاید در جاهای دیگر بافته شده‌اند. اما آرایه ها و ویژگی های کلی قالی حکایت از این انتساب به تبریز دارند.

فرش تبریز در دوره های افشاریه (1148ـ1161 ه. ق)، زندیه (1163ـ1209 ه. ق)

پس از حمله افغان‌ها به سال 1135 ه. ق سلسله صفوی به طور کامل فرو پاشید و کشور دچار هرج و مرج شد.. نادرشاه که در سال 1148 ه. ق قدرت را به دست گرفت، چنان در تلاش برای توسعه کشور پهناورش بود که کمترین توجهی به ترویج امور فرهنگی از خود نشان نداد. فرش بافی در سراسر دوره های افشاریه و زندیه به ویژه در ایلات و عشایر ادامه داشته و مناطق کرمان، خراسان، هرات، اصفهان، آذربایجان و ترکمن صحرا از مراکز عمده تولید فرش بوده‌اند اکثر پژوهشگران غربی بر این باورند که در این دوران تولید فرش در ایران متوقف شده است، خاصه آنکه فرش هایی از آن زمان باقی نمانده و مانند دوره صفویه فرش های بزرگ پارچه و درباری تولید نشده است. در حالی که حقیقت چیز دیگری است. درست است که تولید فرش های زینتی کاهش یافت، ولی هرگز بافتن فرش متوقف نشد.  خانم لیلا دیبا پژوهشگر بخش مربوط به افشاریه و زندیه در دایرةالمعارف ایرانیکا با توجه به منابعی که گردآوری کرده است یادآور می شود: محل تاجگذاری نادرشاه در دشت مغان در سال 1148 ه.ق با فرش های ابریشمی و فرش های پشمی کرمان مفروش بوده است. همو به نقل از گزارش نمایندگی کمپانی هند فرانسوی در سال 1150 ه.ق می افزاید فرش های ابریشمی و پشمی زیبایی در بندرعباس در دسترس بوده است. بیشترین طرح‌های فرش در این دوره با نقوش گل و بوته، گلدانی، بندی، هراتی، بوته های تکراری، گل‌های ریز به نام‌های مختلف صدتومانی، داودی و غیره تزیین می‌شده است.

ناظر بر مطالب فوق می توان گفت که تبریز نقش مهمی در شکوفایی فرش، طرح و نقشه های آن داشته است. این شکوفایی ابتدا مدیون هنرمند بزرگ کمال الدین بهزاد و شاگردان او می باشد که در قرن نهم و دهم هجری به دعوت پادشاهان وقت روی به تبریز نهاده و آرمان های هنری این مکتب در تبریز ادامه داد. حال از نتایج شکل گیری این مکتب در تبریز، بی شک تحولات اتفاق افتاده در نقوش، طرح و رنگ قالی ها باید در ارتباط با شکوفایی این مکتب بدانیم زیرا منابع بسیاری وجود دارد که این هنرمندان بنام در طراحی نقشه های قالی نیز فعال بودند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.