حاکمیت مطلق جمهوری آذربایجان بر قره باغ، ثبات را به قفقاز بازمی گرداند؟

عصرآزادی آنلاینقدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

با تمهیدات و تأثیر گذاری که روسیه در قضیه چند روز گذشته در موضوع قره باغ داشته، با وجود آغاز عملیات نظامی در قره باغ  توسط نیروهای نظامی آذربایجان ، سرانجام نیروهای نظامی خواهان خودمختاری در قره باغ سلاح های خود را تسلیم کرده و به این وسیله جمهوری آذربایجان توانست بر تمامی منطقه قره باغ کوهستانی حاکمیت خود را عملی سازد. از نگاه مفسران و تحلیل گران سیاسی و کارشناسان منطقه ای چنین ادعا می شود که نیروهای موجود در قره باغ که خواهان خودمختاری بوده اند به دلیل خیانت نیکول پاشینیان و استعفای عمده مسئولان موجود در خان کندی یعنی مکان مورد مناقشه به نوعی خلاء قدرت پیش آمده و آذربایجان به راحتی توانسته است با فشارهای سیاسی- نظامی سرانجام به نتایج مورد دلخواه خود برسد.

گفتنی است که منطقه قره باغ  از دیدگاه مورخین و سیاسیون دو جمهوری ارمنستان و آذربایجان دارای تعابیر متفاوتی است. ارامنه با تکیه بر اسناد و منابع دوره قرون وسطی مدعی هستند که تا سال ۱۸۴۷میلادی این منطقه بنام “وارارآکن” (به معنی چشمه روان و جوشان) بوده است و متعلق به ارامنه می باشد. ولی منابع آذربایجانی عموماً بر این باورند که این شهر در اواخر سده هجده میلادی بنیان گذاشته شده ‌است و ییلاق خصوصی برای خان‌های خانات قره‌باغ محسوب می شده است و به همین دلیل به نام خان کندی (روستای خان) نامیده می شود.

به هر حال فارغ از بحث های تاریخی آنچه موضوع روز می تواند باشد این است که جمهوری ارمنستان پذیرفته است که منطقه کوهستانی قره باغ متعلق به جمهوری آذربایجان است و این با امضای سند در 8 نوامبر 2020 که آتش بس رسمی اعلام شد و به دفعات نخست وزیر ارمنستان نیز بر آن تأکید داشته است، این منطقه را باید از نظر سیاسی به عنوان اراضی آذربایجان محسوب کرد. البته بسیاری از کشورهای جهان هم این را قبول کرده اند.

همین دیدگاه و توافق پاشینیان در ماجرای به رسمیت شناختن حاکمیت آذربایجان بر مناطق قره باغ موجب خشم عده ای از ارامنه شده است که در منطقه خان کندی سکونت داشته و تقریباً 120 هزار نفر را تشکیل میدهند. علاوه بر آن تعدادی از مردم خشمگین که نمی توانند چنین مطلبی را بر بتابند، روز چهارشنبه در ایروان تجمع کرده و بر علیه پاشینیان دست به اعتراضات زده اند و او را خائن و سازشکار معرفی می کنند.

در این میان آذربایجان حضور نیروهای نظامی ارمنی در منطقه خان کندی را به عنوان تروریست قلمداد می کند و عملیات انجام شده را به عنوان مبارزه علیه تروریسم می شمارد. اگر از زاویه واقع گرایانه به موضوع بنگریم، بعد از عقد قرارداد آتش بس در سال 2020 میان ارمنستان و آذربایجان با مدیریت روسیه قرار بود که به تدریج نیروهای ارامنه، اراضی اشغالی قره باغ را تخلیه کنند. اما در طول دو سال گذشته این اتفاق نیفتاد و به ادعای دولت آذربایجان گذرگاه بیست کیلومتری لاچین محل انتقال مخفیانه سلاح های جنگی از سوی ارمنستان به سمت قره باغ بود. آذربایجان در دسامبر سال گذشته مسیر لاچین را تحت کنترل خود در آورد و بارها تذکر داد که نیروهای ارمنی بر اساس توافق نامه آتش بس، منطقه را تخلیه کنند ولی این امر اتفاق نیفتاد و به نهایت آذربایجان دست به حملات زده و سرانجام روز چهارشنبه ارمنستان و آذربایجان پس از آنکه نیروهای محلی ارمنی در آنجا موافقت کردند که سلاح های خود را پس از بروز آخرین درگیری کنار بگذارند، زمینه برای کنترل کامل منطقه جدا شده قره باغ کوهستانی به نفع آذربایجان مهیا شد.

بر اساس اخبار منتشر شده، گویا نمایندگان منطقه از اواخر هفته گذشته گفت وگوهایی را با دولت باکو در مورد “ادغام مجدد” قره باغ کوهستانی به آذربایجان آغاز خواهند کرد. الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان، در سخنرانی تلویزیونی عصر چهارشنبه اعلام کرده ساکنین منطقه خان کندی به عنوان شهروندان جمهوری آذربایجان محسوب شده و تحت حمایت دولت قرار خواهند گرفت.

آنچه در این حادثه تاریخی باید مورد توجه قرار گیرد این است که، وجود تنش و شنیده شدن صدای هر سلاحی در منطقه قفقاز بسی نگران کننده است. زیرا چنین حوادثی و عدم ثبات امنیت در منطقه، به نسبتی کشورهای حوزه قفقاز را تحت تأثیر قرار داده و حتی می تواند روابط دیپلماتیک سالم را در میان رقبا و بازیگران منطقه ای به روابط تیره بدل سازد.

به دور از خصومت‌ها و تلفات موجود در چندین سال گذشته از هر دو طرف، باید گفت که وضعیت بشردوستانه در قره باغ و به ویژه خان کندی مطلوب نیست. تابلوی ترسیم شده از تصاویر خبری رسانه ها نشان می دهد که ارامنه قره باغ نه به ادعای رئیس جمهور آذربایجان اعتمادی دارند و نه امیدی به مسئولان خود و نه به رهبران سیاسی موجود در ارمنستان.

فرار مردم در جاده های مشرف به خان کندی به اطراف و اکناف و یا هجوم تعدادی از آنها به فرودگاه خان کندی و پناه بردن به نیروهای حافظ صلح روسیه در منطقه ناخواسته انسان را به یاد حوادث مشابه در افغانستان می اندازد. در این میان به نظر می رسد که آتش خشم پایان پذیر نیست و ثبات در ارمنستان وجود نخواهد داشت و روسیه به عنوان بازیگر و تأثیر گذار اصلی در منطقه احتمال می رود زمینه برای ساقط کردن پاشینیان از قدرت را فراهم سازد. آنچه باید بدان اشاره کرد این است که افکار عمومی در آذربایجان نیز هنوز آمادگی لازم را در پذیرش ارامنه به عنوان شهروندان آذربایجانی ندارد و زخم های چندین ساله روحی و روانی اثرات ناخواسته ای را در معاشرت های اجتماعی خواهد گذاشت.

روسیه از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، شریک و متحد اصلی اقتصادی ارمنستان بوده است و یک پایگاه نظامی در این کشور دارد. پاشینیان به طور فزاینده ای از نقش مسکو انتقاد می کند و بر شکست آن در حفاظت از قره باغ تاکید می کند و استدلال او این است که ارمنستان برای تضمین امنیت خود باید به غرب روی آورد. خطای بزرگ پاشینیان در همراهی با ایالات متحده و برنامه ریزی برای انجام رزمایش مشترک نظامی رخ داد. به طوری که دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین در اظهار نظر چند روز گذشته خود همکاری نظامی و رزمایش مشترک نظامی بین ارمنستان با ایالات متحده را امری نگران کننده برای مسکو قلمداد کرد و در لای صحبت هایش اعلام داست که “بدون شک، قره باغ جزو اراضی آذربایجان است. آذربایجان در خاک خود اقدام نظامی را انجام می دهد.”  از همین اظهار نظر باید انتظار بروز چنین رخدادی را می داشتیم.

البته در ورای این قضیه مسایل دیگری نیز نهفته است. به طوری که جمهوری آذربایجان با فشار سیاسی- نظامی خود در صدد رسیدن به حاکمیت مطلق در منطقه بوده و حالا با رفع مشکل در گذرگاه لاچین بار دیگر مسئله کریدور زنگزور برجسته تر می شود. برخی از ناظران بر این عقیده هستند که “پلن بی” آذربایجان می تواند با ورود نظامی به این منطقه باشد تا بتواند کنترل کامل بر گذرگاه زنگزور را به دست بگیرد. آیا این اتفاق رخ خواهد داد؟

اگر نظر شخصی خودم را بیان داشته باشم باید بگویم چنین اتفاقی رخ خواهد داد. چرا که موضع گیری اردوغان در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل بر “یک ملت، دو دولت” بودن آذربایجان با ترکیه حاکی از این است که تحرکاتی رخ خواهد داد. اخیراً جنب و جوشی در پایگاه های نظامی ترکیه در نخجوان مشاهده میشود. از سوی دیگر سفر اخیر هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه به تهران علی رغم اینکه گفت و گوها در پس پرده ماندند؛ به نظر می رسد که ارزیابی نبض حساسیت ایران از سوی ترکیه بوده است. حال در پی این دیدار، اگر سفرهای وزیر دفاع ایران به آذربایجان و به دنبال آن سفر وزیر دفاع روسیه به تهران را مورد بررسی قرار دهیم می توان گمانه زنی کرد که به زودی در موضوع کریدور زنگزور اتفاقاتی رخ خواهد داد و احتمالا دراین دیدارها به نوعی نظر تهران نیز جلب شده است. حال در این دیدارها چه چیزهایی مورد بحث قرار گرفته که تهران مثلث آنکارا- تهران- مسکو را مثبت و کلیدی وار ادامه می دهد، خود جای ارزیابی دقیق دارد. زیرا ایران به هیچوجه نمی تواند در مسایل تغییر ژئوپلتیکی منطقه سکوت کرده باشد. یقیناً در صورت تحقق آن معامله ای به صورت برد- برد باید انجام شده باشد.

قدر مسلم است این است که، جمهوری اسلامی ایران به هیچ عنوان مایل به ادامه تنش در منطقه قفقاز نبوده و همانطور که تلاش دارد هژمونی ایالات متحده را در سایر مناطق به چالش بکشاند، به احتمال زیاد برای دور ساختن گام های آمریکا در ارمنستان به بازی دادن مهره های فیل خود در قفقاز خواهد پرداخت. از سوی دیگر حل مسایل پیچیده میان ایران و آذربایجان از نظر حقوقی، سیاسی، قضایی، امنیتی را نیز می توان در این راستا تعبیر کرد که تلاشی است با جاده دو طرفه بین آنکارا- تهران برای خلع ید کردن و یا حداقل کم تأثیر ساختن حضور اسرائیل در منطقه.

به قول حافظ : “بدان مَثَل که شب آبستن است روز از نو/ ستاره می‌شِمُرَم تا که شب چه زاید باز”

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.