ایران در معرض حملات قلم فروشان مزدور منطقه ای

عصرآزادی آنلاینقدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

در پی فرار ارامنه ساکن در منطقه قره باغ کوهستانی که طبق آخرین اخبار بالغ بر یکصد هزار نفر منطقه را ترک کرده اند (البته مجموع ساکنان ارمنی در قره باغ 120 هزار نفر برآورد شده است. )، موضع گیری های برخی از کشورهای غربی مانند فرانسه، آلمان، انگلیس و حتی ایالات متحده در رابطه با قره باغ هر روز نشان از ناخرسندی آزادسازی منطقه قره باغ از سوی جمهوری آذربایجان است.
هر چند برخی از تحلیل های موجود در رسانه های غربی، واکنش های رهبران کشورهای اروپایی و آمریکا را مضحک قلمداد کرده اند و معتقدند که رهبران غربی از ابتدای کار باید فشار لازم سیاسی را علیه آذربایجان و حامی عمده آن، یعنی دولت ترکیه اعمال می کردند. حالا نام گذاری به اقدام عملی و نظامی آذربایجان در آزادسازی قره باغ را نباید به عنوان پاکسازی قومی موثر دانست. در مقابل این نوع دیدگاه عمده، برخی از رسانه ها و حتی نوشتارهای موجود در فضای مجازی حاکی از آن است که لابی های جدیدی و حتی سمپات های تازه به دوران رسیده ای اندیشه داشناکتاسیون ارامنه را زنده می کنند و حتی یکی از مدل های بنام ارمنی به نام آرمینه هاروتیونیان در غرب با به دست گرفتن سلاح در دست، خبر از پیوستن خود به گروه میلیشیای مبارز ارامنه می دهد. این نوع اخبار نشان می دهد که تلاش های زیادی در کار است تا شرایط سالم و منطقی در نتیجه تحلیل تاریخی را به حاشیه برده و چالش موجود در منطقه قفقاز را همچنان ادامه بدهند.
جای تعجب اینجاست که در برخی رسانه های کثیر الانتشار ترکیه پیوسته در تحلیل ها و یادداشت های روزانه با قلم و تفسیر نویسندگان و یا خود رسانه ها سعی دارند ایران را به عنوان مأمن ارامنه معرفی کنند و حتی پا را به حدی فراتر نهاده اند که آدرس پادگان آموزشی ارامنه در شمال غرب ایران را نیز نام می برند. همان ذهنیت کور و سیاه نمایی که در مورد پ ک ک در سال های اخیر وجود داشت، این بار علیه ایران دست به شایعات بی اساس و دور از منطق و دلیل می زنند.
شایان ذکر است که ایران از همان ابتدای آزاد شدن خان کندی موضع گیری شفاف خودش را له جمهوری آذربایجان بیان داشته و حتی در برابر فرافکنی های موجود در خصوص گذرگاه زنگزور نیز بدون واکنش های احساسی، مواضع سیاسی نظام در مورد قفقاز را بیان داشته است. رایزنی های مشترک میان مقامات ترکیه و جمهوری آذربایجان با مسئولان سیاسی در وزارت خارجه ایران دال بر این حقیقت است. از سوی دیگر سفر دیپلمات کهنه کار جمهوری آذربایجان به ایران در آستانه آمادگی دو کشور ایران و آذربایجان برای انجام رزمایش مشترک در خزر، خود مؤید حقیقت انکار ناپذیر درک مشترک و متقابل دودولت می باشد.
بدیهی است که دست هایی از آستین شیاطین همیشه بیرون زده و خواهد زد تا آب را به نفع برخی گل آلود کنند. زیرا هیچ گاه ثبات و امنیت منطقه ای را بر نمی تابند و مایل نیستند که همسایگان منطقه ای با همدیگر در فضای سالم و حسن نیت به حیات سیاسی خود ادامه دهند. این امر تنها به ترکیه و یا آذربایجان صدق نمی کند چرا که به نظر می رسد در درون کشورمان نیز برخی از نشریات و یا تحلیل گران هم آوا با شیاطین بیرونی سعی دارند فضای مسموم دهنیت سیاسی را فراهم بیاورند. لذا بر دولت های ایران، ترکیه و آذربایجان است که جلوی این نوع سمپاشی ذهنی و خیال پردازی های ایده آلیستی را بگیرند و زمینه را برای رشد بذر نفاق تنگ تر کرده و حتی از بین ببرند.
در اصل باید به این نکته هم توجه شود که هر تبعه ایرانی و یا آذربایجانی و ترک مایل است که کشورش تمام قد دارای قدرت و توانمندی و کارایی لازم سیاسی و نظامی باشد. اما این نکته را باید دانست که کشورها هم به مانند افراد در پی رسیدن به قدرت رقابت هستند و این نوع رقابت هم منطقی و طبیعی است. ولی نوشتارها و یا اظهار نظرهای به اصطلاح کارشناسانه در شبکه های تلویزیونی به دور از این خواسته طبیعی است. بلکه آنها شرایط را از رقابت به منازعه و مجادله سوق می دهند که بسی خطرناک است.
همان اندازه که سیاسیون و یا کارشناسان ترکیه و آذربایجان به اهمیت پیوستن دنیای ترک از طریق گذرگاه زنگزور هستند و آن را در راستای اهداف بزرگ خود از نظر اقتصادی، تجاری، سیاسی، امنیتی می شمارند؛ به همان اندازه سیاسیون و کارشناسان و تحلیل گران سیاسی ایران نیز به دنبال راهکارهایی هستند که در این رقابت بازنده نباشند. همچنین از نظر ژئوپلتیکی برای آنها اهمیت دارد تا ایران بتواند از این مسیر برای بهبود شرایط اقتصادی، تجاری و تثبیت امنیت منطقه ای و مرزی و برتریت در رقابت های منطقه ای از قدرت مانور بیشتری برخوردار باشد. این نوع نگرش از اساس تا هدف منطقی است. اما فراتر از آن و متهم کردن این که ایران در کنار روسیه و فرانسه و ایالات متحده سعی در ساماندهی تروریست های ارمنی بوده و از پیروزی آذربایجان به شدت ناراحت است، نوشتار و گفتارهای زهرآگین و مسمومی هستند که نتیجه اش جز صفر- صفر چیزی دیگری نمی تواند باشد.
نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان و روزنامه‌نگار سابق، هر چند بعد از تظاهرات گسترده‌ای که در سال 2018 رهبری کرد و توانست سرژ سرکیسیان، آخرین حاکم مورد حمایت کرملین را که کشور را در فقر و سرکوب فرو برده بود، سرنگون کند، اکنون با عدم درک شرایط بین المللی و رویکرد متعدد و متنوع به کشورهای دیگر زمینه ساز شرایطی شده است که هم ساکنان ارمنی قره باغ چنان از آذربایجانی ها ترس و واهمه داشته باشند که اکثریت آنها منطقه را تخلیه نمایند. این حادثه را نباید به عنوان پیروزی و دلیل بر ظفرمندی دانست. زیرا انسان و انسانیت در هر شرایطی باید ملاک قرار گیرد. همان ذهنیت کوری که آب ها را گل آلود می کند، اکنون پیروزی نیروهای نظامی در خان کندی را چنان جلوه می دهند که آذربایجانی ها به خون آن ها تشنه هستند. حال آنکه در تصاویر و فیلم های منتشر شده از سوی رسانه ای بین المللی شاهد هستیم که سرباز آذربایجانی تلاش در رساندن آب و غذا به کودکان در راه مانده و یا پیرمردان و پیرزنانی هستند که نیاز به کمک دارند.
یقین بدانیم که عقب‌نشینی‌های روسیه در اوکراین باعث جسارت بیشتر پاشینیان شده است. او روابط امنیتی با ایالات متحده را عمیق تر کرده و حتی زمینه تمرینات نظامی مشترکی را با نیروهای آمریکایی برگزار کرد. همان دست هایی که اکنون حضورشان را در قفقاز جشن می گیرند، حامی مالی و رسانه ای دست به قلم هایی هستند که ایران را در مظان اتهام قرار می دهند که از شرایط فعلی و شکست ارامنه ناخرسند است.
شرایط کنونی به غیر از ایالات متحده به نفع هیچ کشوری نیست. زیرا در کنار دور کردن روسیه توسط ارمنستان از منطقه، مجلس ارمنستان رأی به دستگیری پوتین در تأیید تصمیم دادگاه جنایی بین المللی کرده است. یعنی فریاد “خداحافظ روسیه!” به خوبی از جای جای ارمنستان شنیده می شود. اما یقین بدانیم که پیشینه دمدمی مزاج پاشینیان نیز راه را برای سرنگونی وی هموار خواهد کرد یا دست به استعفا خواهد زد و یا اینکه در اثر ادامه اعتراضات و فشارها از قدرت برکنار خواهد شد.
فراموش نشود که دلیل فوری تمایل روسیه به طرفداری از باکو، وقوع جنگ اوکراین است. آذربایجان، کشوری به مراتب بزرگ تر و ثروتمندتر، به تحریم های غرب نپیوسته و بر خلاف ارمنستان، نسبت به اوکراین ابراز همدردی نکرده است. اما دلیل اصلی ترس پوتین از دموکراسی در امپراتوری سابق روسیه است. به نظر می رسد که همه این رویدادها مستقیماً با تلاش روسیه برای سرنگونی پاشینیان و متوقف کردن محور غربی او مرتبط است. تصور اینکه ارمنستان می تواند به راحتی از روسیه جدا شود، ساده لوحانه است. در شرایط فعلی 40 درصد از صادرات ارمنستان به روسیه می رود. شرکت های دولتی روسیه 90 درصد از ظرفیت تولید برق ارمنستان را کنترل می کنند.
نتیجه بحث اینکه، بازی میان قدرت ها در منطقه ادامه دار خواهد بود. قلم فروشان مزد بگیر نیز انجام وظیفه خواهند کرد. تنها عقل سلیم و دور اندیشی است که می تواند نسیم بهاری و آرام بخش را به منطقه قفقاز بازگرداند. ایران بر همین اساس طالب حل هر مساله ای در چارچوب 3+3 است. در غیر این صورت نه آرامش به قفقاز بازخواهد گشت و نه کسی پیروز میدان خواهد بود. والسلام!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.