چگونه جهان می تواند با ترامپ برخورد کند؟

عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University

دونالد ترامپ دوباره در ژانویه 2025 وارد کاخ‌سفید خواهد شد. هنوز کسی به درستی در رابطه با رفتار و برخورد او با سیاست جهانی تخمین درست و قطعی نمی‌تواند داشته باشد. چرا که گزینش های وی در اعضای کابینه‌اش همگان را شگفت زده کرده است. اما آنچه در ظاهر امر تصور می‌رود این است که وی این بار مطمئناً با تجربه‌تر و متقاعدتر از همیشه به نبوغ استثنایی‌اش برمی‌گردد. او مصمم خواهد بود آنچه را که موجب شکست در انتخابات قبلی شد و جایگاه خود را به جو بایدن واگذار کرد، عملکرد و دیدگاه او را اصلاح کند.

ترامپ هم مانند بسیاری از مردم اغلب اشتباه می‌کند. لیکن بر اساس ادعای روانشناسان و شخصیت پردازان برجسته، ترامپ دارای شخصیت خودباوری قدرتمند و روحیه نارسیستی یا خودشیفتگی محض است که به او قدرت آن را داده است که نه تنها با دشمنان متعدد خود بلکه حتی خود واقعیت را هم به چالش بکشد. در چند هفته‌ای که سپری شده است و ترامپ شخصیت های متنوعی از سیاسیون، سرمایه‌داران و حتی افراد ناشناخته‌ای در تیم خود استفاده می‌کند، نشان از آن دارد که وی به عنوان رئیس جمهور به دنبال افرادی است که حامی او باشند و از دولت پنهان و یا در سایه ایالات متحده تأسی نجویند و مستقل بیندیشند و تصمیم بگیرند. ترامپ از همان روز نخستی که پا در کاخ‌سفید خواهد گذاشت، از منتقدان داخلی خود که غالباً از دموکرات ها هستند، بری جسته و در این میان حتی بسیاری از سناتورها و یا سیاسیونی در کابینه نخست وی حضور داشتند، دوری خواهد کرد. چرا که در دوره رقابت های انتخاباتی برخی از آنها را به عنوان خائن یاد کرد و تعدادی که دندان تیز کرده بودند تا به قدرت قبلی بازگردند، در نگاه ترامپ بی‌اهمیت تلقی شدند. از پومپئو گرفته تا جان بولتون و یک عده دیگر. اما با این حال دو چهره ضد ایرانی و صهیونیست محور بنام مارک روبیوی کوبایی الاصل و مایک والتز که شدیداً با نیروهای نیابتی سر جنگ دارد. ترامپ با تمام این اوصاف این بار متفاوت از هر زمان فکر کرده و عمل خواهد نمود. این را من نوعی نمی‌گویم، بسیاری از تحلیل گران در کشورهای مختلف نیز بیان می‌دارند.

نوع برخورد رهبران مهم در سطح بین‌المللی از حالا زاویه خودشان را محتاطانه با ترامپ رعایت می‌کنند. حتی برخی در ابتدای پیروزی وی چنان شادمان بودند که امروز با احتیاط در رابطه با وی سخن به میان می‌آورند. حتی رهبران کشورهای اروپایی نیز درک کرده‌اند که ترامپ سال 2025 متفاوت از سال های گذشته است. آنها فهمیده‌اند که یا باید با ترامپ از روی فرصت و مسئولیت و با صداقتی صریح اما محترمانه صحبت کنند یا اینکه شرایط بین‌المللی را چنان فراهم سازند که ترامپ را در برابر عمل انجام شده قرار دهند. یا عملکرد آن ها به نوعی جاده صاف‌کنی سیاست های وی باشد. از این رو باید عملکرد کشورهای اروپایی و به ویژه سه کشور فرانسه، آلمان، بریتانیا را از این منظر ارزیابی کرد.تروئیکای اروپایی سعی دارد به نوعی ایران و مسایل آن را با هر ترفندی مدیریت نماید که وقتی ترامپ در کاخ‌سفید با مشاوران خود در رابطه با ایران و مسایل خاورمیانه به بحث نشست، به متحدان اروپایی ایالات متحده بگوید: “دست خوش!”

بازیگردانی این سه کشور در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه ایران در چهارشنبه گذشته و درنهایت تصویب قطعنامه علیه ایران در این شورا و یا حمایت از اوکراین در برابر روسیه و یا ادعاهای کشورهای حوزه اسکاندیناوی (نروژ، سوئد، فنلاند) در رابطه با جنگ احتمالی هسته‌ای بین روسیه و آن حوزه، نشان از آن دارد که چالش های جدی را در پیش روی ترامپ خواهند گذاشت و ترامپ هر چند فریاد زنان شعار “اول آمریکا” را مطرح می‌کند، اما در برابر شرایطی بغرنج و پیچ در پیچ بین‌المللی دست به تصمیماتی خواهد زد که با روحیه خود‌شیفتگی و خودباوری قدرت سنخیت داشته باشد. با اینکه افرادی همچون ایلان ماسک شاید بخواهد رویکرد انعطاف‌پذیری را با توجه به اهداف شخصی و ایده‌آلهای آتی خود که به نوعی آمریکا را سرلوحه قرار خواهد داد، ترامپ را ساکت سازد ولی بعید نیست که برخی از افرادی هم که تمایلات رادیکالی در اجرای استراتژی های متعدد در رابطه با حل مشکلات ایالات متحده دارند، مسیر اندیشه و عمل ترامپ را دچار اشتباهات فاحشی سازند.

با تمام این اوصاف، ترامپ به عنوان یک هیولای سیاسی تک‌بعدی و غیرمنطقی است و نباید فراموش کرد که او می‌تواند بر اساس اهداف و ایده‌آل های خود سیاست پیشگی را ادامه بدهد. زیرا او فردی است که هوشمندانه معامله‌گری می‌کند. مانند بسیاری از قلدرها، او تا زمانی که بتواند دیگران را به میل خود خم می‌کند. وقتی نتواند، سعی خواهد کرد معامله کند. به نظر می‌رسد، در شرایطی که تروئیکای اروپایی آش پخته در مورد ایران را پیش روی ترامپ خواهند گذاشت، کشورمان باید نسبت به کاهش تنش های موجود در منطقه که به نوعی ادعا می شود دست او به آنها ربط دارد، اقدام نماید. حتی در رابطه با آتش بس – بدون سازش- پیش قدم باشد و در عین حال استراتژی بازدارندگی چند وجهی را در برابر آمریکا و متحدان او قرار دهد. اهمیت همگامی با سیاست های مقابله‌ای روسیه با ایالات متحده و اروپا و حتی همسو شدن با چین و توجه به کشورهای جنوب جهانی می‌تواند تلنگری به تصمیمات آتی ترامپ بوده باشد. ترامپ هر اعجوبه‌ای باشد به هیچ وجه تمایل به بحران سازی و بروز جنگ خانمانسوز ندارد. شاید خیلی ساده و سطحی به نظر بیاید ولی اگر او بداند که می‌تواند در ایران سرمایه‌گذاری کند و نفع مادی وی بر سایر منافع بچربد، یقین بدانیم که او وارد معامله می‌شود.

غالب رهبران خارجی تلاش دارند زمینه‌های وقوع تجارت با ترامپ را فراهم بیاورند و سرفصل موضوعات اجلاس گروه 20 که در حال انجام است، همین را نشان می‌دهد. ایران نیز می‌تواند در جریان مواجهه با تصمیمات ترامپ بدون واسطه و مستقیم زمینه مذاکرات را فراهم بیارود و مستقیماً با او برخورد کرده و ضمن حل مسایل فی مابین، نسبت به تحریک و متقاعد کردن وی پیشنهاداتی را بدهد.

آنچه به شخصه در طول چند سالی که مسایل بین‌المللی و سیاسی را رصد کرده و از ترامپ درک کرده‌ام، این بوده است که او همیشه می‌پرسد: “چه چیزی برای من مفید است؟” یعنی، او محاسبات خود را هم سیاسی و هم تجاری ارزیابی می‌کند. در عین حال بر روی یک هدف متمرکز است: “اول آمریکا”.

ترامپی که به نبوغ خود متقاعد شده و با شواهدی که بعد از پیروزی در انتخابات برای اثبات خود و همچنین هسته‌ای که به عنوان اعضای دولت خود شکل داده، حکایت از آن دارد که بیش از هر زمان دیگری در محاصره مردان آری‌گوی و متفکر قرار خواهد گرفت. ترامپ این بار با رهبران کشورها، دوستان و متحدان ایالات متحده رویکرد و برخوردی جدی خواهد داشت و باید سایر کشورها با ترامپ صادقانه صحبت کنند. او این بار آمده است که حتی لازم باشد بر سر رهبران صهیونیستی نیز فریاد بزند و آنها را شرمنده کند. حتی لازم باشد مانند مخالفانش با دوستان خود نیز تهدیدوارانه صحبت کند.

خلاصه کلام اینکه، سالیان سال است، علی رغم به چالش کشیدن منافع و سیاست های ایالات‌متحده، همیشه در جناح دفاعی قرار گرفته‌ایم و اگر هم واکنشی داشته‌ایم در برابر کنش ناجوانمردانه آن ها بوده است. یکبار هم که شده به این باور برسیم که شرایط فعلی به هیچ وجه به نفع کشور و منافع ملی ایران نیست. تمام تحریکات، تحریم ها و فشارهای ایالات‌متحده آمریکا و متحدان آن نه برای تضعیف دولت و حاکمیت است که در سناریوی موجود هدف اش به ستوه آوردن ملت و به نقطه ناامیدی رساندن آن ها است تا بتواند ثمره چندین ساله این مرز و بوم را از درون دچار فرسایش سازد. بارها گفته‌ام و باز تأکید می‌کنم که هیچ قدرتی نمی‌تواند به ایران تعدی جدی کرده و یا رفتارهایی مشابه با سیاست هایی داشته باشد که با افغانستان و عراق و لیبی داشته‌اند. تنها راه گسست زنجیره وحدت و اراده ملی در کشور، به جان هم انداختن اقوام مختلف و افزایش حس ناامیدی و از بین بردن روحیه ملی است.

نکته مهم اینکه، واقعاً به این سطح از درک برسیم که نیاز داریم بدون واسطه مشکلات پیش رو با رقبا و دشمنان را خودمان حل کنیم. غیر این تنها زمان بر و فرصت سوز بوده و مسیر رسیدن به نتیجه را طولانی تر و یا حتی بعضا غیرممکن می سازد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.