عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University
همان طور که مشخص است، در هر کشوری با سیاست پویا و رو به دموکراسی و تنوع سیاسی در سطح جهان، جبهه مخالف یا اپوزیسیون نقش بسزایی دارد. بدون اپوزیسیون محتمل است که یکهتازی در کشور حاکم میشود و پایههای استقرار دموکراسی ناچیز به تزلزل واداشته میشود. از این رو اهمیت و نقش اپوزیسیون و یا به عبارتی منتقد مصلح در یک دولت موفق عنصری حیاتی در عملکرد سیستمهای دموکراتیک است. مخالفت نه تنها برای کنترل قدرت، بلکه برای یک مدیریت فراگیرتر با انعکاس تنوع اجتماعی اهمیت دارد. با توجه به اینکه در کشور ما حاکمیت احزاب به صورت واقع کلمه شکل نگرفته است، لذا جبهههای فکری و گرایشی در سیاست حاکمه به صورت جبهههای مختلف و با نام های متعددی نمود عینی یافتهاند و در یک جمعبندی به نام جناح تندرو و اصلاحطلب شناخته میشوند. اما بدیهی است که در طول سال های گذشته این دو جناح با وجود کسب قدرت نتوانستهاند آن طور که شایسته و بایسته است در راستای منافع کشور و یا حفظ اصول اعتقادی و گرایش سیاسی خود در قالب عمل به نتیجه مطلوبی نایل آیند و فضای امید و نشاط را به جامعه ارزانی دارند. از این رو نتیجه عملکرد آنها تا حدودی باعث اتلاف سرمایههای عمده کشور اعم از وحدت و همدلی، همگرایی، ترجیح بندی منافع ملی و امثال اینها شده و در نتیجه قهر علنی میان ملت و حاکمیت در سال های اخیر رخ داده است که نتایج آماری انتخابات مجلس و یا ریاست جمهوری بیانگر آن است. لیکن باید گفت که با روی کار آمدن دولت چهاردهم و پیش گرفتن رویکردی متفاوت در راستای تحقق انتظارات اکثریت مردم موجب شد که انتخابات اخیر ریاست جمهوری با تکانی نسبتاً معقول جامعه ایرانی را بار دیگر برای تصمیمگیری در سیاست آینده کشور به تحرک وادارد.
اما آنچه در این روزها قلب همه ملت را به درد آورده است، عدم شفافیت کرداری و فکری هر دو جناح اعم از قدرت حاکمه در دولت وهمچنین جبهه مخالف است. انگار قدرت حاکمه بیم و هراسی دگرگونه از جبهه اپوزیسیون دارد – البته بر حسب درک وضعیت داخلی و خارجی و جلوگیری از هم گسستگی وحدت ملی شاید بوده باشد.- اما همین بیم و هراس باعث شده است که جبهه مخالف جریتر و با جسارتتر عملکرد دولت را زیر سئوال ببرد و زمینه تشتت فکری قاطبه مردم را فراهم بیاورد. چنانچه مردم در کوچه و برزن این سئوال را میکنند که اگر جبهه مخالف به راستی این همه ایراد میگیرد و بر همه چیز با نگاه منفی مینگرد، چرا بدون درک منافع ملی و بی توجه به تهدیدهایی که از برهم خوردن اتفاق ملی کشور را درگیر خود خواهد کرد، راهکار درستی ارائه نمیدهد. مگر نه این است که انتقاد میبایستی در جهت منافع کشور و راهگشا باشد؟ جبهه مخالف اگر دنبال قدرت و کسب صندلی نیست، چرا دست یاری به دولت حاکمه دراز نمیکند و با شفافیت در گفتار و کردار، راه کارهای برون رفت از مشکلات متعدد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره را پیش روی جامعه و دولتمردان قرار نمیدهد؟ طرح شایعات دروغین و بدنام کردن دولت آن هم بدون سند و مدرک غیر از تضعیف حاکمیت و ناامیدی ملت چه سودی برای کشور خواهد داشت؟ با این پرسش هاست که ملت به این نتیجه می رسد یا خواهد رسید که از اینها امیدی نیست و بهتر است آن ها را به حال خودشان واگذاشت. اما آن زمان خدا میداند چه خساراتی رخ خواهد داد.
با این پیش درآمد مطلب، نیاز است به کارکردهای مؤثر اپوزیسیون اشاره کنم. اپوزیسیون به طور خلاصه عملکردهایی همچون: نظارت بر قدرت (با رعایت تصمیمات، سیاست ها و عملکرد دولت، پاسخگویی را تضمین می کند. یک اپوزیسیون قوی برای جلوگیری از فساد، حکومت خودسرانه یا سوء مدیریت ضروری است. این امر به افزایش شفافیت در مدیریت کمک می کند.) ایجاد سیاست های جایگزین (اپوزیسیون نه تنها انتقاد می کند، بلکه سیاست ها و راه حل های جایگزین را نیز ارائه می دهد. در چنین شرایطی به دولت کمک می کند تا تصمیمات خود را بهتر ارزیابی کند و گزینه های مختلفی را در اختیار مردم قرار دهد.) تضمین کثرتگرایی و نمایندگی (اپوزیسیون تضمین میکند که صدای اقشار مختلف جامعه شنیده میشود. در یک جامعه دموکراتیک، نمایندگی همه گروهها و حمایت از حقوق آنها توسط اپوزیسیون حمایت می شود.) افزایش آگاهی در جامعه (اپوزیسیون با انتقاد از سیاستهای دولت و اطلاع رسانی به مردم، آگاهی را افزایش میدهد. این فرآیند شهروندان را تشویق میکند تا افراد آگاهتری بشوند و دموکراسی را تقویت کنند.) ایجاد محیط آشتی و گفتمان (یک اپوزیسیون مؤثر میتواند بر اساس گفتگو و آشتی با دولت کار کند. این امر قطبی شدن در جامعه را کاهش میدهد و یک محیط سیاسی سازنده ایجاد میکند.) رقابت در فرآیندهای انتخاباتی (اپوزیسیون با ارائه یک آلترناتیو در انتخابات، تداوم یک سیستم رقابتی را تضمین میکند. این به رأی دهندگان کمک میکند تا انتخابهای آگاهانهتری داشته باشند و دولت به طور مداوم حمایت مردمی را تجدید کند.) حفاظت از حاکمیت قانون (اپوزیسیون با توسل به قوه قضائیه برای جلوگیری از انحراف از قانون اساسی و قوانین به حفاظت از حاکمیت قانون کمک میکند.)
بنابراین در یک دولت موفق، اپوزیسیون نه تنها دولت را کنترل و نقد میکند، بلکه جامعه را به عنوان یکی از سنگ بناهای یک نظام دموکراتیک به جلو میبرد. در حالی که فقدان یک اپوزیسیون مؤثر و خیرخواه جامعه میتواند به تمایلات اقتدارگرایانه منجر شود. یک رابطه متوازن میان اپوزیسیون و قدرت موجب می شود تا عملکرد سالم دموکراسی تضمین شود. بنابراین، اپوزیسیون بخشی جدایی ناپذیر از یک دولت قوی و با ثبات است.
با این تصور بدیهی است، خوانندگان به این حقیقت رسیدند که یک مدل واقعبینانه و مخالفانه که منافع کشور را در نظر بگیرد، هم از نظر تقویت نظامهای دموکراتیک و هم از نظر یافتن راه حل برای مشکلات اجتماعی نقش مهمی دارد. در غیر این صورت باید گفت که اپوزیسیون به دنبال منافع ملی نیست، بلکه در پی رسیدن به قدرت است و میخواهد هر آنچه هدف غایی است به هر نحو ممکن اعم از مشروع و نامشروع به آن دست یابد.
در اینجا لازم میدانم به عناصر کلیدی در شرح وظایف اپوزیسیون اشاره کنم. اپوزیسیونی که دل او به حال کشور و ملت میسوزد میبایستی از جنبه پیشنهادات سیاستی مشخص و واقع بینانه، اولویت دادن به منافع کشور، رویکرد فراگیر و متحد کننده، راهگشا بودن در کنار انتقاد، معرفی کارکنان آموزش دیده و متخصص و با تجربه به دولت، پاسخگو و شفاف بودن در انتقادات و راه کارهای خود، همکاری با جامعه مدنی و درک شرایط به روز جامعه از لحاظ رویکردهای عموم پسند نه اینکه دنبالهروی تصورات و تمایلات بخشی از جامعه، استراتژی ارتباط موثر با مردم و همسو شدن با تحقق انتظارات جامعه، کنترل قدرت در ائتلاف های فراکسیونی در مجلس و در نهایت ارائه کردن چشم انداز لازم و منطقی برای آینده در حل مشکلات فعلی داخلی و خارجی بوده باشد. باید چشماندازی را ارائه دهد که نه تنها برای مشکلات فعلی بلکه برای مشکلاتی که ممکن است در آینده رخ دهد، راه حل ایجاد کند. باید سیاستهای نوآورانهای را در زمینههایی مانند آموزش، فناوری، محیط زیست، توسعه زیرساخت های مهم، به اندک رساندن تنش های سیاسی در داخل و خارج و همچنین بهبود اقتصاد ارائه کرده و در توسعه آنها گام بردارد. و گرنه بدنام کردن و تهمت زدن و به زیر سایه بردن و ایجاد شائبه چیزی به جز حاشیه سازی و ایجاد فضای اخبار زرد در بر نخواهد داشت و دود آتش برافروخته توسط جناح مخالف سرانجام به چشم خود آنها خواهد رفت. هدف اصلی یک اپوزیسیون واقع بینانه و سودمند، تقویت دموکراسی و صلح اجتماعی، افزایش رفاه مردم و ارائه الگوی بهتر حکومت است. این رویکرد تضمین میکند که هم اپوزیسیون و هم کشور در دراز مدت سود ببرند. امید که این پیام بدون هیچ حب و بغضی به گوش جبهه اقتدار و اپوزیسیون رسیده باشد.
باز مثل همیشه، از ما گفتن بود و بس!