عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University
چند روزی است در محافل خاص و عام سخن از آزادی چیچیلیا سالا، روزنامه نگار ایتالیایی که چندی پیش در ایران دستگیر شده بود و تخمین زده میشد در برابر محمد عابدینی، شهروند ایرانی اسیر در زندان ایتالیا آزاد شود)سخنگوی وزارت امور خارجه این موضوع را تکذیب کرد)، که یک طرفه آزاد شد. با این خبر بار دیگر این ذهنیت بین المللی که “ایران از اتباع خارجی برای اهداف خود استفاده می کند” در برخی از افکار عمومی شکل گرفت. از همین رهگذر است که تعدادی از کانال های تحلیلی- سیاسی نیز در این رابطه به بررسی موضوعات پیشینه و آینده شرایط سیاست خارجی ایران پرداختند و برخی تحلیل گران ادعای انفعال سیاست خارجی ایران را داشتند. نگارنده قصد تحلیل این مسایل پیچیده و بعضاً مبهم را ندارد. چون به این باور است که خیلی از مسایل در پشت پرده وجود دارند که مبهم بوده و به درستی نمی توان بر روی آنها استنباط قطعی کرد. به هر حال با توجه به ادعاهای مطرح شده در وجود برخی ضعف ها در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، مایل هستم از نگاه علمی و با تکیه بر دروس آموخته شده در روابط بینالملل به مسأله پردازشی داشته باشم.
باید اذعان داشت که یک استراتژی موفق در سیاست خارجی دارای وجوه متعددی است. یعنی سیاست خارجی، چندوجهی است و متناسب با اهداف، منابع و زمینه ژئوپلیتیکی خاص یک کشور قابل تعریف و ارزیابی میباشد. این توافق نظری و درک تعریف علمی موجب میشود که تحلیل گر منطقی در تحلیل عملکرد سیاست خارجی به منافع داخلی با در نظر گرفتن تعهدات بینالمللی توجه نماید. زیرا سیاست خارجی منوط به حفط منافع داخلی است و بر دیپلماسی، امنیت و نفوذ جهانی تأکید دارد. در اینجا خلاصهای از چگونگی یک استراتژی موفق سیاست خارجی را با شما خوانندگان محترم در میان میگذارم:
- 1. اهداف و چشم انداز روشن: در این رابطه هر نظام سیاسی ابتدای امر به منافع ملی توجه میکند و حتی برای پویایی سیاست های استراتژیک خود باز تعریفی هر از گاهی از آن دارد. نظام و دولت های برخاسته از آن، اهداف روشن و اولویتبندی شده اعم از رفاه اقتصادی، امنیت ملی، پایداری محیط زیست یا ارتقای حقوق بشر را تعیین میکند. آنگاه چشم انداز بلندمدت اهمیت خود را نشان میدهد. نظام سیاسی، یک استراتژی منسجم که اقدامات کوتاه مدت را با جاه طلبیهای بلندمدت هماهنگ میکند، چندبار مرور کرده و به نتیجه قطعی میرسد و از سیاستهای واکنشی یا پراکنده اجتناب میکند.
- چارچوب دیپلماتیک قوی: در استراتژی موفق یک نظام سیاسی، سیاست خارجی از اهم موضوعات است. تعامل با متحدان و سازمان های چندجانبه در سرفصل موضوعات قرار میگیرد. تقویت اتحادهای قوی (به عنوان مثال، ناتو، آسه آن، شانگهای، جی 20 و امثال این ها) و مشارکت فعال در نهادهای جهانی مانند سازمان ملل متحد و سازمان تجارت جهانی به وادی فراموشی سپرده نمیشود. در همین راستا، روابط دوجانبه و بعضاً چند جانبه در سرفصل تصمیمات قرار داده میشود. ایجاد روابط همکاری با کشورهای کلیدی و در عین حال مدیریت پویایی خصمانه از طریق گفت و گو و مذاکره یکی از تدابیر مهم در سیاست خارجی است. به دنبال این موضوع نوبت به حل مناقشه میرسد و راه حلهای صلحآمیز برای رفع اختلافات بینالمللی از طریق میانجی گری و دیپلماسی پیگیری میشود.
- ادغام و شکوفایی اقتصادی: سیاستگذاران امور کشور و به ویژه استراتژیست های برجسته در سیاست خارجی توجه ویژهای به موافقت نامه های تجاری معطوف میدارند. مذاکره و حفظ مشارکتهای تجاری مطلوب برای تحریک رشد اقتصادی و ارتقای جایگاه اقتصادی جهانی که بسترساز موفقیت و توسعه کشور در رقابت های بینالمللی است، در رأس امور قرار میگیرد. در این رابطه سیاستگذاران امور خارجی باید دوست و دشمن (متحد و رقیب) را به خوبی شناخته و از رویکردهای احساسی و عاطفی و تعصبات ملی و ایدئولوژیکی باید بپرهیزند که جبران مافات بسیار سخت و غیر قابل جبران است.
پیرو این نگاه، باید نگاهی چند زاویهای در زمینه سرمایهگذاری در توسعه و حمایت از پروژههای توسعه پایدار در خارج از کشور، تقویت نفوذ و مشارکت بینالمللی و ایجاد شرایط و بستر لازم اطمینانساز برای جلب سرمایهگذاری خارجی مد نظر قرار گیرد. طبیعی است که تحریمها و مشوقها از ابزارهای اقتصادی هدفمند عاقلانه برای ارتقای انطباق با هنجارهای بینالمللی (به عنوان مثال، تحریم برای نقض حقوق بشر، مبارزه با سیاست های چالش برانگیز، تنش های زیانبار و یا مشوقهای اقدامات اقلیمی) محسوب میشوند که باید در زمان مناسب سیاست منطقی در برابر آنها اتخاذ کرد. همان طور که کشورمان دچار تحریم ها است، برای عبور از آن نباید مسایل را به زمان احاله کند و منتظر شرایطی شود که پیشبینی آنها چندان مقدور نیست. زیرا در سیاست هیچ چیزی در زمان مطلق و یا رویکرد یا سیاست گمانهزنی شده رخ نمیدهد. در همین حال مسئولان سیاست خارجی باید در قبال برخی از کشورها که در زمان های حساس امنیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور را به مخاطره انداخته و یا به چالش میکشند به راحتی دست به تدبیر شده و تحریم های قاطعی اعمال کند و یا اگر مشوق ها میتواند نتیجه بدهد، میبایستی به آن متوسل شود.
- آمادگی نظامی و استفاده استراتژیک از نیروهای دفاعی- نظامی: برخورداری از قابلیتهای دفاعی و حفظ سیستم دفاعی قوی و مدرن برای جلوگیری از تجاوزات احتمالی و حفاظت از امنیت ملی از جمله رموز موفقیت یک نظام در سیاست خارجی است. در همین راستا توجه به اتحادهای استراتژیک میتواند بار امنیتی را از طریق مشارکتهای دفاعی و ترتیبات امنیتی جمعی تقسیم کند. بعضاً نیاز است که مداخله گزینشی انجام گیرد. در این باب، نظام سیاسی با درک منافع ملی میتواند نیروی نظامی را به ندرت و فقط در راستای قوانین بینالمللی و اهداف استراتژیک روشن به کار بگیرد. اگر استفاده از نیروهای نظامی باعث میشود که توفق و برتری نظامی و یا ابهت سیاست خارجی مخدوش شود و یا زیر هاله ابهامات قرار گیرد، منطقی است که بازنگری در اهداف کرده و در صورت لزوم رفتار دیگری اتخاذ کند.
- سازگاری و انعطاف پذیری در سیاست موجب میشود که حیات سیاسی و بقای توانمندی در حوزه تثبیت و تأمین هژمونی پویاتر شود. با تغییر پویایی جهانی، مانند تغییر قدرت، پیشرفتهای تکنولوژیکی، یا تهدیدات نوظهور (به عنوان مثال، امنیت سایبری، تغییرات آب و هوایی) بایستی ساختار سیاست خارجی شرایط سازگاری داشته باشد. این تنها محدود به وزارت خارجه نیست. بلکه باید از شورای عالی امنیت ملی کشور گرفته تا مجلس و دیدگاه نمایندگان مخالف و موافق را شامل شود. زیرا موفقیت در این زمینه به نفع همه جناح های حاکم و مخالف است و گرنه مشکلات جدی ایجاد می کند.
البته شایان ذکر است که چنین نگاه منطقی برگرفته از دانش مدیریت بحران است. بنابراین ایجاد مکانیسمهای قوی برای پاسخ سریع و موثر به بحرانهای بینالمللی، از جمله بلایای انسانی یا درگیریهای ژئوپلیتیکی و حتی تدابیر موقتی تجاری، اقتصادی، گمرکی و امنیتی همسایگان و رقبا، کشور را مقتدرتر میسازد.
- قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی: ارزشهای جهانی مانند دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون برای تقویت اعتبار و اقتدار اخلاقی ترویج میشود و چه بخواهیم و یا نخواهیم، تعداد زیادی از پارامترهای ارزشیابی و حتی اولویتی در سطح بینالمللی باعث شده است که برخی از ارزش های رایج در سطح جهان شاید با هنجارهای ما همخوانی نداشته باشد. اما این دلیلی نمیشود که ما با قاب متفاوتی در مظان تهمت قرار گیریم. همین تفاوت در ارزش ها دو راه بیشتر جلوی ما نمیگذارد. یا باید دیوارهای مرتفع و حصاری دور خود بکشیم که با کسی در تبادل و تعامل نباشیم و یا اینکه همیشه زره دفاع از خود و برخورد با خاطیان داشته باشیم که شرایط قهری و طردی را ایجاد میکند. بنابراین، تبادل فرهنگی میتواند در قالب صادرات ارزش های فرهنگی (به عنوان مثال، هنر، آموزش، فناوری، ورزش، تولیدات سمعی و بصری، برگزاری همایش های متعدد علمی بینالمللی در مقاطع سنی متعدد) برای تقویت حسن نیت و درک متقابل مورد استفاده قرار گرفته و مفید واقع شود. همچنین توجه به دیپلماسی عمومی نیز از جمله اقدامات مؤثری است که میتواند دیدگاه جهانیان را نسبت به کشورمان تغییر داده و تعداد حامیان بیشتر می شود. در این رابطه استفاده از رسانههای ملی بدون تأثیرپذیری کلی از یک دیدگاه و یا رویکرد و برخوردار از نگاه اعتدالی در همه زمینهها و همچنین بسترسازی ارتباطات برای ارائه تصویری مثبت در سطح بینالمللی و مقابله با اطلاعات نادرست از اهم موضوعات است.
- 7. همکاری در چالش های جهانی: مانند مشارکت فعال و رهبری تلاشهای بینالمللی برای مبارزه با گرمایش جهانی و تخریب محیط زیست؛ امنیت سلامت با تکیه بر ابتکارات بهداشت جهانی؛ مبارزه با تروریسم و جرایم فراملی با به اشتراک گذاشتن اطلاعات، امنیت مرزی و تلاشهای ضد فساد (مانند پولشویی، قاچاق جنسی) و همکاری جدی در این زمینهها موفقیت کشور را در سیاست خارجی دو صد چندان میکند.
نتیجه این که در سایه همین روند است که هماهنگی بین سازمانی باعث میشود سیاست داخلی تثبیت شده و شمایل یک سیاست خارجی منسجم با همسویی تلاشها در سازمانهای دولتی در نگاه دیگران مطمئنتر نشان داده شود. بیتردید تمام این موفقیت ها زمانی حاصل میشود که وحدت نگرش و رویکردی میان حاکمیت و ملت شکل گیرد. در چنین روندی است که مشارکت بخش خصوصی و جامعه مدنی محقق شده و سازمانهای غیردولتی و اتاقهای فکر نیز با استفاده از تخصصها و منابع متنوع بر پویایی نظام گام برمیدارند و حاصل آن چیزی نیست جز حمایت عمومی و وحدت و وفاق ملی!