عصرآزادی آنلاین/ دکتر قدیر گلکاریان، مدرس روابط بین الملل Near East University
آغاز جنگ اقتصادی دونالد ترامپ با به کارگیری سیستم اعمال تعرفههای جدید علیه کشورهای مختلف در سطح جهان، نه تنها شرایط اقتصادی کشورها را دچار مشکلات متعددی کرده و بر میزان تورم آنها افزوده است، بلکه در رابطه با بر هم خوردن توازن اقتصادی در سطح بینالمللی نیز مشکلاتی را گریبان گیر کشورها کرده و با نوسانات غیر منطقی حاکم در بورس سهام در کشورهای مختلف، بر ارزهای خارجی نیز تأثیر منفی گذاشته است. البته در این میان خود آمریکا نیز بینصیب از این مبارزه اقتصادی نمانده و ارزش برابری دلار در برابر یورو و پوند به حد قابل تأملی کاهش یافته که بنابه اظهار نظر کارشناسان اقتصادی، این نخستین بار است که ارزش دلار در 60 سال گذشته شاهد چنین کاهشی بوده که روند تداومی در یک هفته گذشته داشته است. از میان خسارت دیدگان اقتصادی در کشورهای اروپایی و آسیایی تنها چین است که توانسته است با اقدامات تلافی جویانه ایالات متحده را در وضعیت آچمز قرار دهد.
جنگ مالیاتی و تجاری بین ایالات متحده و چین فقط محصولات تولیدی و آماده فروش را در بر نمیگیرد. مهمترین چیزی که هست، ایالات متحده در خرید محصولات جدید با مشکل جدی مواجه خواهد شد و قادر به تولید محصولات جدید نخواهد بود. به طوری که چین در رابطه با صادرات “عناصر خاکی کمیاب” نه تنها اقدام مقابله به مثلی را انجام نداده، بلکه صادرات مواد کانی به ایالات متحده را متوقف کرده است. “وحشت” مورد بحث ممکن است چند سال دیگر رخ بدهد. وقتی ایالات متحده در چنین شرایطی درمانده و ناچار بماند و نتواند نیازهای ساختار صنعتی- تولیدی کشور را برآورده سازد، آن زمان باید انتظار داشت که اقدام ترامپ نتایج تصمیم خود را خواهد دید و شاید آرزوی اینکه دوباره رئیس جمهور شود، در حد رویا بماند. آن طور که ادعا میشود، عناصر خاکی کمیاب (Rare Earth Elements) به عنوان موادی ضروری در تولید پایدار و همچنین مواد مورد احتیاج در بخشهای بیشماری است. به عبارت دیگر، با توجه به اینکه چین در این زمینه 90 درصد بازار را در اختیار دارد، بدیهی است که آمریکا دچار مشکلات شدیدی خواهد شد. REE ها مواد ضروری در بسیاری از زمینه های مهم مانند آهنرباها، کاتالیزورها، آلیاژهای فلزی، دستگاه های الکترونیکی، لیزر، شیشه-سرامیک، باتری های قابل شارژ، تصویربرداری پزشکی، مخابرات، روشنایی، دستگاههای نیمه هادی نسل جدید، هوانوردی و ساخت هواپیما مورد استفاده قرار میگیرند. بنابراین، از همین حالا مشخص است که جنگ تجاری با اعمال تعرفههای تجاری اقدامی است که علیه ایالات متحده به غیر از زیان چیزی در بر نخواهد داشت. حال سئوال این است که اگر ایالات متحده نتواند عناصر کمیاب زمین را از کشورهای دیگری بدست آورد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
تنش بین ایالات متحده و چین از آوریل 2025 (ماه جاری) به ابعاد جدیدی رسیده است و بسیاری از مردم به این فکر افتادهاند که آینده اقتصادی چه خواهد شد و اثرات آن در کشورهای آنان تا چه میزانی موثر خواهد بود؟ اگرچه پاسخ به این سوال نامشخص است، اما هر دو قدرت چیزی برای از دست دادن دارند. تصمیم چین برای عدم صادرات عناصر خاکی کمیاب که به عنوان کالاهای شماره 1 در بازار جهانی محسوب شده و صنایع ایالات متحده به شدت نیازمند آنهاست، حقیقتاً تهدید و اقدام جدی چین علیه تصمیم ترامپ به شمار میرود. البته رسانههای آمریکایی و سایر تحلیل گران اقتصادی در سطح بینالمللی هم به این امر تأکید میکنند. به طوری که سایت بلومبرگ در تحلیلی اعلام میکند که: “دسترسی به عناصری مانند دیسپروزیم و ایتریم در صنایع فناوری، وسایل نقلیه الکتریکی، هوانوردی و دفاعی کشور حیاتی است. اقدام چین منجر به فلج شدن صنعت مهم تکنولوژی های پیشرفته و صنایع هوایی در آمریکا خواهد شد.” علاوه بر این، چین در مورد هواپیماهای مسافربری که ایالات متحده یکی از مهم ترین تولیدکنندگان آن است، تصمیم رادیکالی گرفت و دستور توقف خرید هواپیماهای خریداری شده از غول هوانوردی آمریکایی بوئینگ را داد. شرکتهای هواپیمایی مستقر در چین نیز خرید تجهیزات و قطعات مربوط به هواپیما توسط شرکتهای آمریکایی را به حالت تعلیق در آوردند.
روز پنجشنبه در گزارش اقتصادی از شبکه تلویزیونی آمریکایی سی.ان.بی.سی. یکی از برجستهترین کارشناسان و تصمیم گیرندگان مسایل استراتژیک مربوط به انرژی در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ به نام درو هورن، به صراحت بیان داشت که: “عناصر خاکی کمیاب در واقع گلبولهای قرمز حیات اقتصادی ایالات متحده است. همه چیز از وسایل نقلیه الکتریکی در خودروهای برقی، تلفنهای همراه گرفته تا اجزای اصلی سیستمهای دفاعی، تولید سفینهها و وسایل به کار برده شده در سفرهای فضایی کاربرد ویژهای دارند. پس اگر ایالات متحده، نتواند به نحوی با چین به اعتدال دیپلماسی اقتصادی برسد باید پذیرفت که شاهد یکی از بحرانیترین کشورهای جهان در تولید خواهیم بود.”
گمان میرود اگر ترامپ در برابر چین کوتاه نیاید، محتاج کشورهایی است که در آنها چنین موادی وجود دارد. به طول مثال ایران در رتبه چهارم در سطح جهان قرار گرفته و قبل از ایران کشورهایی مانند اوکراین و گرینلند در ردههای بالا قرار دارند. بنابراین ایالات متحده برای مبارزه با چین و کسب موفقیت در برابر جنگ اقتصادی نیازمند کشورهایی است که در آنها مواد مورد نیاز برای استمرار قدرت اقتصادی و تولیدی و صنعتی آن کشور وجود دارد. شاید اکنون شما خوانندگان محترم هم به این قضیه میاندیشید که چرا ترامپ در صدد خرید گرینلند و یا مترصد پایان یافتن جنگ اوکراین و روسیه بوده و چرا مصرانه در صدد حل مشکلات بین ایران و آمریکا است.
اگر آمریکا در این استراتژیهای خود موفق نشود و با بحران تأمین مواد کمیاب زمینی مواجه شود نه تنها ایالات متحده که تمامی کشورهای عضو ناتو نیز دچار بحران در تجهیزات صنایع دفاعی و الکترونیکی خواهند شد.
در این راستا چین هم به مسایل به اندازه خود آمریکا می نگرد و از سال ها پیش سعی کرده است که با توسعه “یک کمربند، یک راه” پروژه حاکمیت برتر اقتصادی خود را تقویت کرده و کشورهایی را جزو متحدان استراتژیک خود قرار دهد که در این زمینه حساس دارای ظرفیت های قابل توجهی هستند. اگر هند، مالزی، ایران، برمه، نیجریه، روسیه، ویتنام و تایلند به این پیمان صادق باشند و آن طور که با چین رابطه دارند، به آن ادامه دهند، باید گفت که چین با تصمیم جدید خود ایالات متحده را ناک اوت خواهد کرد.
نتیجه سخن اینکه، اگرچه چین تا به امروز بر روی این قضیه سخنی بر زبان نیاورده است ولی به نظر می رسد در دهههای اخیر و حداقل در 30 سال گذشته بر روی قضیه برخورداری از منابع کمیاب خاکی کار کرده است. چین انگار وقوع چنین روزی را تخمین میزده است. شاید هم افق و دور اندیشی مهندسان چینی در توسعه خودروهای برقی و تعدد موارد الکترونیکی خود زمینه دور اندیشی سیاسیون آن کشور را رقم زده است. ناگفته نماند که خود ایالات متحده نیز یکی از بزرگترین صاحبان معادن مواد کمیاب در جهان است ولی ظرفیت تمام آن کشور جوابگوی نیازهای صنعت پیشرفته آمریکا نیست. از سوی دیگر، برخی از کارشناسان بر این باورند که چین نه تنها منابع موجود خود را نمیفروشد، بلکه ذخایر غنی و تحقیق شده و رو به توسعه در کشورهای آسیایی و آفریقایی را به خود ملحق کرده و این جنگ میرود تا تور جاه طلبی و سیطره آمریکا را متوقف سازد.
سخن آخر اینکه در جنگ اقتصادی بازنده مطلق ایالات متحده است و در بقای اقتصادی خود نیازمند هماهنگی با چین میباشد. یا اینکه باید مشکلات خودش را با سایر کشورها مثل ایران، اوکراین و … حل کند تا از مخمصه رهایی یابد یا اینکه به بازی با نتیجه باخت ادامه دهد!