یادداشت

مگر هر کس می‌تواند سیاستمدار شود؟!

 عصرآزادی آنلاین/ ✍️ یوسف پزشکیان/ استادیار دانشگاه صنعتی تبریز

آیا فکر می‌کنید ما کشوری پر از افراد توانمند و لایق و شایسته هستیم؟ آیا فکر می‌کنید صدها مدیر نُخبه داریم که می‌توانند کشور را نجات بدهند و ثروت و قدرت را به کشور برگردانند؟ اگر چنین فکری دارید باید بگویم اشتباه می‌کنید! اینکه کشور سرشار از مدیران و دانشمندان و صنعتکاران است، یک توهم است، برای اینکه توضیح بدهم چرا توهم است به چند مقدمه نیاز دارم…
مقدمه اول – چند نفر در ایران در رشته فیزیک یا شیمی یا ادبیات یا هر رشته دیگری توانسته‌اند جایزه نوبل بگیرند؟ چرا نتوانسته‌اند؟ آیا کسی وجود دارد که مدعی باشد من فیزیک را در حد یک نوبِلیست جهانی بلدم؟ من که کسی را نمی‌شناسم که چنین ادعایی داشته باشد، توهم فیزیکدان، ریاضی‌دان، شیمی‌دان و امثال آن بودن در کشور نداریم.
مقدمه دوم – آیا در هر استان کشور، ما به تعداد کافی فوتبالیست داریم که یک تیم در حد لیگ قهرمانان اروپا تشکیل بدهیم؟ یعنی می‌ توانیم ۲۰ یا ۳۰ مورد تیم فوتبال در حد مسابقات لیگ قهرمانان اروپا در داخل ایران ایجاد کنیم؟ چرا نمی‌ توانیم؟ زیرا ظرفیت و پتانسیل انسانی ما محدود است. تعداد افرادی که می‌توانند در حد حرفه‌ای والیبال بازی کنند بسیار محدود است. البته می‌ شود این ظرفیت را گسترش داد ولی به وقت و هزینه نیاز دارد.
مقدمه سوم – بعضی‌ها می‌ گویند خدا در توزیع ثروت، عدالت را رعایت نکرده اما در توزیع عقل، عدالت را رعایت کرده است، یعنی بسیاری خیال می‌کنند که عقل‌شان از همه بیشتر است و فکر می‌کنند ثروت‌شان از همه کمتر است، در حالی که توزیع عقل یا همان قدرت تعقل، همانند توزیع قدرت بدنی یا توزیع ثروت است لذا همه از یک فرآیند تبعیت می‌کنند. همان‌قدر که افراد خیلی کمی داریم که ثروت نجومی دارند، افراد بسیار محدودی هم داریم که عقل نجومی دارند.
جمع‌ بندی اول | محدود بودن ظرفیت انسانی در جهان و در کشور ما فقط مربوط به والیبالیست‌ها و دانشمندها نیست بلکه در تمام حوزه‌ها محدودیت نیروی انسانیِ توانمند همانند یک مانع عمل می‌کند، مدیریت هم مثل فوتبال و مثل فیزیک به آدم کاربلد و کارشناس نیاز دارد، سیاست هم مانند همه اینها آدم خودش را دارد و هر کسی نمی‌تواند سیاست‌ مدار شود، هر کسی هم نمی‌تواند مدیر شود.
مقدمه چهارم – یکی از راه‌های متداول برای دستیابی به منابع انسانی، استفاده از ظرفیت انسانی کشورهای دیگر است، کشورهای پیشرفته جهان نیروهای متخصص، توانمند و نخبه‌ کشورهای دیگر را به روش‌های مختلف جذب می‌کنند، بورس می‌کنند، برایشان امکانات فراهم می‌کنند، جاذبه ایجاد می‌کنند و صدها مورد دیگر که رقابت در استخدام نخبگان کشورهای دیگر دنیا صورت می‌ گیرد.
جمع‌ بندی دوم | آنچه مهمتر از جذب نیروهای توانمند از کشورهای دیگر است، مراقبت از ظرفیت‌های موجود در خود کشورهاست لذا ما وقتی متوجه شدیم که ظرفیت نیروی انسانی ما محدود است و این‌ طور نیست که هر نیرویی را از دست بدهیم به‌ راحتی بتوانیم جایگزین کنیم، پس باید مراقبت کنیم تا آنچه را داریم از دست ندهیم.
در حقیقت، ما هزاران رهبر، مدیر، دانشمند، هنرمند، ورزشکار، فرمانده و سردار نداريم که وقتی هر کدام را از دست دادیم با یکی بهتر از آنها جایگزین کنیم در حالی که باید از سرمایه‌های انسانی خود مراقبت نماییم و حسرت به دل نمانیم.

ارسال یک پاسخ