چمدان‌هایی که خاطرات یک نسل را به تهران می‌برند

به گزارش عصر آزادی آنلاین، پرتره‌های مشهورترین چهره‌های تبریز و حتی ایران از اهالی فرهنگ و هنر گرفته تا پزشکان به دست استادکار عکاسی ثبت شده‌اند و هنوز هم بسیاری از تصاویر تاریخی و مستند با استناد به آرشیو استاد جدیدالاسلام، منتشر می‌شوند، اما عکاسخانه‌ی جدیدالاسلام که خاطرات چندین نسل را با لنز دوربین‌هایش ثبت کرده است، در حال تبدیل شدن به خاطره است.

به نظر می‌رسد، وجود کلکسیونی از قدیمی‌ترین دوربین‌ها، نگاتیوها و آرشیوهای تاریخی‌ در عکاسخانه‌ی جدیدالاسلام هم به ذائقه‌ی فرهنگی مسئولان خوش نیامد، چرا که این کلکسیون هم در حال تبدیل شدن به سرنوشت دیگر مجموعه‌ها است.

محمد علی جدیدالاسلام که از 12 سالگی شروع به عکاسی کرده و بیش از نیمی از عمرش را به ثبت تصاویر مختلف از چهره‌ها، طبیعت و به جمع آوری کلکسیونی بی‌همتا و باارزش پرداخته است، این روزها پس از به توافق نرسیدن با شهرداری تبریز و کش و قوسی طولانی، بی‌ هیچ گلایه‌ای عازم تهران است تا کلکسیونش را به محلی جدید در برج آزادی تهران منتقل کند. او، بسیاری از لوازم و کلکسیون داخل عکاسخانه را بسته‌بندی و جمع کرده، اما به دلیل درخواست برای انجام مصاحبه، برخی از آن‌ها را دوباره می چیند.

تاریخ و نظم، اینجا حرف اول را می‌زند، از درب چوبی که پای در داخل عکاسخانه می‌گذاری، عکس‌هایی از برخی مشاهیر و دوربین‌های قدیمی به چشم می‌خورد و البته چمدان‌هایی که خبر از رفتن می‌دهند، چمدان‌هایی که قرار است، خاطره‌ی چندین نسل از تبریز را با خودشان به پایتخت ببرند. تصاویر هنرمندان و عکس‌های مختلف، هر کدام جداگانه داخل دفترهایی چسبانده شده و بیوگرافی هر هنرمند در صفحه مقابل عکس با خودکار نوشته شده است، دقت و ظرافتی که در کم‌تر حرفه‌ای می‌توان دید، اما این‌ها هیچکدام دلیل نمی‌شوند که هنرمندان را از تبریز فراری ندهند و پس از سال‌ها اختلاف بین شهرداری تبریز و کلکسیونرهای این شهر، دوباره بخشی از تاریخ تبریز از این شهر خارج می‌شود.

محمد علی جدیدالاسلام، آرشیودار، کلکسیونر و عکاس تبریزی، تصمیم قطعی‌اش را گرفته و عازم برج آزادی است، او در آخرین مصاحبه‌اش می‌گوید: چندین سال برای دایر کردن یک موزه‌ی عکاسی در تبریز تلاش کرده‌ام، به این خاطر که اینجا خاستگاه عکاسی آذربایجان است و دوست داشتم مردم، تاریخ عکاسی را به صورت زنده و ملموس ببینند. آنچه هویت ما را تعیین می‌کند، این دوربین‌ها که فقط چرم و شیشه هستند، نیست، بلکه محصول دوربین‌ها هویت ما را نشان می‌دهند.

او با بیان اینکه عکس‌ها تاریخ تصویری را ثبت می‌کنند، ادامه می‌دهد: در کنار عکاسی در طول این سال‌ها برای گردآوری مجموعه هم تلاش کرده‌ام تا مردم ببینند شهرمان چه حوادثی را پشت سر گذاشته است، آرشیوی از تصاویر مربوط به دوران‌هایی را هم که خودم در آن زمان نبوده‌ام، خریداری و گردآوری کرده‌ام. آرشیو تصاویر تاریخ مشروطه و مشروطه‌خواهان را هم دارم، شما دیر آمدید، قبل از جمع آوری، دیوارهای عکاسخانه پر از عکس‌های ستارخان و باقرخان بود. معمولا وقتی بخواهند تحقیقی در مورد مشروطه انجام دهند، از عکس‌های من استفاده می‌کنند.

او از علاقه‌اش به تبریز و ایران، می‌گوید: همین علاقه باعث شد تا به عنوان یک شهروند کاری برای شهرم بکنم، من کارمند شهرداری و بدهکار کسی نبودم، بلکه بدهکار شهرم بودم. بعد از 4.5 سال اشیای موزه را با ماشین شهرداری و داخل قوطی‌های میوه به عکاسخانه برگرداندم و کسی هم ولو با یک کاغذ نوشته، تشکر خشک و خالی هم از من نکرد. لوازم طبقه‌ی پایین موزه‌ی مشاغل تبریز متعلق به من بود، اما حتی اسمی از خودم نیاورده بودم، چرا که خودم مهم نبودم. زمانی که آقای نوین شهردار تبریز بود، موزه‌ی‌ واقع در ساختمان مرکزی شهرداری تبریز را تشکیل دادیم، سپس عکس‌هایی از تبریز و فعالیت‌های شهرداری قدیم تبریز را در نمایشگاهی به نمایش  گذاشتم که برخی گفتند، وقتی برادرم در شهرداری بود، این عکس‌ها را به او داده‌اند، در حالیکه من نگاتیو این مجموعه را دارم و مستند حرف می‌زنم.

عکسم را از خانه‌ موزه‌ی شهریار پایین آوردند

جدیدالاسلام می‌گوید: عکس‌ها نه متعلق به آرشیو شهرداری که از آرشیو من هستند  و سند هم دارم، آقای نوین گفتند می‌خواهی با این عکس‌ها چکار کنی و من هم گفتم جایی را برای برپایی موزه‌ی عکس بدهید. تصاویر خانه موزه‌ی استاد شهریار از آرشیو جدیدالاسلام هستند، اما معاون گردشگری که عوض شد، عکس من را از خانه موزه پایین آورده اند، در حالیکه تمامی عکس‌های روی دیوار را مجانی به موزه اهدا کرده‌ام.

او خاطرنشان می‌کند: برادرم شهر را وجب به وجب گشت، لوازم قدیمی را از انبارهای آتش‌نشانی پیدا کرد تا موزه‌ی شهر را دایر کند، شهردار وقت در آن زمان آمد و همین جایی که شما نشستید، نشست و گفت که دوربین‌هایم را قیمت گذاری کنم، من گفتم هر طور که به صلاح است و او گفت هدیه‌ای فرهنگی برای من در نظر گرفته‌اند تا دوربین‌ها را بخرند و موزه را برپا کنند و 125 دوربین عکاسی من را به مبلغ 15 میلیون تومان خریدند که الان بیش از یک میلیارد می‌ارزد. اکنون بعد از سال‌ها دو دستگاه از دوربین‌ها را به خانه‌ی نیکدل برده‌اند که یکی بدون لنز است.

او می‌گوید: مابقی دوربین‌ها را هم موقع تحویل اتاق‌های ساختمان عمارت شهرداری به اعضای شوای شهر در انبار تلنبار کردند. متاسفانه مسئول آنجا به دلیل محبت زیادی که به من دارد، اسم من را از زیر تمامی عکس‌های اهدایی درآورده است، در حالیکه این کار هیچ فرقی برای من ندارد، چرا که یک مسئول موزه باید فردی مطلع باشد و ارزش اشیای داخل موزه را بداند، در غیر اینصورت این فرد با یک فرد بی‌اطلاع تفاوتی نخواهد داشت.

مجموعه‌دار و عکاس تبریزی، بیان می‌کند: وقتی که من نه در خانه‌ام و نه در بیرون از خانه آسایش و آرامش ندارم، رفتن را ترجیح می‌دهم، اما با این وجود همه را به خدا می‌سپارم و حلال می‌کنم و دنبال مقصر کردن کسی نیستم، چرا که معتقدم من ضرری ندیده‌ام و هدفم کمک به اعتلای فرهنگ و تاریخ شهر و کشورم است، حال چه در تبریز، چه در تهران یا در یک روستای کوچک. عازم برج آزادی تهران هستم، وسایلم را بیمه کرده‌اند تا ضرری متوجه اشیا نشود و چمدان‌ها را فرستاده‌اند تا دوربین‌ها را داخلش بگذارم، اما اینجا، دوربین‌ها را با قوطی موز به عکاسخانه آوردم و یکی از پایه‌های عکاسی قدیمی و چندین لوازم دیگر شکست.

او می‌گوید: خواستم که خانه‌ی نیکدل را برای برپایی موزه به من بدهند و موزه‌ای در سطح بین‌المللی برپا کنم، که پول تعمیرش را از من خواستند و نشد. از بندر انزلی هم برای برپایی موزه پیشنهاد داشتم. آلبوم‌هایی دارم که حاضرند به قیمت 10 هزار دلار از من، خریداری کنند، اما من حاضر به فروش و خروج آن‌ها از داخل کشور نیستم، این آثار متعلق به مردم و خاک کشور ایران است و من هر دو را دوست دارم.

او، تعدادی از نگاتیوهای شیشه‌ای تاریخی را نشان داده و بیان می‌کند: از سرتاسر ایران برای گرفتن عکس از من می‌آیند، نگاتیوهای شیشه‌ای شامل عکس‌های قدیمی مشهد مقدس، دوران قاجار و بسیاری از برحه‌های تاریخی را خریداری و گردآوری کرده‌ام. اگر ادعا می‌کنم که موزه‌ای بین‌المللی دایر می‌کنم، ادعای بی‌خودی نیست، چرا که من با واقعیت‌ها زندگی می‌کنم.

محمدعلی جدیدالاسلام از ۱۲ سالگی شروع به عکاسی کرده و در اولین عکسش، سایه‌ای از خودش هم در عکس حضور دارد، این عکس بر روی میز عکاسخانه قرار دارد. او می‌گوید: اولین عکس حرفه‌ای‌اش را در ۱۵ سالگی در سال ۴۶ از دوستانش در آتلیه گرفته است و اولین عکسی که در همین سن از استاد شهریار ثبت کرده هم هنوز موجود است. اولین و دومین دوربینی را هم که داشتم، نگه داشته‌ام و از همان ابتدا شروع به گردآوری مجموعه با خرید از داخل کشور و خارج کشور کرده‌ام. به گفته‌ی این استاد عکاسی، وسایل کلکسیون او بیش از 1100 قلم بوده و شامل لوازم عکاسی مانند دوربین، فلاش، لامپ و … است.

جدیدالاسلام معتقد است، ۵۰ درصد از عکاسی را هنر و ۵۰ درصد بقیه را صنعت تشکیل می‌دهد و در این خصوص، می‌افزاید: به تکنولوژی اعتقاد دارم و عکس‌های دیجیتال هم کار کرده‌ام، نیمی از عکاسی به تجهیزات و لوازم و نیمی از آن به عکاس، زاویه دید او، کادر و دید عکاس بستگی دارد. عکس باید طوری باشد که نیازی به فتوشاپ و اصلاح نباشد. ویزور پشت دوربین از اهمیت زیادی برخوردار بوده و احساس عکاس از طریق چشم به عکس منتقل می‌شود، مثلا عکسی از گل ثبت می‌کنند که با یک نگاه بوی آن را حس می‌کنیم و یا صدای آبشار را از عکس می‌شنویم. عکس معمولی را یک کودک هم می‌تواند بگیرد «گاه باشد که کودکی نادان، به خطا به هدف زند تیری». کسی که می‌خواهد دنبال یک هنر برود، باید مربی داشته باشد و تحت آموزش قرار بگیرد.

 

تجربه‌ی عکاسی از استاد شهریار

جدیدالاسلام، آرشیو استاد شهریار را با قیمتی مناسب به اداره کل ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی داده است تا در موزه‌ی شعر و ادب آذربایجان به نمایش گذاشته شود و سپس  بخش‌هایی از آرشیو دیجیتال استاد شهریار را نشانمان می‌دهد. او از خاطراتش حین عکاسی از استاد محمد حسین شهریار، می‌گوید: عکس‌هایی که از استاد شهریار گرفته‌ام، در همه جای دنیا پخش شده است و به همین واسطه مرا در بسیاری از مناطق می‌شناسند. یک بار که از استاد عکس گرفته بودم، تمامی عکس‌ها را در لابراتوار خراب کرده بودند.

او می‌افزاید: وقتی استاد سراغ عکس‌هایشان را از من گرفتند، گفتم که برق‌ها رفته و عکس‌ها کیفیت خوبی ندارند، در نهایت به استاد گفتم که عکسهایتان خراب شده است و او گفت “جانت سلامت محمد علی، دوباره عکاسی کن” و با این جمله انگار دنیا را به  من دادند، تا آن موقع جمله‌ای تا این حد محبت آمیز، نشنیده بودم. استاد، تمامی لباس‌هایش را پوشید و عکس گرفتم.

جدیدالاسلام، آرشیوی از تمامی عکس‌های مربوط به استاد شهریار را گردآوری کرده و حتی برخی از عکس‌های شخصیت‌های منظومه‌ «حیدر بابایه سلام شهریار» نیز در آرشیو او موجود است. استاد سلیمی، استاد شهریار، آقای فرنود، دکتر ارمغانی، آقای نخجوانی، آقای باجالانلو، برادران قابچی، معمار و اصلاگر مسجد کبود، دکتر منوچهر مرتضوی، تمام خوشنویسان ایران، اغلب هنرپیشه‌های تبریز و ایران و اغلب مشاهیری همگی یک بار مقابل دوربین جدیدالاسلام قرار گرفته‌اند و خودش می‌گوید بیش از 80 درصد امواتی که در آرامستان وادی رحمت تبریز، آرمیده‌اند، گذرشان به عکاسخانه‌ی جدیدالاسلام افتاده است.

 

استاد در جوار استاد (تصویری جدیدالاسلام در کنار شهریار)

 

این مصاحبه با اهدای عکس نوشته‌ای به یادگار به اتمام می‌رسد، امیدواریم برج آزادی پایتخت، امانتدار بهتری از شهرداری تبریز باشد و قدردان مجموعه‌ی ارزشمند استاد عکاسی تبریزی باشد. محمد علی جدیدالاسلام متولد فروردین ماه سال 1331 در تبریز بوده و در 68 سالگی برای آغاز فصل جدیدی از زندگی هنری و مجموعه‌داری‌اش به تهران می‌رود.

منبع/ ایسنا 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.